یادداشت
گفتگو و گزارش

قبیله گرایی،پرسش آخرمان باشد، نه پرسش اول!

قبیله گرایی،پرسش آخرمان باشد، نه پرسش اول!

بی گمان نیل به جامعه ای مطلوب ومدنی،در ناحیه ای که صدها سال براساس برپایه تقسیمات قبیله ای و مرز بندی های مشخص طایفه ای طرح ریزی شده باشد،اگر مفید هم باشد،ممکن نیست.از آن جهت که این نظام هویتی مارا شکل داده است.اما می توان همین نظام اجتماعی را به نیکویی آسیب شناسی کرد.چگونه؟با طرح سوال و مساله. قبیله گرایی کجا،چگونه،و تا چه اندازه؟ مزایا و معایب این مرزبندی ها چیست؟ ارتباط بافت عشیره ای باتوسعه پایدار چه نوع رابطه ای است،،عامل توسعه است،یا مانع آن؟ آیا ممکن است از احساسات پاک طایفه ای،بنفع اهداف کور سیاسی و اجتماعی کمک گرفت؟

بی گمان در پاسخ به این پرسش هاست که می توان بدون وداع با یک چنین نظام اجتماعی ریشه داری به اصلاح آن پرداخت.آنجاست که می توان از این پتانسیل به نحو احسن در راه رسیدن به جامعه ای مترقی،مدنی قابل تحمل برای شهروند کمک جست.

عکس این مساله هم آنجا صدق می کند،که با وجود دسترسی جوامع عشیره ای به مدرن ترین دست آوردهای بشر از جمله اینترت و شبکه های اجتماعی،بجای دانش اندوزی،و آموختن آیین و آداب زندگی،همان مسیر سابق را شاید با اشتباهات بیشتر خواهیم پیمود.حال نگاهی گذرا به فواید و مضرات نظام عشیره ای:

فواید

قبیله هم خانواده قبله است.و قبله هم جهت مشترکی میان مومنان یک دین.طایفه هم ریشه مشترک دارد با طواف.آنگونه که به گرد یک مقدس مشترک می گردند.پس می توان گفت قبیله و طایفه آنجا پدیدآمد که یک قوم،از یک زمان تصمیم گرفتند گرد چیزی یا کسی جمع شوند و هم پیمان گردند.آن چیز می تواند یک مرتع،.چندپارچه آبادی یا یک فرد مقتدر و متنفذ باشد.اتخاذ یک وجه مشترک میان یک جمع اسباب وحدت بود.تا در روز مبادا،همه تعظیم کنندگان آن سرزمین،بنای مقدس و یا فردی که ممکن است جدمشترک باشد،دست به دست هم داده و دربرابر دشمن بایستند،یا در سوگ یکی سایرین مویه کنند.یا دربرابر یک پدیده طبیعی به هم کمک نمایند.یا آنکه در فصل کاشت بت برداشت،همه باهم باشند.

این مساله برمی گردد به دوران ماقبل مدرن.برای مثال فردی از ایل قشقایی یا شاهسوند جدا شده در شیراز یا تهران مسکن می کند،عملا ترتیبی می دهد تا وظایفی را که سابقا بعهده طایفه و ایل بوده،مانند دفاع از جان و مال و ناموس،به دولت مرکزی بسپارد و خود بدون نگرانی به زندگی مدرن،یا نسبتا مدرن بپردازد.این همان نقطه آغاز مدنی شدن است.جایی که هویت فرد اندک اندک دگرگون شده،بنحوی که ممکن است فرزندشهر نشین وی،حتی زبان مادری اش را هم کنارگذارد.

ولی امروزه در بسیاری از نقاط کشور،هنوز شاهد شهرنشینانی هستیم که هردو مقوله را باهم دارند.از جمله شهرهایی از خوزستان،فارس،کردستان،سیستان و بلوچستان و کهگیلویه بویراحمد.

حال مساله ما در یک چنین شهرهایی است.اینجاست که باید دید محاسن و معایب نظام عشیره ای کدامند!؟

فواید نظام عشیره ای

با اعتذار باید گفت نظام قبیله ای درهرجایی که قبیله شهرنشین می شود،عملا کارکردهای اصلی خود را از دست می دهد.مثلا با وجود پلیس و دادسرا،اگر فرزند یک بزرگ طایفه،فرزند یک آدم ضعیف را به قتل برساند،دستگیر شده برایش حکم قصاص صادر و چه بسا اجرا می شود.در صورتی که ممکن است پدربزرگ یا پدر فرد قاتل شصت سال پیش چنین فعلی مرتکب شده،ولی باقتضای آن روز قصاص نشده باشد.پس چه چیز باقی می ماند؟

وحدت،همدلی،دید و بازدید،حضورگسترده در آیین عروسی و یا سوگواری.اینها زیبایی های کار است.

در تشییع یک شاعر و نویسنده،در تهران،پانزده نفر شرکت داشتند،یعنی فرزندان و حداکثر چندنفر دیگر.حتی جایی عرض کردم،به تعداد کتاب هایش هم حضور نداشتند،حال آنکه در آیین تشییع ضعیف ترین ماها،کمتر از پانصدنفر حاضر نمی شود‌.

زیبایی دیگر ایل و تبار،سرمایه اجتماعی آن است.فردی بدهکار می شود،بزرگان گرد آمده،برایش مساعدت جمع می کنند.یکی بیمار می شود،دهها نفر عیادتش می کنند.

صله ارحام، که گاه در نبودش پدران و مادران به سرای سالمندان سپرده می شود،در ایل آنقدر کافی هست که فرد کمتر احساس تنهایی بکند.و مزایایی از این دست.

یک حسن دیگر ایل و قبیله هم می تواند کمک به صنعت توریسم باشد،کمااینکه ایل قشقایی سالهاست مقصد سفر گردشگران و پژوهشگرانی از سرتاسر جهان است.

معایب نظام ایلی عشیره ای:

اگر در شهر یا جامعه ای،آیتم های بالا را شاهد نباشیم،می توان اینگونه گفت که «نظام اجتماعی آن ناحیه،از جمله مهم ترین موانع توسعه آن است.وبس.»

مع الاسف می توان موارد بی شماری را در ایران و همه جهان برشمرد،که بافت قبیله ای آنجا باعث ایجاد و افزایش خشونت،ناروا داری،توسعه نیافتگی و حتی جنایات جنگی شده است.

از همین جوار خودمان اگر شروع کنیم،درگیری ماه پیش دوطایفه بر مساله ای کوچک،در روستای پتک خوزستان منجر به قتل چندین نفر و نهایتا تخلیه روستا شد.

در مقیاس وسیع تر،ماهها درگیری خونین میان دو قبیله در کشورآفریقایی رواندا، منجر به نسل کشی قبیله توتسی شد.

بعد از سقوط قذافی،افزایش نزاع های قبایل شمال لیبی،آن کشور را تامرز تجزیه ساقط کرد.

نشر اخبار درگیری طوایف،خصوصا نشر تصاویر سلاح های آنان در جراید،سبب فرار سرمایه گذارانی می شود که قصد دارند سرمایه درآن محل سرمایه گذاری وایجاد اشتغال نماید.

و اما مساله آخر،مساله روز و شاید مهم تر«انتخابات»

آنچه همه ما شاهد هستیم این است که دست کم در این استان،در تقابل میان آرای طوایف و شایسته سالاری،عملا این وزن طوایف است که سرنوشت ساز است،نه تخصص ویا تعهد لازم در افراد.این خود بخود امکان یافتن وانتخاب فرد اصلح را از ما می گیرد.این امر زمانی نمود بیشتری می یابد،که از قبل جمعی از شایستگان هم در امر تایید صلاحیت ها مورد پذیرش دستگاه نظارت قرار نگرفته باشند.

باری،انتخابات شورا در پیش است،بیش از هر چیز می توان نشست و دید این بار هم چون گذشته،اول نام قبیله نامزدمان را می پرسیم،بعد از توانمندی هایش مطلع می شویم.یا اینکه ابتدا اورا از منظر تخصص،تعهد،امانت داری،قانون گرایی می نگریم،در پایان جهت شناخت از تبارش سراغ می گیریم.

*کاندیدای انتخابات شورای شهر دهدشت

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها