سعید خیراندیش
شجریان تمایل داشت همانند فردوسی بزرگ که زبان فارسی را پاسبانی کرد، او هم بتواند نجاتبخش موسیقی اصیل ایرانی باشد که بهزعم خودش هم موفق بوده است و تا حدود زیادی توانسته موسیقی اصیل ایرانی را به ایران و دنیا بشناساند.
امروزه شاید بتوان گفت که جمعیت زیادی از مردم ایران حداقل با اسم شجریان آشنایی دارند اما اینکه بتوان تخمین زد چند درصد از این افراد کارهای او را بهصورت جدی و مستمر شنیدهاند، قطعاً کار سخت و دشواری است، ولی بهیقین دوستداران پروپاقرص خاص خود را هم دارد که تعداد آنها اندک نیست. اینکه تلاش فراوان او طی این مدت چقدر توانست جوانان این نسل را با موسیقی اصیل ایرانی آشتی دهد، شاید بازهم پاسخش سخت و مبهم باشد اما بلاشک خسرو آواز ایران را میتوان از جدیترین خوانندههای مؤلف در موسیقی اصیل ایرانی و البته از جدیترین خوانندگان آواز سنتی ایرانی قبل و بعد از انقلاب دانست. به قولی او ششدانگ صدایش را، وقف گلستان ادب فارسی کرده بود و وقفنامه را در نوای ربنایش درج کرده که تا کلمه و لغت فاخر ایرانزمین باقی است وقف او مانا و پابرجاست؛ اما شاید یکی از مهمترین اتفاقات دوره زندگی شجریان مواضع سیاسی او نسبت به یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ و پس از آن بود و البته نامه معروف او به عزتالله ضرغامی، رئیس سازمان صداوسیمای وقت، مبنی بر عدم پخش آثار رسانه ملی که انتقادات تندوتیزی هم به دنبال داشت. همین مواضع او در سال ۸۸ باعث شد عدهای از طرفداران او به خاطر این جبههگیری از او و بعضاً حتی از آثارش هم فاصله بگیرند و عدهای هم اتفاقاً به همین خاطر به او نزدیکتر شوند و در بین برخی طرفداران او دودستگی پیش آید. علیایحال هر دو گروه به سبک بیماری اپیدمی شده این روزهای جامعه ما، نتوانستند قضاوت درستی داشته و آثار شجریان را آنگونه که هست ببینند. مستقل از اعتقادات و باورهای این هنرمند، شجریان هم مثل هر شخص حقیقی دیگر حق دارد دیدگاه و نظر شخصی خود را نسبت به مسائل مختلف پیرامون خود داشته باشد، بنابراین قطعاً میشود با مواضع، باورها و اعتقاداتش موافق نبود. تقریباً چیزی که در تمام دوران فعالیت حرفهای او کمتر دیده و شنیدهشده نقدهای محتوایی و تخصصی درباره آثارش بود و شاید کمتر کسانی بوده و باشند که قدرت این تفکیک و انصاف را درباره شجریان و آثارش را رعایت کرده باشند. بههرحال اسم شجریان در تاریخ موسیقی اصیل ایرانی ثبتشده و تاریخ او را فراموش نمیکند. پس نمیشود حرف از هنر و موسیقی اصیل ایرانی زد و رد پای شجریان را در لایهلایههای آن پیدا نکرد و ندید، حتی اگر دوستش داشته یا نداشته باشیم.
* فعال فرهنگی
متاسفانه اقبال عمومی به موسیقی سنتی بسیار کم است
بعید است چندان زنده بماند
همین الان کدوم یک از جوانان و حتی میانسالان ما در ماشین خود یا گوشی خود آهنگ های شجریان و بقیه سنتی ها را داریم و گوش میدیم و حفظیم؟؟؟
البته جدای از این چند روز که جو فوت شجریان ما را گرفته و چندتایی از ترانه هایش را گوش میدهیم.