یادداشت
گفتگو و گزارش

کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را

کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را
  صبح زود سوار اتومبیل شدم و یاسوج را به مقصد دهدشت ترک کردم، بین راه از مناظر زیبای بهاری لذت میبردم، راننده های روبرو با  چراغ چشمک زن و  با انگشت اشاره ی چرخان در فضا مرا از پلیسی که سر پیچ جلویی کمین کرده بود آگاه میکردند. کمی جلوتر راننده ای کاپوت ماشین را بالا زده کنار جاده درخواست کمک میکرد، تا نزدیکی تعمیرگاه بین راهی رساندمش. خسته و کوفته از جنگ نابرابر دست و پاهایم با فرمان،دنده، کلاچ، ترمز و گاز، پس از دوساعت طی کردن پیچ و خم های تمام نشدنی جاده،  خودم را به دشتی رساندم که حدود 2000 متر از سطح دریا ارتفاع داشت و تو خوب میشناسی اش پدر! "جخونه". کنار جاده پارک کردم، زیرانداز را از صندوق عقب بیرون آوردم و به سایه ی درخت "سیسه ای" پناه بردم. دراز کشیدم دستم را ستون سر کردم، چشمانم را بسته نفس عمیقی کشیدم، ناگهان بوی خوشی، شامه ام را نوازش داد، بوی خستگی تن تو بود که سالها پیش زیر همین درخت سالخورده خستگی ییلاق و قشلاق ات را در کرده بودی. در این افکار خوش غوطه ور بودم که به یکباره صدای بوق ماشینی در حال عبور از جاده، شیرین ترین چرت نیمروزی ام را پراند. نگاهم به شی ای وسط جاده دوخته شد، لاک پشت بالغی بود که قصد عبور از عرض جاده را داشت، سراسیمه به سوی اش دویدم قبل از اینکه قربانی راننده بازیگوش شود، بهش رسیدم، بغلش کردم و با کمال احترام به سمت دیگر جاده برده، زیر درختی رهایش کردم. اصلا تحمل یتیم شدن فرزندان چشم به راهش رانداشتم، تلخی اش را خودم سالها چشیده ام. برگشتم زیر درخت قلم و کاغذ به دست گرفتم و شروع به نوشتن کردم. پدر جان بعد از تو، من وسط دریای طوفانی و مواج زندگی گرفتار آمدم، تا چشم کار میکرد آب بود و تلاطم، خبری از خشکی و ساحل نجات نبود، بی سرانجام و تصادفی به سمت و سویی نامعلوم در حال شنایم اما به نظر دارم بیهوده دور خودم میچرخم.  رد سرخ شلاق امواج دریا، بر گرده هایم مانده، شلاق خوردم و دم بر نیاوردم، نمیدانم شاید گاهی هم از درد ناله ای کشیده ام، که میان همهمه ی امواج گم شده است. بعد از تو، سالها از پی هم آمدند و رفتند، فرزندانت بزرگ  و بزرگتر شدند، مهندس شدند و دکتر، البته به بهای گزاف قد خمیده ی مادر. بابای عزیزم هنوز هم وقتی به دیوارهای شهر تکیه میدهم، آجر و ملاتش بوی عرقهای پاک تو را میدهد. شاید به حرم همین عرقهای خالصانه برای نان تو باشد، که برای در و دیوار شهر اندک آبرویی مانده است. سالهاست دو نیمه ی وجودی ام، در برابر سوالهای بی جواب بسیاری در تضارب افکار اند، از جمله گریستن و نگریستن برای تو. نیمه ی پر احساسم مرا وادار به گریستن میکند و نیمه ی عقلانی ام  نوید ظهور منجی وار تو در پایان عمرم را میدهد. در این سکوت و تنهایی مقدس، حاضرم تمام آرزوهایم را دور بریزم، فقط برای چند دقیقه تو را کنارم داشته باشم، تا سر روی تن و بدن خسته و عرق آلودت نهم، شاید کمی از بار خستگیهایت را به دوش بکشم و 23 سال بغض دوری ات که مانند پلنگی بر گلویم چنگ انداخته را بیرون بریزم و هق هق گریه هایم گوش فلک را کر کند، بلکه اشکهایم آتش درونم را خاموش و خاکستر کند. سه قلوها هم مانند من تشنه نوازش دستهای ترک خورده تو اند. لذت تمنای رسیدن به ساحل آرامش، در نبود تو مانند تلخی هلاهل است. قسم به عرقهایی که از عمق وجودت سرچشمه گرفتند،  و افتان و خیزان گونه هایت را نوازش دادند، و بعضا بین راه خشک شدند، من از میهمانان ناخوانده " غده های سرطانی"  که نمک خوردند و نمکدان شکستند و حبیب خدا را از من گرفتند، گله دارم.   امیررضاسالمیان. روز پدر سال 96
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 24 نظر

  • 1 فریدون آرام 1399/2/11 14:38:50

    احسنت وآفرین به این قلم زیبا؛روح پدرزحمتکشتان شاد وقرین رحمت پروردگار؛امیدوارم درتعلیم وآموزش فرزندان این سرزمین موفقترازهمیشه وپیروزباشید.

    پاسخ
  • 2 فرحناز مسلمی 1399/2/11 12:33:16

    خرزو جان بغض گلوم رو گرفته واشک امانم رو بریده تاثرانگیز بود و غم افزا مانا باشید که هستید

    پاسخ
  • 3 بیژن کاظمی 1399/2/11 10:57:16

    لذت بردم از سط به سطر این قلم و احساس؛ همین

    پاسخ
  • 4 فریبا سادات 1399/2/11 9:55:36

    دکتر عزیز باید هم ثمره پدران باارزشی فرزندانی امثال شما باشن دکترجان باارزوی موفقیت های روزافزون و سلامتی برای شما. روح پدرتون با موفقیت های شما شاد شده. خدارحمتشون‌ کنه🌹

    پاسخ
  • 5 سجاد اندرزیان 1399/2/11 9:43:52

    سلام دکتر عزیز خدا رحمت کنه پدر زحمت کش شما رو که همچنین فرزندان خوب تحصیل کرده وبا شرف که همین رفتار و کردار شما نتیجه همان لقمه های حلالی است که پدر به شما داده مخصوصا دکتر سالیمیان که از نوابغ صنایع دفایی کشور هستن ما به داشتن افرادی چون شما افتخار می کنیم خورزو جان

    پاسخ
  • 6 خرمی 1397/1/12 1:1:58

    دوست عزیز امید که شما هم پدر نمونه دیگری باشید برای آدم های ارزشمند دیگری، تا جهان از خوبی پایان نپذیرد.

    پاسخ
  • 7 امیررضا سالمیان 1396/2/7 21:19:29

    جناب آقای آرام ممنون از لطف و بزرگواری شما. برای جنابعالی آرزوی بهروزی و سلامتی دارم خداوند متعال اموات شما را رحمت کند

    پاسخ
  • 8 م آرام 1396/2/5 12:16:48

    دکتربدرستی که شماوبرادرنتان الگوی راستین ونمونه بارزانسانهای خودساخته اید.صداقت.معرفت.وبزرگواری پدرتان که ایشان هم الگوی انسانی وارسته درکاروزحمت ونان آوری که همواره دنبال روزی هلال بود.واین الگوها والگوهای آتی مایه افتخارتمام انسانهای خودساخته است.بهرصورت آقای دکترتداعی کردی باردیگرییلاق وقشلاق رادرمسیر عبورعشایروتداعی شدزحمات پدران.که مارادرراه زندگی موفق داشت .اما ماامروزدرمسیری ازاین گذرزمان قرارگرفته که نمیدانیم.آینده فرزندانمان چه خواهد شد.امیدوارم.زحمات پدرانمان همان الگویی باشد.که نجاتبخش فرزندانمان باشد.درودورحمت خدابرهمه پدران وخداهمه آنهارارحمت کند.م آرام

    پاسخ
  • 9 امیررضا سالمیان 1396/1/26 14:45:3

    مهندس جهان آرای عزیز لطف شما دوست عزیز همواره شامل حال ما بوده. امیدوارم در همه ی مراحل زندگی موفق باشید. خداوند به حاجی طول عمر عنایت کند

    پاسخ
  • 10 عنايت اله جهان آرا 1396/1/24 1:32:35

    پدري كه فرزنداني با مدارج عاليه  كه از مفاخر اين  استان هستند را به يادگار گذاشته دور از انصاف است كه به زنده بودن  نامش و ماندن در قلبها يادش  را  اذعان ننماييم . روحشان هميشه شاد و يادشان هميشه جاودان

    پاسخ
  • 11 امیررضا سالمیان 1396/1/23 8:37:10

    از همه دوستان و اساتید بزرگواری که وقت گذاشتند و یادداشتم را خواندند و مرا لایق پیامهای محبت آمیز خود دانستند کمال تشکر را دارم

    پاسخ
  • 12 امیررضا سالمیان 1396/1/23 8:30:32

    فریدون عزیز اگرچه در کلاس درس تو خبری از نیمکت های خشک و گچ های رنگارنگ و تخته های سبز و سیاه نیست و درد پیری و فرسودگی استخوان و مفاصل هم توان یک ساعت نشستن در چنین فضایی را از من گرفته، اما خودم را هر روز و هر ساعت پای درس و بحث تو میبینم و به داشته های ناچیزم می افزایم. قوی ترین انگیزه برای بودن در فضای مجازی همین شوق به یادگیری و شاگردی است استاد عزیز، وقتی را که میتوانستی صرف خلق یک بیت ماندگار کنی، صرف خواندن مطلب بی محتوای من کردی و شاگردت را مثل همیشه مدیون خودت کردی

    پاسخ
  • 13 احسان آرمون 1396/1/23 1:41:40

    خداوندروح پدرزحمت کش وساده زیست شمارا غریق رحمت بی پایانش گرداند وبه شما فرزندان لایق ومفید برای جامعه طول عمرباعزت عطا فرماید (آمین)...................... ارادتمند احسان آرمون

    پاسخ
  • 14 حسن موسوی 1396/1/23 1:39:37

    روحش شاد دکترعزیز

    پاسخ
  • 15 خواهش میکنم 1396/1/23 1:22:16

    خواهش میکنم نمره بده به بچه ها بخدا ماهم شرمنده پدرانمون میشم وقتی شما نمره پایین بهمون میدین حداقل درک کنید و این ترم همه مارا یه بیست خوشگل بده منم قول میدم پدر عزیزت هم از اینکارت راضی و رضایت مند میشود این قدر سخت نگیر تو کشور خودمون چون مهندس عملیاتی نیست و همشون کاغذی هستن پس سخت نگیر نمره بده ...

    پاسخ
  • 16 ناشناس 1396/1/22 23:46:3

    روحش شاد 

    پاسخ
  • 17 مهرداد دسترس 1396/1/22 23:44:21

    سلام  بر دکتر عزیز  و دوست داشتنی  ، که ما به وجود شما  افتخار می کنیم   انشالله روح پدر بزرگوارتان شاد و خداوند رحمت کند .

    پاسخ
  • 18 مجید موسوی 1396/1/22 23:41:40

    زیبا وتامل برانگیز وستودنی وخاطره انگیز قلم نگاشتی دکترجان

    پاسخ
  • 19 مصطفی زرافشان 1396/1/22 23:14:51

    سلام دکتر عزیز خداوند پدر بزرگوارتان را رحمت کند و مورد آمرزش قرار دهد. روز پدر و مرد را به شما و همه پدران. و مردان سرزمینم تبریک میگویم.

    پاسخ
  • 20 خسرو مطلق 1396/1/22 23:14:5

    روحش قرین رحمت حق باد

    پاسخ
  • 21 سيروس جوادپور 1396/1/22 21:48:22

    دكتر عزيز و دوست داشتني انشالله سلامت و تندرست باشي. روحش شاد

    پاسخ
  • 22 محمد زرین 1396/1/22 20:10:15

    یاد همه پدران اسیر خاک گرامی باد.....

    پاسخ
  • 23 فریدون هاشمی 1396/1/22 19:23:20

    درود بر دکتر سالمیان بزرگ. واژه های حس دار و کشدار زیبایت لبریز از ضجه و زخم و شعر است.  بی گمان جنابعالی و برادران شایسته و بزرگوارت مایه ی افتخار من و همه مردم این دیار هستید که دست به زانوی خودتان گرفتید و برخاستید.  شما الگو و نمونه بارز و شاخص جوان ایرانی هستید. اینکه با دست خالی و در تاریکی و نداری و تنهایی توانستید همیشه در کسب علم و دانش برتر باشید و مدارج عالی را بگذرانید و برای ما که همکلاس و همنشین و همدوره شماها بوده ایم همیشه دوستداشتنی و بزرگ و قابل احترام باشید. برایتان آرزوی خوشبختی و پیروزی و تندرستی دارم.

    پاسخ
  • 24 امید نوروزی 1396/1/22 19:17:22

    یادش آرمش وجودت باد و رحمت خداوند بر او باد

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها