یادداشت
گفتگو و گزارش

«انتحار سیاسی سردار»

«انتحار سیاسی سردار»

انتخابات به عنوان بارزترین نماد دموکراسی، کم و بیش کنشی مرکب است . این ادعا از آن رو رواست که این مهم تابع ترکیب اجتماعی و فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه می باشد. گاه در قالب عقلانیت که در قاب نظریه انتخاب عقلانی تصویر می شود و گاه متأثر از هیجانات کاذب آنی و تدریجی است. این ترکیب بسی منطقی تر از تلقی یک سویه عقلانیت تام و یا رومانتیک بودن کامل در عرصه کنشگری سیاسی است. نوسان این ترکیب بستگی به میزان و نوع نظام سیاسی دارد . از دموکراسی های جعلی خلقی تا لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی و ... متأثر از فرهنگ سیاسی خود رهیافتهای متفاوتی را در پیش می گیرند. شناسایی انتخاب عقلانی در جهت تأمین منافع و در پیوند با مسائل جهانی و ملی صفت ممیز دموکراسی های مدرن و جوامع توده ای و درحال گذار است. جهت گیری های جریان اصولگرا که بیشتر متکی به کنش سیاسی رومانتیک و هیجان کاذب است، سندی دال بر دور ماندن آنها از فضای عقلانی سیاست است. مدلینگ سیاسی این جریان از 84 تا 92 و به ظهور رساندن احمدی نژاد گویای این واقعیت است.

خطر اصلی که امروز ایران ما را تهدید می کند گسترش ذره ای شدن جامعه هر چند موقت، و ایجاد فرصت های غیرواقعی سیاسی است. این همان تاکتیکی است که محافظه کاران در 8 سال سیاه ریاستشان بسیار به آن دامن زدند و این روزها در رفتار مدعی راست مدرن؛ محمدباقر قالیباف، ظهور نموده است. اصولگرایان به شدت از شفافیت و عقلانیزه شدن فضای سیاسی و انتخابات هراسانند، زیرا اساساً بر خلاف ماهیت و فلسفه فکری آنهاست. بسط هژمونی اصولگرایان در گرو التهابات و هیجانات اجتماع است و امید دارند از این طریق به آرای طبقه پایین و بخشی از طبقه متوسط دست یابند. تابو پروری و سوء استفاده از مقدسات مذهبی و گاه غلتیدن در ملی گرایی افراطی و تئوری توهم توطئه دائمی پای ثابت استراتژی این طیف است. بررسی سیر تاریخی سیاست ایران مبین آن است که پایگاه طبقاتی اصولگرایان در میان طبقه پایین جامعه است و لاجرم گستردگی این طبقه ضامن بقای آنهاست.این مهم خود در گرو ایجاد فقری عامدانه و عدم گسترش عدالت اجتماعی است. بر این اساس با اندکی تسامح مدعی ام بر خلاف شعارهای خوش رنگ و لعاب اصولگرایان، آنها اعتقاد چندانی به برقراری عدالت اجتماعی ندارند. رفتار پوپولیستی و دماگوژیستی احمدی نژاد ، قالیباف و محافظه کاران در پرتو ادعای توجه به محرومان در قالب سیاستهای غلط اقتصادی و ... نه تنها این قشر جامعه را از فقر نرهاند بلکه بخشی از طبقه متوسط جامعه را به سمت طبقه پایین سوق داد تا پایگاه رأی خود را وسعت دهند. البته مدافعان اصولگرایی می توانند با ادعای پویایی و ارزشی خواندن این جریان یکسره این نظر را رد نمایند ولیکن اینها فقط ادعاست.

در انتخابات 96 اصولگرایان فقط نیم نگاهی به پیروزی دارند. کاربرد عامدانه واژه "نیم نگاه" ، حاکی از ان است که نگارنده سطور معتقد است نقشه راه انتخاباتی این طیف بر پایه کسب پیروزی طراحی نشده است، بلکه حضور آنها در این عرصه نوعاً سلبی است.

پرده دری غیراخلاقی قالیباف در مناظره نخست مشت او را خیلی زود باز نمود تا مشخص شود این بار هم همان استراتژی تخریب ، تخطئه و تهمت پراکنی در دستور کار است. بر این اساس اتاق فکر اصولگرایان سعی در گسترش مراکز تخریب و تخطئه علیه دولت اصلاحات –اعتدال دارند و تعدد این مراکز می تواند به لحاظ کمی کمبودهای کیفی و محتوایی آن را جبران نماید. محافظه کاران با القای یأس و ناکارامدی در پی خمیرگونه نمودن اذهان جامعه هستند تا بتوانند در روزهای باقیمانده به بهربرداری از آن بپردازند. مابین قالیباف تا رئیسی و از احمدی نژاد تا جلیلی ، از پایداری تا موتلفه نمی توان چندان تفاوت ماهوی قائل بود هر چند از حیث رهیافت اندکی متفاوتند.

اصرار سردار بر شناساندن خود بعنوان تنها کاندیدای مستحق محافظه کاران برای انتخابات، وی را به انتحار سیاسی واداشته است. شوی سیاسی قالیباف کپی ناشیانه احمدی نژادیسم است چرا که احمدی نژاد به دروغها و قدسی بودن خود باور داشت اما سردار انتحاری حتی خود نیز به حرفهایش باور ندارد ولیکن هر دو، آگاهانه به اشاعه فرهنگ تخریب و تهمت دامن می زنند. سردار شهردار، در قامت یک کمدین سیاسی در این روزها در پی ربودن آرای احمدی نژادی هاست و از سوی دیگر با تکرار جمله معروف میرحسین موسوی بدنبال بازتعریفی از قالیباف روشنفکر است.

شکست سه باره اصولگرایان در کمتر از چهار سال که امروز بیش از هر زمان از بحران مشروعیت و مقبولیت رنج می برند، شروع، پایانی گریزناپذیر خواهد بود و این مهمترین دلیل انتحار سیاسی سردار است.

تقابل رهیافت علمی – حقوقی و منطقی عقلانی دوگانه روحانی - جهانگیری در برابر مشی تخریبی و نگاه سنتی قالیباف – رئیسی مبین تفاوت فاحش دیدگاه در امر مدیریت کلان نیز می باشد..

هرچه سید ابراهیم رئیسی تلاش دارد خود را در قامت کنشگری منتقد و مصلحی اجتماعی معرفی نماید، اما از یک سو عقبه فکری و سیاسی و مدیریت ناکارآمد وی و از سوی دیگر حرکتهای گازانبری رفیق شفیقش مانع از به ثمر نشستن هر گونه تلاش برای بازیابی و بازپروری وجهه محافظه کاران است.

قالیباف که با ادعای مبارزه با فساد پا به عرصه گذاشته است هنوز هم در خصوص پرونده املاک نجومی و نقش فرزند خود در برخی فعالیتهای اقتصادی آنچنانی مورد پرسش جدی است. امری که در مناظرات آینده پاشنه آشیل وی خواهد بود.

از سوی دیگر اصلاح طلبان در مقابله با ترفند محافظه کاران نیازمند اتخاذ استراتژی های چندگانه اند تا در سه جبهه مقابله با تخریب دولت ، تشریح عملکرد، و اعلام برنامه های آتی خود گامهای استواری بردارند.

اصلاح طلبان و اعتدالیون باید از این خطای راهبردی بسیار مهم، یعنی دادن نقش اصلی به اسحاق جهانگیری در مناظرات بپرهیزند و حداقل حسن روحانی نیز با تغییر تاکتیک و پذیرفتن نقش جدید، هم پای معاون اول توانمند و کاردان خود حرکت نماید زیرا در صورت ادامه این روند و گرایش جامعه به دکتر جهانگیری، در صورت انصراف وی ممکن است شرایط برای ایجاد حس سرخوردگی آماده شود و منجر به عدم رجوع بخشی از آرا به سوی حسن روحانی شود.

اصولا تقابل فکری و سیاسی مبتنی بر منطق و اخلاق در یک طرف با تفکرات غیر اخلاقی و غیرمنطقی در طرف دیگر خود عین بی منطقی است . این امر امروزه گریبانگیر مجادلات سیاسی اصلاح طلبان و محافظه کاران شده است. نوماکیاولیستهای سیاسی جناح راست نه قائل و نه قائم به اخلاقند. برای اینها هدف به راحتی توجیه گر وسیله است. بنابراین منطق حکم می کند جریان اصلاحات در فضای خاکستری کنونی در کنار رهیافت عقلانی و منطقی مبتنی بر آمار و ارقام و استنادات قانونی، از اقتدار کاریزماتیک (حاوی مشروعیت و پذیرش) برخی افراد شاخص جریان خود بهره ببرد و با ایجاد خروش سیاسی و هدایت آن به سمت شعور سیاسی، پیروزی خود را قطعی نماید. شاید یک تکرار می کنم دیگر کلید طلایی برای برون رفت باشد.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها