یادداشت
گفتگو و گزارش

نامه ای به برادر اصولگرا

نامه ای به برادر اصولگرا
  برادر عزیز وارجمند اصولگرایم سلام علیکم احتراما ، مدت سی وهفت سال است که تو گفتی ومن شنیدم . بگذار این بار من بگویم وتو بشنوی ، خواهش می کنم کمی تحمل داشته باش وبه حرفهای برادرت گوش بده. به هر حال دوست داشته باشی یا نداشته باشی، من!  برادر دینی ومیهنی تو هستم ، حتی اگر مرا به برادری قبول نداشته باشی . چون سخنان سی وهفت سال دریک نامه نمی گنجد به ناچار مجبورم مختصر بگویم برادر اصولگرایم ! شما در سی وهفت سال گذشته ، تقریبا تمام سیستم های محاکمه وقضا وتریبونها ورسانه ها را در اختیار داشتی . هرگاه خواستی، مرا به بند کشیدی ، هرگاه خواستی مرا جاسوس بیگانه خواندی ، هرگاه خواستی دم از معیشت مردم زدی ، هروقت خواستی از به خطر افتادن ارزش ها سخن به میان آوردی ، هروقت خواستی از جنگ وشهدا هزینه کردی ، هرگاه خواستی صلاحیتم را مخدوش کردی، هرگاه خواستی گزینشم کردی، هرگاه دوست داشتی مرا بیگانه وغیر خودی خواندی. حالا کمی انصاف بدهید که من از شما اگر بیشتر در جنگ حضور نداشتم ، کمتر نداشتم . اگر از شما بیشتر تحریم نشده باشم کمتر نشدم. شما فقط از طرف اجنبی تحریم بودید ومن هم از بیگانه رنج می دیدم وهم برادران هم وطنم به من به دیده چپ می نگریستند ومرا بیگانه می خواندند ومن در حیرت بودم که اگر من نماینده بیگانگانم چرا اینجایم واگر هموطن شما هستم چرا احساس بیگانگی می کنم و مرا بیگانه می خوانید ؟ برادر اصولگرایم ! من هم با شما انقلاب کردم، زندان رفتم ، مبارزه کردم .هنوز نقش شلاق ستم برتنم خودنمایی می کند. هنوز وحشت بازجو های ساواک شب ها خوابم را آشفته می کند. انتظار داشتم بعد از پیروزی انقلاب مرا به عنوان برادر به آغوش بکشی ونگذاری زخم های تنم با بوی نامهربانی عفونت کنند ودر دلم ریشه بدوانند. اما تو! برادر دینی من ! نه تنها در آغوشم نفشردی ، بلکه مرا متهم کردی که این زخم ها برای انقلاب نبود وغرض ومرض دیگری داشتی. من اما چگونه می توانستم این درد را تحمل کنم که شلاق ستم بر گرده هایم نقش بسته باشد ولی نتوانم از بوی خوش آزادی ولبخند مهربانانه امام لذت ببرم ؟ در حالیکه آزادی در آسمان کشورم بال گشود ، تو مرا به خیانت متهم می کردی ونمی گذاشتی از بوی خوش رهایی لذت ببرم وبهار را به تماشا بنشینم . برادر اصولگرایم ! در زمان جنگ که بوی باروت ونفرت فضای وطن را پر کرده بود ومن وتو وکودکانمان هر لحظه منتظر حضور موشک بودیم وهر ساعت آژیر خطر کودکانمان را مضطرب می ساخت ، گاهی من از جنگ خسته می شدم واز صلح می گفتم ، اما تو مرا خیانت کار می خواندی ومی گفتی باید تمام جهان را فتح کنیم. من شاید بیش از تو وپیش از تو در جبهه بودم وتنم رنجور کردستان وپاوه وهورالعظیم ودهلاویه وسوسنگرد بود، اما می دانستم که بلاخره روزی جنگ تمام می شود ونمی توان تا ابد جنگ را ادامه داد. من می اندیشیدم که شاید ما وکشورهای مسلمان همسایه،  اسیر توطئه های دشمن شده ایم ودشمنان ما می خواهند انقلاب را زمین گیر کنند وبین ما وسایر کشورها جنگ ادامه پیدا کند ولی تو فکر می کردی من که از صلح سخن می گویم خواهان حضور دشمنم. خدا را گواه می گیرم که هرگز همراه دشمن نبودم ونیستم اما شاید گاهی، دیدگاه ما به دیدگاههای دشمن نزدیک بوده باشد. به هر حال دشمن که سنگ نیست او هم انسان است اما دشمن است ودشمن هم، برای حفظ منافع خویش می اندیشد وهنگامیکه من می گویم صلح ، او هم می داند که صلح برایش از جنگ هزینه کمتری دارد . در صلح تو باید براحساساتت غلبه کنی وخودت را تربیت کنی اما در جنگ تو باید احساساتت را شدت ببخشی ونسبت به دشمن بی رحم باشی . اما جنگ هرگز خوشی وسرخوشی همراه ندارد .جنگ ویرانی وزخم وسرفه وتنگی نفس وحسرت وآه است .خصوصا وقتی دشمن از بمب های شیمیایی استفاده می کند وتو ومن صدایمان به جایی نمی رسد وتمام دنیا علیه ما همدست می شوند. من هم دلم می خواهد برای پیروزی وسربلندی کشورم تلاش کنم ، اما آیا جز جنگ راهی وجود ندارد ؟ آیا نمی توان کار فرهنگی کرد ؟ آیا نمی شود با گفتگو موضوع را حل کرد ؟ صد البته که نگاه امروز ما به جنگ نفی کننده قیام امام احسین ع و حتی قیام مردم فلسطین وقیام خودمان برای انقلاب نیست . زیرا وقتی ستم جز با نبرد رو در رو  ریشه کن نمی شود ، من هم به تأسی از امام حسین ع خواهم سرود که ای شمشیرها مرا دریابید . اما امروز مسئله ما با عربستان وکویت و کشورهای مسلمان متفاوت است .آنها با ثروت های باد آروده می خواهند ما را کشوری جنگ طلب معرفی کنند وتوان نظامی وفرهنگی ما را در خاورمیانه ضعیف کنند وتولید کنندگان ودلالان اسلحه می خواهند ما سلاح های مانده در انبارشان را بخریم ولی ما می خواهیم بازیگر نقشی نباشیم که سناریوی آنرا دشمن نوشته است . ما نباید با طناب شاهزادگان بی دانش عربستان به چاه بیافتیم . اگر شاهزادگان بی دانش، مست دلارهای نفتی هستند ومی خواهند منطقه را ناامن کنند تا فرزندان ایران زمین، اسیر جنگ بشوند واز تولید های دانش بنیان وبرتری های علمی عقب بمانند ، اما ما باید با تدبیر، نقشه آنها را نقش برآب کنیم . ما غیر از موشک های جنگی ونیروهای کارآزموده وملت قهرمان پرور، مردانی سیاست ورز واندیشمند داریم که فعلا لزومی به استفاده از نیروهای انسانی در میدان نبرد نداشته باشیم . می توانیم با نیروی دانش وفرهنگ کهن مان دشمن را خانه نشین وبی اعتبار کنیم . بگذاریم فرزندان رشیدمان که هنوز از درد های ناسور زخم های شیمیایی رنج می برند، آرام باشند ومردان سیاست مندمان به کارزارهای دیپلماتیک اعزام شوند. ما نتیجه جنگ در افغانستان وعراق وسوریه ولیبی و... را می بینیم ومی دانیم که ضرری بسیار بیشتر از سودش دارد . شما برای یک بار هم که شده ، دستت را به من بده وبگذار من با تدبیر ونه با تیغه شمشیر این گره را بگشایم. برادر اصولگرایم!من هم دغدغه سلامتی افراد جامعه دارم ، من هم برای اینکه آفت فقراز مزرعه کشورمان بیرون برود، نگرانم ومی دانم فقر ریشه بسیاری از بیماری ها وبیچارگی هاست وهیچ امتیازی محسوب نمی شود ویک فضیلت نیست . من هم دوست دارم مردم کشورمان در رفاه وآسایش باشند. البته نه به هر قیمتی که از نظر من هر چیز قیمتی دارد وگاهی برای یک آرمان می توان از تمام لذایذ چشم پوشید وهرگز شیوه ائمه هدی عیلهما السلام را از خاطر نبرده ام . اما می دانی چرا هر کدام از ائمه ما به یک شیوه رفتار کرده اند ؟ زیرا ائمه می خواستند به پیروانشان بیاموزند که هر کاری وهرزمانی شیوه ای خاص دارد ونباید در همه زمانها ومکانها به یک شیوه وروش عمل کرد. برادر اصولگرایم ! من نه لیبرالم ونه سوسیال، بلکه یک مسلمان متعهد مترقی که با توجه به مقتضیات زمان وبراساس اصول وسنن الهی معتقدم باید در هرزمان مطابق همان اصول،  اجتهاد کرد وشیوه ای  تازه اندیشید، اما همواره در چارچوب سنن الهی واحکام قرآنی. برادر اصولگرایم!  شاید شیوه مدیریت اقتصادی من با شما تفاوت داشته باشد اما این بدان معنی نیست که شما دشمن من هستید ومن باید امکانات مملکت را به خاطر لجاجت با شما هزینه کنم وموجب فقر ومحرومیت بیشتر بشوم .من معتقدم اگر قرار است ساختمانی ساخته شود، باید فضای سبز، فضای عبادت ، فضای آموزشی وخدماتی وهمه نیازهای آن در نظر گرفته شود وبعد ساختمان ساخته شود. نباید تفکرات اقتصادی اسیر هیجانهای آرمانی شود .نباید عجولانه اقدام کنیم، زیرا دیگر زمانه عجله به پایان آمده است . هر رفتار عجولانه می تواند موجب واکنش منفی دیگران وجبهه گیری جهانیان علیه ما بشود. بدون شک رفتار عقلایی می تواند یکی از بهترین راهکار های موجود باشد . به عقیده بنده حتی در جنگ هم باید بیش از نیروی انسانی، تجهیزات وبیش از تجهیزات نیروی عقل مصروف جنگ شود. برادر اصولگرایم ! اختلاف ما، مانند نگاه ما به نرم افزارهای موجود در بازار است، شما فعلا با نرم افزارها مخالفید ولی ما به تجربه دریافتیم که برخورد قهری سودی ندارد وموجب تحریک کردن وتوجه بیشتر مردم به آنها می شود . این تجربه در مورد اینترنت وکتابهای ممنوعه وویدئو و... تکرار شد ونتجه ای جز توسعه آنها نداشت. دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم تکنولوژی راه خود را باز می کند وبه خلوت خانه های ما هجوم می برد، باید با تدبیر این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. برادراصولگرایم! من هم انقلابی هستم ، اما فکر می کنم امروز بعد از 37 سال از انقلاب ، باید به فکر ثبات واستحکام باشیم وروزهای تنش وگرمی هیجان ، سپری شده است. باید با آرامش خاطروتدبربه لنگر گرفتن کشتی انقلاب در اقیانوس متلاطم بیاندیشیم. خواهشم می کنم به ناخدای کشتی اعتماد کنید ودست از ایجاد تنش بردارید وبگذارید با ارامش خاطر به نتایج وعواقب کارها بیاندیشیم وشتابزده عمل نکنیم . برادراصولگرایم ! من هم دل در گرو انقلاب دارم وبرایش هزینه ها داده ام ، اما امروز انقلابی بودن به معنای خشن بودن وجنگ جو بودن وماجرا جو بودن نیست بلکه انقلاب در مرحله تکامل وبالندگی است وباید با کارهای فرهنگی ، فرهنگ انقلاب را به جهانیان معرفی کنیم واین معرفی به کمک اهل هنر وسیاست وورزش با اقبال بهتری صورت می گیرد وپذیرش جهانی دارد. برایتان مثالی می زنم که وقتی ما فلان مسابقات را تحریم می کنیم، در واقع مانع بروز استعداد های فرزندانمان می شویم ولی اگر فرزندان ما با حجاب اسلامی وارد میدان شوند وبا موفقیت میدان را ترک کنند ، جهانیان خواهند فهمید که حجاب مانع پیشرفت وتوسعه نخواهد شد .جهانیان خواهند فهمید که می توان به شیوه اسلامی مبارزه کرد واخلاق مدار بود وبا اخلاق ومهربانی دل دشمنان را نرم کرد وآنان را با خشنودی به پذیرش اندیشه های دینی وتوجه وتحقیق در مورد دین مان متوجه ساخت. برادراصولگرایم! می توان دایم از جنگ وشهدا نوشت وسخن گفت، اما همه ما می دانیم که نباید از این مقدسات برای منافعمان دیوار بسازیم زیرا جانفشانی انان مسئولیت ما را دو چندان می کند. وقتی از جنگ وارمانهای شهدا به عنوان پتکی استفاده کنیم که بر سر رقیب بکوبیم ، بدون شک افکار عمومی دنیا در مقابل آنها جبهه گیری می کند ومانع شناخت دنیا از رشادت های فرزندان ما خواهند شد. شیوه ما ونگاه ما به دنیا تعامل با خفظ اصول وبرپایه ارزش های اسلامی است . برادر اصولگرایم ! من به رفتار باغبانانه ومهربانانه با انقلاب معتقدم وایمان دارم باید دایما مراقب درخت ایران بود و راه حلی برای جلوگیری از بروز امراض وحضور آفت ها، اندیشید وبدیهی است که با کسانیکه معتقد به شخم زدن سرزمینم ودگرگونی کشورم هستند،هم داستان وهمراستا نیستم وتلاش می کنم با اصلاح زواید به قدرت وبهبود وشکوفایی این درخت کمک کنم . برادر اصولگرایم ! من با تو دشمن نیستم و با هیچ کسی دشمن نیستم ومعتقدم می شود با هنر بهتر از شمشیر می توان سخن گفت همانطور که اصغر فرهادی سخن می گوید وجهانیان به حرفهایش توجه می کنند. به عقیده من کیارستی وحاتمی کیا ، پوران درخشنده ، داود میر باقری و... می توانند زبان گویای فرهنگ ایرانی باشند. به عقیده من تاثیر کار هنری فاخر بر جهانیان بسیار بیش از برخورد هایی مانند اشغال سفارت عربستان است زیرا در جهانی که تجهیزات رسانه ای در دست دشمنان است ، نباید یک کشور بدهکار را با رفتارهای افراطی به کشوری طلبکار ومظلوم تبدیل کرد ودر افکار عمومی جهان او را مظلوم وستمدیده نشان داد . برادر اصولگرایم! اینکه نگاه من با نگاه شما به دنیا متفاوت است، دلیل بر حق بودن شما وباطل بودن بنده نیست. همه ابنای بشر از یک پدر ومادر متولد شده اند ولی با هم از نظر خلق وخو ورنگ ورو وعطر وبو متفاوت ودر واقع منحصر به فرد هستند. دستت را به من بده تا بوی برادری را استشمام کنم وبه کمک تو وبرای آسایش تو وخودم شانه ام را زیر پایت بگذارم تا بالا بروی وبه دنیا نگاه کنی واز چشم انداز جدیدی دنیا را به تماشا بنشینی. اما یادت باشد وقتی  دیدگاه جدیدی یافتی، دست مرا بگیری ومرا تا دوردست ها با خودت همراه ببری وبگذاری از بودن با تو لذت ببرم . برادراصولگرایم! من نه دشمن شمایم ونه مقابل شما ایستادم ، من وتو، سرنشینان یک کشتی هستیم که هرکدام وظیفه ای داریم، هیچکدام از ما نباید فکر کند که می تواند زیر پای خود را سوراخ کند وبه دیگران ربطی ندارد. ما همه به هم مربوطیم. ما مانند سرنشینان یک اتومبیلیم که مقصدمان یکی است ولی یک نفر دوست دارد اتومبیل زودتر به مقصد برسد ویک نفر دوست دارد اتومبیل آرام تر حرکت کند تا اطمینان خاطر بیشتری داشته باشد تا از سلامتی راننده وسرنشینان مطمئن باشد. ما هم به راننده این اتومبیل اعتماد داریم، بگذاریم راننده اتومبیل کشورمان،  با رعایت قوانین وبدون سبقت های بی جا وبدون استرس رانندگی کند، بگذارید از همراهی همدیگر لذت ببریم ودر کنار هم وبرای سلامتی راننده دعا کنیم وسرود شادی سربدهیم تا در طول مسیر خوشحال باشیم وبا فراغ خاطر به مقصد برسیم. بدون شک با عجله وتندروی نمی شود رانندگی کرد. بدون شک با خشونت واخم وترشرویی نمی شود کنار هم نشست. برای شما وهمه کسانیکه مانند من نمی اندیشند ، آرزوی تندرستی وشادکامی دارم   سیدغلامعباس موسوی نژاد
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 4 نظر

  • 1 یاسین 1396/2/25 6:10:38

    احسنت به قلم رسایت

    پاسخ
  • 2 ناشناس 1396/2/24 23:27:26

    احسنت

    پاسخ
  • 3 ناشناس 1396/2/24 17:12:49

    دستانت پرتوان باد در سلاح قلم که بهترین است در بیان حقیقت ...

    پاسخ
  • 4 ش.خ 1396/2/24 15:45:9

    احسنت به بیان و گفتار شیوایت

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها