یادداشت
گفتگو و گزارش

بیانیهٔ شماره «۱» ستاد جوانان دکتر روحانی شهرستان دنا

بیانیهٔ شماره «۱» ستاد جوانان دکتر روحانی شهرستان دنا

ستاد جوانان دکتر روحانی در شهرستان دنا با صدور بیانیه‌ای از مردم خواست تا بار دیگر به روحانی رای دهند.

به گزارش افتونیوز، متن این بیانیه در پی می‌آید:

بسمه تعالی «حرافان اهل عمل نیستند،اطمینان حاصل کنیم که از دستانمان استفاده میکنیم نه از زبانمان». بیست ونه اردیبهشت نوبت سرنوشت سازی دست ماست برای کوتاه کردن زبان های دراز...دستانت رابه من بده تا آن را باهم مزین کنیم به رای عقلانیت، برادرم و خواهرم، دستانت رابه من بده تا از دست هامان کاری برآید، و گرنه حرافانِ نه اهلِ عمل از دست در دست نبودنمان بهره می گیرند و با زبانشان، دست هایمان را برای رأی دادن به تندروی فریب می‌دهند.. یادم هست برادر وخواهر دهه‌ی شصتی‌ام آنقدر به خود وعده‌ی «اندکی صبر سحر نزدیک است » دادند که روزگارشان در آن سیاهی شب های بی نظم و قانونِ دولتِ بگم بگم سیاه‌تر از خودِ شب شد ... بیست و نه اردیبهشت ‌همه با هم بیاییم، بمانیم و رأی به شفافیت و عملگرایان دهیم نه حرافانِ بی عمل... رأی به روحانی ای می‌دهیم که برای ترمیم اقتصادِ پرآشوب و گریانِ آن هشت سالِ شوم گام برداشت.. رأی به اعتدالی می‌دهیم که دستِ کم هوای معتدلِ دولتش خیالمان را از دست سوداگرانِ چپاول کننده‌ی ارز و ثروتِ بازارِ پرآشوبِ آن هشت سالِ بدتر از جنگِ تحمیلی راحت کرد. رأی مان را به امید و تدبیری می دهیم که آرامشِ دولتش، امید به سبز شدنِ راه اصلاحاتِ سید محمد خاتمی را به ما نوید داده و می‌دهد. رأی مان را به آن حقوق دانی می‌دهیم که حقِ هر قول دادن و حرفِ غیر عقلانی به خودش نمی‌دهد و برای علم و تعامل با دنیا ارزش قائل است. رأی مان را به آن قول های صادقی می دهیم که بر پایه‌ی علم و احترام به گوش هامان وارد می شوند نه قول‌هایی که گوششان از حرفِ اهل علم پر باشد و زبانشان با دنیا سرجنگ داشته باشد... برادرانم و خواهرانم ، بیایید آب های فرهنگ وتمدنمان را جاریِ دنیا کنیم تا شعله های جنگ را به وسیله‌ی همین آب بار دیگر خاموش کنیم .. بیایید به یاد بیاوریم آن هشت سالِ سوزان، حاصلِ همان شعله هایی بود که همه‌ی ما، همه‌ی ما و همه‌ی ما با هم با هم و با هم آنرا افروختیم........ و آن آدمِ پاکشیده و تک دنده با تمام سرعت بر آتشی که ما بر افروختیم ، هیزم می‌ریخت و هیزم هایش باز هم ، باز هم و باز هم ما بودیم .......با انتخابمان خودمان سوختیم و دنیا را ترساندیم ...بیایید جبرانِ سوختن آن هشت سال را بکنیم و این بار هم دیپلماسی و ادامه‌ی گفتگوی تمدن های سید محمد خاتمی را با تَکرارِِ امید دوباره دوباره ودوباره تاااااااا هزار و چهارصد انتخاب کنیم،،،، بیایید سهم مان را در احترام دنیا به وطن با رأی به تدبیر و امید ادا کنیم ...

،،آنان که در صدر جهان اند ، دویست سال تغییر و اصلاحات را مدام پیگیر بوده اند (ژاپن بمباران شد اما ارتباطش با بانیِ بمبارانش را بخاطر درمان دردهای مانده اش قطع نکرد ) تاثیرات امیرکبیرها بخاطر پیگیر نبودن اصلاحاتش پیدا نیست و این ماییم که با اندیشه‌ی انگشتمان باید ابدی، اصلاحات را برای تمدن سازی پویا و فعال جهانی ماندگار کنیم...تندروی چرخ تولید را پنچر کرد و دل به چرخیدن معاشِ یک ملت با واردات و صادرات قاچاق بست ،..در این چهار سال ، دولت اعتدال عملا در دست دولت قبلی بود ازین نگاه که مشغول شستنِ زخم های عمیق اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی وسیاسی ای بود که دولت قبل به جای نهاده بود ،، و حالا وقت سازندگی است سازندگی ای از جنس هاشمی ها ... ...،، .... و اما دولت اعتدال برایمان چه کرد که باید امید به تدبیرش ببندیم؟؟؟؟ دولت من و تو بخاطر زخم‌های اصلاحات با شعار اعتدال آمد و مجبور بود ریشه زدن مدیرانِ ثناگو و شاعر ساز را که حاصل دولتِ بگم بگم بود تحمل کند تا بتواند اقتصاد را ترمیم کند و با تغییرات مدیریتی سریع چنین کاری امکان پذیر نبود،، حالا که تخصص و اعتدال ترمیمِ اقتصاد را پیروز شد ، نوبت تغییرات اجتماعی و مدیریتی سریع‌تر در جهت شایسته سالاری هر چه بیشتر است... دولت من و تو سرعت هرج و مرج و تورم را تا پنج برابر کاهش داد و اگر کج فهمی ها نباشد وظیفه‌ی دولت جز امنیت و نظم دهی برای شکوفایی اعضای ملتش نیست ...دولت من و تو بدون تبلیغات گسترده‌ی از قبل به قشر آسیب پذیرِ کمیته‌ی امداد و بهزیستی تا سه برابر مستمری اضافه نمود... دولت من و تو با برجام نشان داد فرق سخن سنجیده با حرف را و با سیاست خارجی مبتنی برعلم و تجربه ی بین‌المللی برای کشور عزت و برای حریفان فشار بین المللی به نفع ایران به ارمغان آورد ..... دولت من و تو فهمید که ،«همه عالم همه کس را وطن است »پس به نفع ما با همه‌ی عالم وارد تعامل شد تا متخصص و سرمایه‌گذار برای رفاه ما وارد کند نه اجناس قاچاق و چینی ...دولت من و تو از من و تو هنر می‌خواهد تا کار دستمان دهد نه کارانه ...دولت من و تو با حقوق شهروندی آزادی وکرامت را نثارمان می‌کند آن هم با گفتن نبایدهایی که آزادی شهروند دیگری را مخدوش نکنیم ، نه مثل دیگری که باید های سطحی گفتنش در نطق های تبلیغی‌اش حکایت از دخالت فردایش حتی برای زندگی شخصی‌مان دارد...دولت من و تو دولت جنگجو نیست بلکه دولت جذابیست که در کنار خودکفایی به توان های متفاوت سایر ممالک و خودش پی می‌برد و می‌داند که باید از یافته های انقلاب اطلاعاتی روزِ دنیا بهره گیرد ،،پس رفع تحریم می‌کند و برجام می‌نویسد..دولت من و تو برای بازگشت علوم انسانی از فنای سیاه با تدبیر تر است ، تا ازین رهگذر بتوانیم امید بیشتری از شایسته سالاری آرزو کنیم...دولت من و تو به آن ها که اهل اندیشه اند میگوید ؛دردهامان انباشته اند و آنان که باعثِ این دردهایند از همین دردها استفاده میکنند وبرای فریب مردم وفردا که حرف های نامعقول وقهرمانانه شان به مجلس رفت و با درآمد های ملت جور نیامد بایک کلام که ما خواستیم ونگذاشتند چشممان را همراه سرمان میبندند و مظلوم ترین مظلومان سیاست میشوند.. ...برخی اندیشمندان میگویند ؛اگر امیر کبیرها و مصدق ها انعطافشان بیشتر و دشمن تراشی شان کمتر می بود ،میتوانستند اصلاحات بیشتری اعمال کنند و من هم در درستی این سخن عرضه میدارم که ؛ انسان هدفدار برای خدمت به مردم نه حکومت ها، باید سیاستش را خرج کند نه نگه دارد،،و از خود بگذرد برای هدفش یعنی خودش برخلافِ اعتقاد خودش عمل کند و این قدرتی بیش از سلاح جنگی میخواهد ،،قدرتی به بزرگی ؛«زنده باد مخالف من».....مخالف من ای تو که هنوز برای انتخاب دولت من اطمینانت بر شک نچربیده است،،،من هم مثل تو گیجم ، از دست دردهای روح و تنم ...من هم پدرم هشت سال پس از هزار وسیصد و هشتاد وچهار،هرروزش فقیرتر از دیروزش شد و با اعتدال هرچند روزگارخوبش بازنگشت اما فقیری اش از خجالتِ قامت خم شده ی مردانه اش ایستاد...من هم مثل تو برادرم از دستِ دردهایش همه ی اشتراکاتمان را هشت سال باشدت بیشتر و چهار سال با سرعت کمتر دور ریخت و با حالتی افسرده به من گفت ؛برادرم فقط خودکارمان مثل هم است و من گریستم بر درد نویسِ هردویمان که نامش،« خودکار بیک ، خودکارجوانیست »..من هم مثل تو خواهرم از دردِ بیکاری دامادمان همچنان مینالد..من هم مثل تو مادرم را هر روز به انتهای شکستگی عاطفی اش از برای آینده ی مبهم فرزند نزدیکتر میبینم..من هم مثل تو،،افتان وخیزان برای فرزندی جان میکنم

که فردا دردهای وطن او را بی حوصله و ناسپاس بار می آورد ،،،تو را نمیدانم اما من با انگشتم در بیست ونه اردیبهشت پایان دردهایم را نزدیکتر میشوم...تو را نمیدانم اما دعوتت میکنم بیایی یکبار دیگر علم را به انتخابمان گره بزنیم چرا که علم فراتر ومحکم تر از حرف وایدئولوژیست،،علم یعنی بدون نگاه به اعتقاد و جهت فکری ات به تخصص و مسئولیت پذیری تو میدان دهند...و تو با انگشت اشاره ای میتوانی راه گم کردگان را به مسیر علم وعقلانیتِ سیاسی راهنمایی کنی و با همان انگشت پر افتخار اشاره ات بیست ونه اردیبهشت مسیرِ توانستن وتدبیر را به امید کاستن از دردهای انباشته ی وطنت هموار کنی«خودت را ثابت کن» ستاد تبلیغات جوانان شهرستان دنا

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها