یادداشت
گفتگو و گزارش

پوپولیسم خوب، پوپولیسم بد!

پوپولیسم خوب، پوپولیسم بد!

(نقدی بر یادداشتِ خطرِ" پوپولیسم را جار زنیم")

جناب امرالهی! ظاهرا از ظهور مجدد رایش ها در سپهر سیاست ایران اظهار نگرانی و دعوت به جار زدن پوپولیسم نموده اید! با خواندن مرقومه تان بار دیگر در این عقیده جازم تر شدم که هنوز که هنوز است جریان روشنفکری در ایران زبان صحبت با توده ها را نمیداند و همچنان در حوزه ی فکر و اندیشه و استخدام واژه ها دست به مونتاژ میزند، خود حرف میزند اما حرفِ خود را نمیزند. در باب علوم انسانی و اجتماعی ، همواره نیازمند ابهام زدایی دقیق از مفاهیم هستیم و یکی از مخاطرات جدی در این فضا را میتوان عوامانه کردن سطح و زبان گفت و گو دانست . تا جامعه را از شر ابهام در مفاهیم خلاص نکنیم نمیتوان امیدی به بالا رفتن ضریبِ دقتِ جامعه در ساحت تفکر داشت. و درست به همین دلیل است که مفاهیم بنیادین خصوصا مفاهیم علوم انسانی پس از سال های سال در کشور ما همچنان مورد مناقشه اند و یک فهم مشترک بین الاذهانی از آنها وجود ندارد و یکی از دلایل آن این است که همچنان اراده ی ما بر این است که تکلیف این مفاهیم بنیادین را در چاقوکشی های مطبوعاتی یکسره کنیم و نه در محافل تخصصی و آکادمیک. مفهومی نظیر پوپولیسم را هم باید از همین زاویه باید دید.

دوست عزیز! مفاهیمِ علوم انسانی به همین سادگی که شما فکر میکنید نیستند. مثلا در باره ی واژه پوپولیسم، گاه تعاریف چنان با هم تفاوت پیدا میکنند و گاه چنان جدولِ مصادیقِ عینیِ این مفهوم سیال و کشدار در ذهن افراد متفاوت می شود که واژه را به نوعی مشترک لفظی و نه معنوی تبدیل میکند . یکی دیگر از اشکالات عمده شما( منظورم شمای نوعی است کسانی که هنوز در بند کلیشه های روشنفکریِ قرن هجدهمی اروپا هستند) در این است که تمام مسائل انسان و جامعه ی ایرانی را میخواهید از دریچه ی تاریخ و تجربه ی انسانِ غربی فهم کنید و درست به همین دلیل است که هنوز که هنوز است با یک نگاه ذات انگارانه، انقلاب اسلامی را بر مبنای تئوری های آبراهامیان، کدی، دیویس، اسکاچپول، فوران و ... تحلیل میکنید و ملتفت نیستید که اینجا ایران است نه فرانسه و روسیه که بتوان با تئوری های مارکسیستی یا لیبرالیستی به قضاوت انقلاب نشست و جالب آنکه تفسیرهای پست مدرنیستیِ فوکو که انقلابِ57 را روحِ یک جهانِ بی روح میدانست را نیز برنمیتابید و یا بهتر بگویم متوجه نمیشوید! یا مثلا به کرات دیده ام وقتی دوستان شما میخواهند مختصات جامعه ایرانی را در نسبت با دو گانه سنت-مدرنیته تحلیل کنند، توجه ندارند که سنت و مدرن در غرب بار معنایی خاصی دارد و آن را باید در کانتکس خود فهمید . گویا متوجه نیستید که سنت در غرب عمدتا یک مفهوم جامعه شناختی است و لزوما با اسلام یکی نیست. در غرب، سنت نقطه مقابلِ مدرن است و معنای آن نیز اشاره به کهنگی دارد در حالی که سنتِ اسلامی در معنایِ تاریخی و فرهنگی خود، دقیقا به معنای طراوت و تازگی است(اصولا معنای لغوی سنت در ادبیات عرب به همین معناست و این دقیقا عکسِ سنت به مفهوم غربیِ آن است. تازه دعوای سنت و مدرن در اصل مربوط به مسیحیتِ اروپایی است و نه اسلام. سنت در کانتکس اصلی خود یعنی تمام مولفه های مربوط به آموزه هایِ کلیسایِ کاتولیکِ قرونِ وسطی و مدرن نیز در ضدیت با همه ی آنچه سنت خوانده میشود تعریف میگردد. غرض از ذکرِ این مقدمه ی نسبتا طولانی آن است که بی دقتی در بابِ خاستگاهِ فرهنگی و تاریخیِ واژه ها و مفاهیم و کشاندنِ دامنه ی این مفاهیم به زمینِ روزنامه و سایت و بهره برداری های تبلبغاتی از آن ها به جای طرحِ محققانه آن ها در محیط های تخصصی و نیز بسیط انگاشتنِ مفاهیمی نظیر پوپولیسم (که محل بحث ماست) فقط و فقط باعث سردرگمی بیش از پیش خود و مخاطب خواهد شد . مساله ای که باعث میشود کار از این هم سخت تر شود این است که نویسنده محترم یادداشتِ "پوپولیسم را جار زنیم" از واژه ای در تیتر خود استفاده کرده که پیشاپیش ناقد را خلع سلاح میکند چرا که وقتی واژه ها بارِ معناییِ دقیقِ خود را از دست بدهند و با کشاندنشان به زمین روزنامه و بولتن و سایت ،تبدیل به نوعی فحشِ علمی و سیاسیِ محترمانه شوند( کما اینکه پوپولیسم در ادبیات سیاسی ما نوعی فحش است در حالی که در بافت فرهنگی و تاریخی خود یعنی اروپای دهه های 20 تا 70میلادی یک ارزش محسوب میشد)، آن گاه ناقد دیگر ناقد نیست بلکه متهم است و مخاطب به او به چشم یک مجرم می نگرد! درست مثل اینکه کسی بیاید و مثلا بخواهد به نقدِ دمکراسیِ لائیک بپردازد و در عین حال متهم شود به دفاع از استبداد و تولیتاریسم!

مع الاسف، خودِ این هم یکی از آفت هایِ همان نگاهی است که در مقدمه توضیح دادم و درست به همین دلیل است که پوپولیسم در کشور ما تبدیل به حربه ای تبلیغاتی برای از میدان به در کردنِ کسانی شده که مطالباتِ طبقاتِ محرومِ جامعه و نه یقه سفیدها را فریاد میزنند و البته این در دنیا نیز مسبوق به سابقه است.

اما در مورد یادداشت! همان گونه که گفتم واژه هایی نظیر پوپولیسم (و حتی نقطه مقابل آن یعنی الیتیسم)، مستلزم مداقه های مفهومی اند اما به جهت پرهیز از مغلق گویی و نیز پایبند نبودنِ جناب نصرالهی به پرداختِ درست و اصولیِ موضوع، سعی میکنم به زبان خودِ ایشان گفتگو را ادامه بدهم! پوپولیسم را اگر تظاهری تباه شده از دمکراسی بدانیم ( کما اینکه خود، مولودِ دمکراسیِ لیبرال بوده) ، قطعا مورد تایید نیست. پوپولیسم را اگر به معنای دست گذاشتن بر روی حساسیت ها و نیاز های سطحی مردم صرفا برای کسب قدرت بدانیم قطعا مذموم است. نیز اگر آن را به معنای به رخ کشیدنِ محرومیتِ مردم برای پیشی گرفتن از رقیب تعریف کنیم بلاتردید امری است ناپسند . پوپولیسم اگر به معنای تبلیغاتی سخن گفتن برای تهییج احساسات توده ها آنهم بدون چرتکه اندازی هایِ دقیق و محاسباتِ کارشناسی باشد قطعا امری است غیرانسانی و نیز اگر آن را سوارشدن بر موجِ احساساتِ توده ها به جهتِ کسبِ مشروعیت بدانیم حتما پنداری است غلط! اما اگر پوپولیسم را به معنای توجه به اقشار محروم جامعه و کسانی که صدایشان به گوشِ مسئولان جامعه نمیرسند بدانیم آیا با احتساب اینکه پوپولیسم یک برچسب است، این تعریف را نیز پوپولیسم میدانید؟ ( و تاکید من بر رعایتِ دقت هایِ ترمینولوژیک در حق واژه ها و مبتذل نکردن مفاهیم، دقیقا همین جاست که موضوعیت پیدا میکند)

در مصادیق نیز گویا دقت لازم را نداشته اید. شما به کسانی نسبتِ پوپولیست بودن داده اید و من فعلا در این باره قضاوتی نمیکنم، اما ظاهرا از حرف هایِ به مراتب پوپولیستی ترِ بقیه غفلت کرده و نشان داده اید که پوپولیسم را به خوب و بد تقسیم میکنید و خود نیک میدانید که اتخاذ چنین موضعی در قبال مفاهیم، کاملا خلافِ وجدان و اخلاق است. متاسفانه سال هاست ذهن شما و دوستانتان به دلیل محبوس بودن در انحصار و تقلیل گراییِ الیتیستی از درک این نکته غافل مانده که پوپولیسم معلول است و نه علت(اگر بر فرض هم بتوان مواردی را که بیان فرمودید مصداق پوپولیسم دانست). پوپولیسم معلول است نه علت. پوپولیسم معلولِ محرومیت و فقر و حتی بدتر از آن احساسِ محرومیت است حال اگر کسی آمد و این محرومیت را فریاد زد و از مشکلات گفت و احیانا راه حلی هم ارائه داد متهم به پوپولیسم است؟ آنهم در انقلابی که بنای آن بر حمایت از محرومان و قشر مستضعف جامعه بوده؟ البته بی توجهی به نخبگان نیز جایز نیست چرا که با نخبگان سرخورده نیز نمیتوان به جایی رسید. بحث بر سر این است که تقویت هر رویکردی به صورت افراطی منجر به تقویت رویکرد متقابل آن خواهد شد. البته آنچه که در این چهار سال به جامعه ما از طرف دولت(تاکید میکنم دولت) به جامعه منتقل شد کم توجهی به توده های مردم بود و بدتر از آن احساسِ کم توجهی که به توده ی مردم دست داد و همین نیز منشا ایجاد دوقطبی های نخبه-توده در جامعه شده است . خوب است نگاهی به آن طرف ماجرا نیز بیندازید، اتفاقا با اندکی تامل میتوان متوجه حجمِ شعارهای پوپولیستی دولت در این چهار سال شد از وعده های شغلی تا ازدواج و مسکن و چرخیدن همزمان چرخ زندگی مردم و سانتریفیوژها و ترسیم اتوپیایی به نام پسابرجام و ... ( که در افاضاتتان اندک اشاره ای نیز بدان نداشتید) . مگر دوقطبی جنگ-صلح یک دوقطبی کاذب و پوپولیستی نبود که رئیس جمهور با آن در سال 92 به پیروزی رسید؟ حال آنکه به نظر اکثریت کارشناسان مسائل جنگی و نظامی، جنگِ نظامی علیه جمهوری اسلامی به دلایل متعدد یک گزینه ی کاملا غیرواقعی است. اینکه قبل از تصویب برجام گفته شود "کلیه ی تحریم ها از همان روز اول توافق برداشته میشود" و یک سال بعد از توافق، رئیس دولت بگوید" من کی گفتم همه تحریم ها برداشته میشود؟!

اینکه رئیس جمهور چند روز پیش بگوید "مگر عقلم کم است که وعده 100 روزه داده باشم" و امروز بگوید" بازهم وعده 100روزه خواهم داشت" ، اینکه رئیس جمهور در مناظره بگوید: "تحریم های هسته ای تماما برداشته شده اند بگویید کدام تحریم برداشته نشده؟" در حالی که رئیس کل بانک مرکزی میگوید تا کنون تقریبا هیچ از برجام عاید ایران نشده است ، وزیر امور خارجه اش به صراحت میگوید آمریکا روح و متن برجام را زیر پاگذاشته است و وزیر اقتصادش عنوان میکند برای ارتباط با بانک های بزرگ جهانی دچار مشکل هستیم و آنها با ما کار جدی نمیکنند، آیا این ها پوپولیسم نیست؟ مگر پوپولیسم غیر از به بازی گرفتن شعور مردم است؟ چرا این ها را پوپولیسم نمیدانید و جار نمیزنید؟ شاید شما اینجا مدعی شوید که مدافع دولت نیستید و من هم چنین ادعایی ندارم اما بحث بر سر این است که اگر واقعا پوپولیسم را بد میدانید دیگر تقسیم بندی پوپولیسم به بد و خوب چه وجهی دارد؟ چرا فقط پوپولیسم را به افراد خاصی نسبت میدهید؟ اگر قرار است پوپولیسم را آنجا که به نفعمان است نادیده بگیریم و آنجا که منافعی داریم جار بزنیم خود نقض غرض و عینِ پوپولیسم است. اینکه مثلا کاندیدایی میگوید سالی یک میلیون شغل ایجاد کنیم مصداق پوپولیزم است؟ گویا متن برنامه ششم توسعه را نخوانده اید که دولت را مکلف به ایجاد یک میلیون شغل در سال میکند یعنی در مجموع عمر یک دولت، سالی چهار پنج میلیون شغل. کجای این شعار پوپولیستی است؟ تاکید بر مر قانون پوپولیسم است؟ البته ممکن است در صحبت های افرادی که اسم بردید شعار های پوپولیستی هم دیده شود منتها نباید کلی گویی کرد و مشخصا باید به تبیین آن موردِ خاص پرداخت و مورد به مورد و نه فله ای و کیلویی به تعیین مصادیق پوپولیسم پرداخت

جناب نصرالهی! پوپولیسم (به همان معنای خاصی که گفتم) خوب و بد ندارد و باید آن را جار زد و من نیز با شما هم عقیده ام اما تجربه تاریخی نیز به ما اثبات کرده است که عوام فریب ترین افراد کسانی اند که دیگران را متهم به پوپولیسم میکنند!

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها