یادداشت
گفتگو و گزارش

خطر پوپولیسم را بار دیگر جار می‌زنیم(2)

خطر پوپولیسم را بار دیگر جار می‌زنیم(2)

جناب آقای جبار نژاد سپاس از این که متن نوشته‌ی مرا خوانده و نکاتی را به گمان و وهم خویش از دل آن بیرون کشیده و آن گاه مصادره به مطلوب نموده اید.

برادر حزبی‌ام ! شما در متن جوابیه و یا نقد خویش مقدمه ای نگاشته اید که گویی هیچ کس قدرت فهم مفاهیم علوم اجتماعی و درک سیاق و زمینه ی تولید و تولد آنها را نداشته، حالا شما آمده اید و به این کشف بزرگ!رسیده اید .جریان روشنفکری این سرزمین را در عمل به نااندیشگی متهم کرده و آنها را کسانی فرض نموده ایدکه فرسنگ ها به دور از توده هایند و بریده از آنها.روشنفکرانی که به زعم شما نه دوالیسم و تقابل سنت/تجدد را فهم کرده و نه تاریخ مسیحیت/اسلام را به خوانشی دقیق فرا خوانده اند.بر من و امثال من خرده گرفته اید که مفاهیم علوم اجتماعی پیچیده تر و بسیط تر از آنند که ما آنها را در نسخه پیچی های ژورنالیستی و یا چاقوکشی های دنیای مجاز ی تلخیص،فشرده و خرج تبلیغات انتخاباتی کنیم.ما را از تعبیر بسیار کج و معوج و ناواقع شبه ایدعولوژی وابسته به جهان لیبرال سرمایه داری یعنی همان پست مدرنیزم فوکویی!! که بهتر بود به آن ساختار گرایی فوکویی نام می نهادید ؛بیگانه و بی توجه دانسته اید.از این که تعبیر "ایران،روح یک جهان بی روح"را نمی فهمیم.من اگر به جای شما بودم که البته نیستم و هرگزم مباد،پس از تجربه ی نزدیک به چهار دهه از عمر حکومت اسلامی ،هرگز روی آن نداشتم تا دست به دامن کج فهمی فوکویی شوم و آن را بسان پتکی بر سر رقیبان و یا دگراندیشان فکری ام فرود آورم.شما در این مقدمه ی فشرده خود چنان نسخه پیچی می کنید و تکلیف مفاهیم علوم اجتماعی در همین چند سطر نوشته تان را مشخص می سازید که آدمی تنها به یاد پریشان گویی های فردیدی می افتد.ما را به فرا خواندن پوپولیسم در سیاق و کانتکس خود می خوانید.بر ما نهیب می زنید که پوپولیسم را از متن تولید و خاستگاه اش کنده و در جای دیگری غیر از خاستگاه نخستین اش، آن را صرف تبلیغات انتخاباتی می کنید.شگفتا که خود از سر سفید خوانی های متنی که خود گونه ای رفتار پست مدرنیستی بیراه گونه محسوب می شود ؛ما را به ستایش پوپولیسم خوب در مقابل پوپولیسم بد متهم کرده و مجرم دانسته اید.

جناب آقای جبار نژاد فهم هرمنوتیکی متن تنها زمانی از درجه ی اعتبار برخوردار خواهد بود که به نیت مولف نزدیک باشد و گویی شما ذهنیت خود را در مقام مخاطب بر جای نیت مولف نشانده اید و از شما و هم مسلکان پریشانگوی شما این عجب نبود.شما مصداق همان" فرهنگی کاران امنیتی" ای هستید شبیه قوچانی و امثال قوچانی. تعبیری که فرج سرکوهی به درستی بدان اشاره داشته است و چه تعبیری.از این واقع تر و یا واقع نگر تر نمی توان گفت.در شما تبختری می بینم که در وجه نخبگی اش جواد طباطبایی را می توان نظاره نمود.خودخواهی ای که بیشتر از فرط ادعای فهم سنت سرچشمه می گیرد تا چیز دیگری.فهمی که راهی به هیچ دهی نخواهد بود.

آقای جبار نژاد برای این که بدانید پوپولیسم چیست و یا این که آنرا در کانتکس تاریخی‌اش بفهمیم و انواع اش را برشماریم لازم است در گفت و گویی رو در رو و یا در جلسه‌ای رسمی و به زعم شما آکادمیکی در کنار هم بنشینیم و نااندیشیده های این اصطلاح را در متن و حاشیه ی متن خاستگاه اش بر رسیم . با بخش دوم نوشته تان کاری ندارم که خود نیازی به توضیح نمی بینم که عوام فریبان کیانند و در پی چه اند و چه می خواهند و چه می کنند.که خود در نوشته ی نخستم بدان پرداخته ام و خطرات آن را گوشزد نموده ام بدین جهت بار دیگر لازم می بینم که خطر پوپولیسم را جار زنم.پوپولیسمی که گویی نزد شما معنایی جز آن دارد که در نگاه ما.

مرتبط با این مطلب:

پوپولیسم خوب، پوپولیسم بد! (محسن جبارنژاد)

خطر پوپولیسم را جار زنیم (امراله نصرالهی)
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها