یادداشت
گفتگو و گزارش

پیش داوری؛ سم مهلک انتخابات شورا بیانیه شماره ده،«محمد زرین»

پیش داوری؛ سم مهلک انتخابات شورا  بیانیه شماره ده،«محمد زرین»
  استاد نازنینم،زنده یاد«دکتر محمود آخوندی» در کلاس درس «آیین دادرسی کیفری» در راستای تنذیر قضات از گرفتن تصمیمات احساسی و زودهنگام در باب افراد،به طنز می گفت:اگه بعضی آقایان بخواهند خاطره هم تعریف کنند،می گویند (روزی شاکی محترمی ،از متهم پدرسوخته ای به دادسرا شکایت کرد و.....) خوب مشخص است،قبل از بازکردن پرونده،متهم را پدرسوخته و شاکی را محترم بدانیم،از همان اول رای را صادر کرده ایم.دیگر چه نیازی به رسیدگی داریم!؟ سخن از«پیش داوری»است.لکن نه در اتاق قاضی،که در صحنه اجتماع!بسیار شنیده ایم شغل قضاوت حساس است و در جهنم باز.که البته همه قضات باید به خدا پناه ببرند از این خطر.اما (آیا تنها قضات هستند که حکم می دهند)پاسخ منفی است.وا مصیبتا!یعنی آیا ممکن است تک تک افراد جامعه هم،فردای محشر برای(قضاوت خارج از محکمه)مواخذه شوند.؟!شوربختانه پاسخ مثبت است: _آنگاه که برای دختر همسایه،خواستگار آمد،یا برای تحقیق از پسر همسایه آمدند،من و شما یا خانواده مان،از روی حسادت،حتی نه با زبان و مستقیم،که با زبان بدن!!!به آن تحقیق کننده سیگنال فرستادیم که(دختر خوبی نیست)ما حکم داده ایم.فرصتی را از دختری گرفته ایم.فرصتی که شاید دیگر برایش پیش نیاید! _آن روز،که شاهدبودیم مقصر فلان حادثه که بود،اما ارق(عرق،دو املایی است) آشنایی و همسایه گری!مانع شد که واقعیت را آنچنان که بود،بگوییم،حکم داده ایم،نه شهادت! _روزی که دانش آموز ساده دل،از فلان شخص یا مقام مملکتی از ما پرسید،و ما از روی ترس،حقیقت را کتمان کرده،یا آنرا وارونه بیان کردیم،تا مبادا پست معاونت مدرسه محقر فلان آبادی را از ما نگیرند،«حکم»داده ایم،از روی ترس! پس همه ما فردایی که دیر است،با پرونده ای پر از قضاوت هامان در پیشگاه عدل الهی قرار می گیریم! چه بهتر که اقلا«پیش داوری»نکنیم.به عنوان یادداشت باز گردیم. دو انتخابات در آخر هفته داریم.در باب ریاست جمهوری همین قدر بس،که هرچه این روزها شاهد سخنان«بی پرده و بی تعارف»هستیم،در باقی ایام سال،رسانه«ظاهرا ملی» هرگز آنگونه که باید،منبع خوبی برای«داوری مردم»نسبت به افراد محسوب نمی شود.و عملا در طول سال،به مردم در قضاوت نادرست،یا «پیش داوری»کمک می کند.جای این بحث نیست. اما انتخابات شورا؛ یک روز از خواب برمی خیزیم،می شنویم در شهری کوچک،قریب صدنفر برای شورا نام نوشته اند.ما بعنوان رای دهنده،بی شک توان شناخت کافی از همه نامزدها را نداریم. از طرفی،خود نامزدها هم،-با تاسف-چنان عناوین و رزومه های رنگارنگ آفریده اند،که از این راه هم نمی توان سره را از ناسره تمیز داد.پس چه می ماند؟ انتخاب قومیتی!چرا که دست کم،در انتخاب قومیتی،هم قبیله ای های من ،یکصدا شده اند تا از فلان شخص حمایت کنند.پس وقتی من رای دهنده،بی آنکه حتی نامزد را از نزدیک دیده باشم،یا عملکردش را سنجیده باشم،یا ادعاهایش را راستی آزمایی نموده باشم،صرفا با یک«پیش داوری»به این فرد رای می دهم. عکس این موضوع هم صادق است.یعنی ممکن است فردی در میان دارای تمام شایستگی ها باشد،همفکر و هم سلیقه ام باشد،فقط در فامیل ما جایگاهی ندارد.پس ما باز در «پیش داوری»چنین گزینه ای را از روی میز برداشته ایم.و فردای پشیمانی ها،انگشت حسرت به دهان میگیریم که«کاش آن نبود و این بود».پس چه کنیم تا ندامت حاصل نیاید؟ .قبیله گرایی را پرسش آخرمان در انتخاب گزینه هامان قرار دهیم.اول از سابقه فعالیت مرتبط با امر شورا بپرسیم.بعد میزان سواد و آگاهی وی،سپس از تحصیلات آکادمیک و گرایش سیاسی و اجتماعی ایشان.میزان تعهد اخلاقی،خصوصا امانت داری.بعد از اینها به عملکرد وی در مناصب و مراحل مختلف عمر اجتماعی.و خلاصه پرسش هایی از این دست،آنگاه که به جمع بندی کافی رسیدیم،قلم برداریم و «اللهم انا لا نعلم من ظاهره الا خیرا»گویان،نام او و چند نامزد دیگر را بر کاغذ آوریم.روز رای گیری هم،با این باور،که هر نامی که می نویسم،در حکم یک«حکم قاضی»مورد مواخذه قرار خواهم گرفت، رای بدهیم.اینگونه امید آن می رود که نزد وجدان خود،در پیش زادگاه خود و مردمان شهر،سربلند بیرون آیم.مردمانی که سرنوشت شهر و حتی معیشت شان،به «خوب ،بد،زشت»بودن انتخاب من بستگی دارد،و از قضا انتخاب من در شورا،اثری ملموس تر از حتی«ریاست جمهوری»دارد. در انتخاب های پیشین تجدید نظر کنیم.یک بار از نو شروع به بررسی کنیم.درست انتخاب کنیم. محمد زرین بیست و سه اردیبهشت نود و شش
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها