یادداشت
گفتگو و گزارش

تحریف پایداری چی‌ها، تخریب خودیها !

تحریف پایداری چی‌ها، تخریب خودیها !

بر سر آنم که گر زدست براید دست به کاری زنم که غصه سراید

صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور زخورشید جوی بو که براید

صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و که در نظر آید

دوازدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری هم در بستری از شور و حماسه به پایان آمد و اکنون گاهِ آنست که به پشت سر نگاهی دوباره برای فهم بهتر فردا کرد.

انتخاباتی که مردم با عبور از «هفت تله» ی تهدید، تطمیع، تحدید، تزویر، تخریب، تهمت و تتلو ،، به هرآنچه نمی خواستند «نه» گفتند. مردم ، از تهدید و احضار و ارعاب نهراسیدند، با آبنبات و یارانه تطمیع نشدند، از تحدیدِ حدودِ خود ساخته‌ی اقلیتی سازمان یافته عبور کردند فریبِ تزویرِ یارانه و کارانه و سور و ساز ازدواج را نخوردند، به تخریبهای سازمانیِ مبتنی بر پروپاگاندائیسم وقعی ننهادند، از تهمت‌های طبقه‌بندی شده تحت لیسانس شریعتمداری در قالب مباهته‌ی منتشره در کیهان هراسی به دل راه ندادند و آخر سر به جوکِ ازدواج افراطی گری - تتلوئی فقط خندیدند و سرگرم نشدند.

هرچند آقای صفدرپناهی حبل‌المتین توده‌های دربند را از جایگاه وحدت بخش پاره کرد و یکسره می خواست همه را برای نَیل به بهشت، از نِیل شکافته شده با عصای تریبون های گوناگون بگذراند ، اما در استان ما اتفاقات آنگونه افتاد که به گواهی آمار و ارقام ، مردم متاع عقلایی صالح را برگزیده اند.

لیکن ما که به تناوب خاطراتی داریم از، «فوروارد حریف را بنه، غلوی خودمان را بگیر» ، باید دیگر گونه دست بکاری بزنیم تا غصه سرآید.

ایستاده ایم به جنگ رو در رو خنجر از پشت می زنند «دوستان»!!!!

و چه حکیمانه گفته اند : دزد چو با چراغ آید گزیده تر ببرد. حال نگرانی ما از «تیرهای در تاریکی» امثال آقای صفدر پناهی نیست بلکه نگران «غلو» هایی هستیم که با رسوخ در ارکان جریان، نقاط حساس را نشانه می گیرند.

این سطور نه در دفاع از شخص سید ضیاالدین رضاتوفیقی و سید رضا عسکری است - که آنان بی نیازند - ، بلکه دفاع از کلیتی است که برای تخیریبش ابتدا باید رضاتوفیقی ها را تخریب کرد و از قِبل آن، به تفرقه‌ی بویراحمدی - گچسارانی دلخوش بود و چه عیان و دور از اخلاق، مشکلات شخصی خود را محفلی و مجلسی نگاشته و بدست جوانی می‌دهند که نه اقتضای سنش و نه بیلان کارش و نه عیار جنس دغدغه‌اش، از پختگی لازم برخوردار است و نه چندان باتجربه یا عالم که سره را از ناسره تمیز بدارد یا حتا درخواست یک برگ سند، یک ورق مدرک، یک سیاهه قلم نوشته یا نقل قول نیمچه معتبری بکند جل الخالق!!

آری می شود این آقایان را (هر چند چون املا می‌نویسند قابل نقد اند) ، آماج حملات بی اساس قرار داد اما هیچ آدم منصفی تخریب‌های سازمان یافته‌ای را که چندیست در فضای مجازی و حقیقی راه انداخته اند، نمی‌پذیرد .

این عمل که با انگیزه‌های چند گانه‌ی انشقاق سردسیری گرمسیری، انشقاق اصلاح طلبان، سهم خواهی، دست و پا کردن نام و ضربه زدن بر پیکر نیمه جان اصلاحات در استان، با حمله‌ی ناشیانه به امثال رضاتوفیقی شروع شده و زهی خیال باطل است اگر کسی تصور کند دیگر بزرگان و حتا جوانان اصلاح طلب از آن مصون بمانند.

فرموده اند که آقایان خود را پدر خوانده‌ی جریان معرفی کرده و منافع شخصی خود را بر آرمان‌های یک جریان فکری غالب کرده‌اند اما تنظیم کنندگان متن براستی از آرمان چه می‌دانند و اصولا این «جریان» که گفته می‌شود را در پارادوکسیکال گفتار و کردار زیر پوتین له کرده اند و هرگز هم نفرموده‌اند چقدر از بار این به اصطلاح جریان را بر شانه‌های عریض خود حمل کرده و غصه اش را در سینه ی فراخ خود کاشته اند و از آن طرف‌ منافع این بزرگواران چیست

ما که از رضاتوفیقی جز خانه و کتابخانه‌ای که جوانی و دنیایش را لابه لای اوراق و سطورشان جا گذاشته و آبرویی بین مردم، چیزی ندیدیم. حتا یکی از مناصب رنگ و رو رفته هم چشمان ریز و نافذ این مرد را نفریفته .

باری

اندوهبار است که اکنون به جای پاسخ به پایداری‌چی‌های رو در رو، مجبور به پاسخگویی به کسانی باشم که علیرغم همه‌ی ادعاهایشان ، معتقد به شکست اصلاحات در بویراحمد! و پیروزی اصلاحات در گچسارانند! یعنی تخریب رضاتوفیقی به ثمن تفرّق بویراحمد و گچساران و از آنجا که میدان نبرد «مرد» جنگی می‌خواهد ، نه از سر رضا که از روی جبر و قضا، کهگیلویه را هم شریک خود می‌کند آن هم در حدی که «پی گل نه پتی بو» .

و قسمت جالب قصه این است که درشت گویی را تا بدان حد می برند که به نیابتِ اصلاح طلبانِِ «استان» می خواهند راه خودشان چند نفر را از راه اینان جدا کنند و درّه‌ی عمیقی را که رضاتوفیقی طی سالها با نوک قلم و زبان بین اصلاح طلبان کهگیلویه بزرگ حفرکرده با یک انشا پر کنند و دشتهای بی آب و علف آن دیار را یکسره بابونه بکارند و اگر خدا بخواهد شنبلیله درو کنند و کوه یخ زده‌ی دنا را بشکنند و خاکش را سرمه ی چشمان شهلایی همان «جریان» کنند.

اما

برای هر سنجشی، متری لازم است و بر همین گمانه، برآنم تا نتیجه‌ی انتخابات اخیر در استان را با آنچه در سال ۹۲ اتفاق افتاد مقایسه کنم.

برای این منظور ابتدا از این زاویه به آمار نگاه می‌کنیم که علیرغم حضور هفتاد درصدی مردم در انتخابات و توجه به اینکه اکثر کسانی که پشت در ماندند، از طیف اصلاح طلبان بودند، اما افزایش آرای اصلاح طلبانه در شهرستانهای هشت گانه نسبت به سال ۹۲ به شرح ذیل است:

افزایش آرا در بویراحمد ازتعداد آرای ۴۰۰۸۷ با ۶۲٪ به تعداد ۶۴۸۶۹

افزایش آرا در گچساران از تعداد۲۲۵۴۳ با ۱۵٪ به تعداد ۴۱۱۲۶

افزایش آرا در دنا از تعداد۷۰۴۶ با ۵۴/۵٪ به تعداد۱۰۸۸۸

افزایش آرا در بهمئی از تعداد۶۳۱۳ با ۳۳٪ به تعداد ۸۳۸۳

افزایش آرا در چرام از تعداد ۷۱۰۲ با ۲۰٪ به تعداد۸۵۴۱

افزایش آرا در باشت از تعداد ۶۱۷۸ با ۹٪ به تعداد ۶۷۴۴

افزایش آرا در لنده از تعداد ۳۵۷۳ با ۱۰۴٪ به تعداد ۶۲۸۴

افزایش آرا در کل استان ازتعداد ۱۲۸۱۰۸ با ۴۵٪ به تعداد ۱۸۵۵۰۳

آمار فوق ممکن است این مساله را به ذهن متبادر کند که آرای اصولگرایانه هم ممکن است نسبت به سال ۹۲ افزایش داشته باشد،

برای پاسخ به این سوال از این زاویه به آمار نگاه می کنیم که :

از کل ۲۶۷۸۱۶ رای ماخوذه در سال ۹۲ ، مجموع آرای اصولگرایانه که برای آقایان، رضایی، جلیلی، ولایتی، قالیباف و غرضی ،معادل ۱۶۲۳۶۹ رای یعنی ۶۰/۶٪ بوده و در مقابل آرای منتسب به اصلاح طلبان(دکتر روحانی) با تعداد ۱۰۵۴۴۲ عدد، معادل ۳۹/۴٪ کل آرا بوده است.

اما در انتخابات ۹۶ از مجموع ۳۶۵۱۱۶ رای ماخوذه، دکتر روحانی تعداد ۱۸۵۵۰۳ رای معادل ۵۰/۸٪ و اقای رئیسی به نمایندگی از طیف افراطی تعداد ۱۷۶۹۲۳ رای معادل ۴۸/۵٪ کل آرا را کسب کردند.

این آمار می‌گویند کسانیکه به افراطی گری نه گفتند، از ۳۹/۴٪ سال ۹۲ به ۵۰/۸٪ آرا در سال ۹۶ رسیده اند یعنی ۱۱/۴٪ افزایش و طیف مقابل از ۶۰/۶٪ آرا در سال ۹۲ به ۴۸/۵٪ آرا با ۱۲/۱٪ کاهش در سال ۹۶ رسیده اند.

البته این نافی آن نیست که در دنا و بویراحمد و باشت تعداد آرای اصولگرایانه با کمی اختلاف بالاتر است لیکن مقایسه های فوق نشان می‌دهد که رفته رفته در تمام نقاط استان، ابزارِ قدرتمندِ رقیب ، برّانی سابق را نداشته و «هفت تله» نیز کارایی خود را از دست داده است.

و اما تحلیل آمار فوق بدون توجه به موارد ذیل خیلی ملموس نیست

بویراحمد تحت چه شرایطی ۶۲٪ افزایش رای اصلاح طلبانه داشته است؟

۱- تجمع تئوریسین های قهار پایداری و اصولگرایی نظیر دکتر هدایت خواه، شیخ غفاری و حتا یوسف مرادی جوان و در کنار اینها اصولگرایان قدرتمند و پایگاه‌دار و توانمند در عرصه‌ی اجرا مانند سید مسعود حسینی، آقای صفدر پناهی، آقای‌ روشنفکر، شیخ شجاعیان و... که این مجموعه ی سازمان یافته با داشتن امکانات جانبی کار را برای اصلاح طلبان بویراحمد و دنا مشکل می‌کند. در مقابل، اوج هنرنمایی اصولگرایان در گچساران آقای یدالله مرادی یا آقای فولادی وندا هستند که در مقابل هدایت خواه محلی از اعراب ندارند.

۲- تعدد روستاها در شهرستانهای بویراحمد و کهگیلویه‌ی بزرگ نسبت به گچساران و تاسف بارتر اینکه اکثر این روستاها در اوج محرومیت بوده اند و رسوخ شعارهای پوپولیستی مثل افزایش یارانه بسیار زیاد بوده و هست و مضافا اینکه بسیاری ازین روستاها با وجود آقای روشنفکر ، و نگاه قومی کار را دشوار تر کرده بود

۳- واگذاری مسئولیت ستادهای دکتر روحانی به اصلاح طلبان در صورتی اتفاق افتاد که طی سالهای متمادی این طیف از مرکز قدرت بسیار دور افتاده و کمتر توانستند در مقابل اصولگرایان دولتی حقوق مردم را باز پس بگیرند. اما مانند همه‌ی بزرگان اصلاحات در تمامی نقاط استان از آبروی خود مایه گذاشتند.

۴_افزایش ۱۵ درصدی آرا در گچساران و ۹ درصدی در باشت، در حالی اتفاق افتاد که: اول: گچساران از نماینده‌ای قدرتمند و تعریف شده در جبهه‌ی اصلاحات بهره می‌برد و نیز افراد خوشنامی چون آقای خواجوی و باطولی و .... در کنار جوانان مجموعه‌ی همگنی داشتند. دوم، آرای مردم گچساران و باشت همواره اصلاح طلبانه بوده و گاها تا ۷۵٪ هم بوده و این کار را در آن خطه تسهیل میکرد سوم، ناتوانی اصولگرایان

۵- از زیباییهای این دوره، جهش چشمگیر آرای اصلاح طلبانه در تمامی شهرستانهای کهگیلویه است

۶- کم رنگ شدن نسبی تصمیمات قومی در آن خطه و اعتماد بیشتر به جوانترها یعنی افزایش: ۷۱/۵ درصدی در مرکز کهگیلویه، ۱۰۴ درصدی در لنده، ۲۰ درصدی در چرام و ۳۳ درصدی در بهمئی نشانه‌ی خوبی است ما از ۳۹/۴٪ ارای ۹۲ به ۵۰/۸٪ آرای ۹۶ در استان رسیده‌‌ایم.

حال پیرامون ادعای آقای صفدر پناهی و سایت محلی، ملت قضاوت کنند.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 6 نظر

  • 1 الهام 1396/3/16 18:20:29

    رای به روحانی نه گفتن به افراطی گری بود،نه گفتن به ...............بود

    پاسخ
  • 2 بویراحمد 1396/3/16 17:53:44

    درود بر ارجمند،بیشترین فعالیت برای آقای روحانی جوانان داشتند،در تمام حوزه های استان،رای روحانی مدیون جوانان هست نه نماینده اصلاح طلب گچساران،نه پیرمردهای اصلاح طلب،

    پاسخ
  • 3 سعیدروزستان 1396/3/16 17:24:43

    سلام وعرض ادب واحترام خدمت برادر بزرگوار جناب اقای مهندس داریوش ارجمند چنین زیبا درمسائلاتی که در نشان دادن واگاه کردن نسبت جمعی مردم شریف و بزرگ استان در صحنه ولادت مداری همچنان اولگوی خاص کشور بودن وهستن را سپاس میدارم

    پاسخ
  • 4 مردانی 1396/3/16 15:22:23

    درود بر قلم توانمند و افشاگر و منطقی شما جناب ارجمند گرامی راهتان مستدام

    پاسخ
  • 5 شهرام مرتضوی 1396/3/16 8:59:52

    سلام آقا داریوش گل،،، قلم وزین و نقد دقیق شما را خواندم،،، مرحبا به این قلم و به این دقت. اصولگرایان تا خود را قیم مردم می دانند و بهشت و جهنم را به زعم خودشان خرده فروشی می کنند و از خوان مذهب برای خود اعتبار کسب می کنند و با جمهوریت نظام سر ستیز دارند،این شکاف بین خودشان و مردم روز به روز ژرف تر خواهد شد. بزرگانی چون سید ضیاالدین رضا توفیقی و سید رضا عسکری وجوشان برای اتحاد اصلاح طلبان ضروری هست چرا که نقد عریان برخی اصلاح طلبان بیش از آنکه منادی وحدت بخشهای مختلف استان باشد،معرف عقده ،خودزنی و جهالت است و صد شکر که امثالشان بر اصلاحات و اصلاح طلبان استان سیطره ندارند. 

    پاسخ
  • 6 مجید 1396/3/16 7:48:20

    👍👍👍

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها