یادداشت
گفتگو و گزارش

روحانی و این 23.5 +16+ 10میلیون نفر!

روحانی و این 23.5 +16+ 10میلیون نفر!

دموکراسی ایرانی یک بار دیگر سرنوشت ساز شد و ملت ایران روز 29 اردیبهشت در پایان ماراتن نفس گیر و دوقطبی شده انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری پای صندوق رای رفتند تا با بهره گرفتن از اختیاراتی که قانون اساسی به جمهور ایرانیان داده، رئیس جمهور کشور را برای چهار سال آینده برگزینند.

ظهر روز شنبه با نهایی شدن شمارش آرا مشخص شد که از مجموع 56 میلیون نفر واجدین شرایط رای دادن، بیش از40 میلیون نفر در انتخابات مشارکت کردند و با رای یک اکثریت 23.5 میلیون نفری ریاست جمهوری حسن روحانی برای چهارسال آینده تمدید شد و در مقابل 16 میلیون نفر هم به سیدابراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم به عنوان دو گزینه مطلوب تفکر اصولگرایی رای دادند.

تا همین اوایل فروردین ماه نتیجه نهایی انتخابات چندان غافلگیر کننده نمی‌نمود و پیش بینی بسیاری از ناظرین مسائل سیاسی کشور از پیروزی دکتر روحانی در یک رقابت و مشارکت میانه حکایت داشت. اما با سوت آغاز تبلیغات و شکل گیری مناظره‌ها رقابت به ناگهان جدی، شرایط فشرده تر و حساسیت ها روز به روز بیشتر شد و وعده های عجیب و غریب و عوام فریبانه رقبای روحانی بر این پیچیدگیها افزود. شور و هیجان حاصل از منظره ها و سخنرانی های کاندیدها، جدی شدن عزم اصولگرایان تندرو برای بازگشت به قدرت و به ویژه ائتلاف دقیقه نودی آنها و همچنین پیام‌ها و هشدارهای ویدیویی برخی چهره های سیاسی - فرهنگی مورد وثوق جریان اصلاح طلبی باعث شد تا حساسیت انتخابات 29 اردیبهشت در روزهای آخربرای دو جریان به طرز کم سابقه ای بالا برود و تشدید شود.

شرایط به گونه پیش رفت که بخش وسیعی از اقشار مختلف جامعه که دل در گرو تفکر اصلاح طلبی و سردمداران این تفکر و حمایت از دولت مستقر دارند، در روزهای پایانی از قامت یک رای دهنده صِرف خارج شدند و هرکدام در مقام یک ستاد انتخاباتی برای جلب آرای مردد و ساکت اطراف خود به نفع روحانی به صحنه آمدند. سرانجام این مشارکت شبکه ای و حداکثری و نیز عزم جدی طرف مقابل باعث شد تا در پایان روز رای گیری میزان مشارکت مردم و به خصوص اهالی پایتخت و در نتیجه میزان کل آرا و آرای رئیس جمهور روحانی بسیاری را غافگیر کند. این اتفاق بزرگ و عجیب در حالی رخ داد که معمولا منطق حکم می کند که حساسیت و میزان مشارکت در انتخاباتی که یک طرف رقابت، رئیس جمهور مستقر کشور باشد باید کمتر از انتخاباتی باشد که در پایان دوره هشت ساله حضور آن رئیس جمهور بین رقبای دیگر برگزار می شود. نگاهی به پیشینه انتخابات در کشورهای دموکرات جهان و همچنین سمت و سوی مسائل سیاسی داخلی در ماه های پیش از هر انتخابات ریاست جمهوری نیز معمولا موید این مطلب است اما در مقام عمل و از این منظر انتخابات امسال مانند انتخابات سال 88 به گونه ای دیگر پیش رفت.

به تصور نگارنده در انتخابات 29 اردیبهشت سه دسته از افراد جامعه با رای خود و یا حتی با غیبت خود بر سر صندوق‌های رای به رئیس جمهور منتخب پیام داده اند.

گروه و دسته اول اکثریتی است که با شرکت در انتخابات به روحانی رای داده اند. روز جمعه 23.5 میلیون جمعیت روستایی، شهری و کلانشهر نشین ایرانی علی رغم وعده های وسوسه کننده رقبای دولت حاکم باردیگر به عملکرد 4سال گذشته روحانی و سیاست ها و برنامه های آتی او در حوزه مسائل اقتصادی، دیپلماسی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی رای اعتماد دادند. اکنون با فروکش کردن گرد و غبار و هیجانات قبل و بعد از انتخابات، روحانی مانده است و مطالبات اکثریتی که به اعتماد شخص روحانی، عملکرد چهارساله دولتش و نیز تاییدات جمعی از بزرگان و چهره های خوشنام کشور و به امید آینده بهتر برای وطن، هموطنان و فرزندانشان، بار دیگر تخم مرغ های خود را در سبد او و جریان اصلاحات و اعتدال ریخته اند و طبیعتا انتظار دارند که ماحصل این اعتماد و رای، ماندن او بر سر عهد خود و عمل به قول‌های داده شده و مطالبات مطرح شده در دوران انتخابات باشد. حمایت از حقوق حقه شهروندان، دفاع از آزادی‌های قانونی اقشار مختلف جامعه، اجازه تنفس به هنر و هنرمند و علاقمندان به فرهنگ و هنر ایرانی، سامان دادن به اقتصاد کلان و خرد جامعه، به سامان شدن و بهبود شرایط معیشت و اشتغال برای جوانان، تداوم سیاست تنش زدایی در عرصه بین المللی، استمرار دیپلماسی عزتمندانه برای احقاق حقوق ملت و از میان برداشتن سایر تحریم های ظالمانه و رفع سوء برداشت های به جامانده از گذشته درباره ایران و ایرانی در عرصه بین المللی فقط بخشی از مطالبات این 5/23 میلیون ایرانی است که اراده کردند و از صبح تا نیمه شب روز جمعه در طولانی ترین صفوف تاریخ انتخابات در ایران ماندند و رای دادند و حماسه آفریدند.

دسته دوم کسانی هستند که ضمن مشارکت در انتخابات به رقبای سیاسی آقای روحانی رای دادند. اصولگرایان نشان داده اند که در اغلب مواقع و در خوشبینانه ترین حالت حدود 16 میلیون رای دارند و پیروزی آنها مشروط به متوسط ماندن مشارکت در انتخابات است. با این حال اما آنها عادت کرده اند که همواره طلبکارانه خودشان را برای حکومت کردن و در اختیار داشتن ارکان قدرت در کشور محق‌تر از رقیب بدانند. طلبکاری این جریان سیاسی در حالی است که به تجربه ثابت شده در طول دهه‌های اخیر، هرگاه پای انتخابات و محک مراجعه به رای مردم به میان آمد، گفتمان اصولگرایی کمتر توانسته در یک رقابت سالم و در شرایط برابر، اکثریت جامعه را با خود همراه کنند. هرگاه هم که به مدد ابر و باد و مه و خورشید و فلک و تیغ تیز رد صلاحیت ها، بخش هایی از قدرت را در اختیار گرفتند، چندان کارنامه مثبتی و سفیدی از خود به جای نگذاشته اند.

به هرجهت در انتخابات 29 اردیبهشت 16 میلیون ایرانی با رای دادن به سیدابراهیم رئیسی و یا مصطفی میرسلیم به عنوان دو کاندیدای اصولگرا در قامت اقلیت منتقد دولت ظاهر شده و با رای خود گفته اند که به هردلیل مطالباتی متفاوت از اکثریت دارند و طبعا دکتر حسن روحانی و دولت دوازدهم باید بخش‌های منطقی و شدنی از مجموعه خواسته های طیف اقلیت– به ویژه مطالبات اقتصادی و معیشتی آنها - را فارغ از سوگیری‌های سیاسی مد نظر قرار دهد، برای دغدغه های معقول آنها برنامه ریزی کرده و از تلاش برای اقناع این جمعیت قابل توجه غفلت نکند. اگرچه مشارکت در این انتخابات بالا و غافلگیر کننده بود، اما مطابق آمار رسمی سازمان ثبت احوال و وزارت کشور باز هم حدود 16 میلیون نفر از ایرانیان واجد شرایط رای دادن در خانه ماندند و به هر دلیل پای صندوق ها نیامدند.

دسته سوم از کسانی که در این انتخابات با نحوه عمل خود پیام داده اند، بخشی از این جمعیت 16 میلیون نفری غایبان انتخابات است. بررسی ها، نظر سنجی ها و مطالعات اجتماعی نشان می دهد که معمولا دلیل حدود 30 تا 40 درصد از عدم مشارکت ها الزاما تحریم و نقد به سیستم و نظام حکومتی نیست و افراد به دلایل گوناگون از قبیل مسافرت، بیماری، ناتوانی و ... علی رغم میل به مشارکت، امکان حضور پای صندوق های رای را نمی یابند و احتمالا عدم مشارکت 60 تا 70 درصد از غایبان انتخابات حاوی و حامل پیامی خاص است. با این حساب روز جمعه حدود 10 میلیون ایرانی انگیزه ای برای شرکت در انتخابات نداشته اند و یا از این عدم مشارکت و خانه نشینی به عنوان ابزاری برای بیان عقیده و نقد خود به اوضاع کشور استفاده کرده اند. طبعا مجموعه ای پراکنده و متنوع از دلایل را می توان برای این فعل شبه سیاسی غایبان انتخابات فهرست کرد که در این مقال نمی گنجد. طبیعتا یکی دیگر از وظایف دکتر روحانی در مقام رئیس جمهور 80 میلیون ایرانی طی سالهای 1396 تا 1400 شناسایی بخش‌های منطقی مطالبات این دسته از غایبان انتخابات و تلاش برای حداقلی کردن گلایه مندی‌های آنها از حاکمیت و دولت به عنوان بخشی از جامعه ایرانی است. *سرمقاله ابتکار

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها