-
از پایان تاریخ تا دموکراسیِ محتضَر
محسن خرامین -
نا-ظفرمندیِ توسعه: اربابِ مردم یا نمایندۀ آنها؟
حسین موسوی -
روابط عمومی؛ تجلی فهم، تفسیر و راهبریِ اجتماعیِ
صیاد خردمند -
تأملی بر اقدامات پوپولیستی دولتها در استان کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
چگونگی ایجاد تعلیمات عشایری از آغاز
سید ساعد حسینی -
تاجگردون؛ وکیل یا ولینعمت؟
یادداشت مخاطبان -
به اعماق برگرد «شیوا»
امراله نصرالهی -
وقتی شایستهسالاری قربانی تبعیض و روابط میشود
حسن کریمی -
دهن کجی شبکه دنا به جامعه ورزش استان و مردم کهگیلویه
سید ابوصالح دانشفر -
خوابِ پروانه در اقلیم سیاستزدگی، آستانهی سقوط در سکوتِ نسیمها
سید یونس آصف جاه
ریشه تروریسم در عقب ماندگی ماست

- این نوشتار مبتنی بر ریشهیابی تروریسم و جنایت، نه از منظر فلسفی، بلکه از دریچه سیاست است، زیرا نگرش فلسفی به تروریسم گستره بزرگتری را در برمیگیرد و بیتردید محصول این گستردگی بروندادهای متنوع خواهد بود. عصیان بنیادگرایی بر بشریت، چه در تهران و خاورمیانه و چه درلندن و پاریس و نقاط دیگر اروپا، نماد بارز واپسگرایی خطرناک در دوران پسامدرنیته است. تیرهدورانی که بشر بیش از پیش قربانی خویش میشود. اوج قدرت افراطگرایان سلفی بزدل کنشهای ناشی از بلاهت بیهمتا و متاثر از برداشتهای ناصواب آنان از مذهب است. شاید ناسیونالیسم عربی «رشید رضا» یا معارف نامتعارف «ابن تیمیه» فصل مشترک چنین جنایاتی باشد، اما آنها در مخیله خود هم چنین خشونت عریان و پلیدی را به نام مذهب متصور نبودند. از فتواهای عبدالعزیز بنباز و عبدالعزیز بنعبدالله آلشیخ در دربار ملوکانه آلسعود تا گلولهها و نارنجکهای داعشیهای خونخوار، همه هدف و نتیجه یکسانی دارند و آن را تحت لوای خلافت خودخوانده خلیفه سفاک و خودشیفته؛ ابوبکر البغدادی تعبیر میکنند. چندی است که از موصل این محل وصل خلافت خودخوانده، تا دابق؛ میعادگاه آخرالزمانی داعش، ایدئولوژی نامیمونی جامه عمل به تن کرده که به راستی محصول بیخردی اندیشمندان متحجر و انباشت جهالتها و عقبماندگیهای فکری و اجتماعی بشر در طول تاریخ است. نسیان چنین عصیانی، ضد انسان، محال است. از نماز اسامهبنلادن و ابوبکر البغدادی تا رقص شمشیر تندروهای آنسوی دنیا، اگر درونمایهای همسان نداشته باشد، اما با شدت و ضعف نتیجهای نزدیک به بار میآورد. هر چند این مدعا هرگز به معنای چشمپوشی از ارزشها و نقاط قوت هیچ جامعه انسانی نیست ولیکن معتقدم تروریسم امروز، ریشه در ناآگاهی و جهالت خود انسان دارد و علتالعلل آن ضعف درونی و عقبماندگی خود ماست. سخن از کدام ما و کدام انسان است. منظورم،آن دسته از افرادی است که فقر و فلاکت فرهنگی آنان را یا به ضدیت با اخلاق کشانده یا از سر لجاجت و عنادی کورکورانه، خشک مذهبی و مقدسمآبی را برگزیده است، ولیکن چنین پتانسیلی در ذات انسان نهفته است. در ساحت سیاسی و جامعهشناختی نیز ظهور تروریسم تابع پارامترهای درونی است. ابعاد این ضعف و عقبماندگی در قالب ساختار سیاسی و بافت اجتماعی و فکری قابل تعریف است. شاخصهای پیشینی و مولد تروریسم نیز حکایت از پسین بودن این پدیده دارد. هرگاه سخن از تروریسم به میان آید، ناخودآگاه ذهن ما متوجه قتل و کشتار میشود. این خود یکی از بزرگترین معضلات در راه شناسایی این مقوله است. قتل و کشتار یک بخش از جورچین تروریسم است و اگر با نگاهی جامعالاطراف بدان بنگریم به خوبی به سایر جنبههای آن از جمله تروریسم فرهنگی، شخصیتی، سیاسی، اخلاقی و... میرسیم. اما آنچه باعث این گرایش ناخواسته ذهن به سمت تعریف منحصربه فرد از تروریسم، یعنی قتل و کشتار میشود، عریان و عیان بودن این وجه خاص از تروریسم است و آنچه عینیت بیشتری دارد لاجرم نمود بارزتری خواهد داشت. در برابر وجوه مختلف تروریسم نگاه به امنیت نیز چند بعدی است و از امنیت روانی، سیاسی، اخلاقی، تا فرهنگی و اقتصادی و... را شامل میشود. داعش به عنوان نماد بارز تروریسم مخصوص جهان اسلام نیست، اما تا حد زیادی مولود مولدها و محرکهای داخلی آن است. مرادم از مولدها و محرکها، بیشتر تفسیر به رایها و مصادره به مطلوبهایی از کلام وحی است که خواص و عوام متحجرخود را نسبت به ارائه آن محق دانستهاند و همواره تنپوشی از ایدئولوژی را برآن پوشاندهاند. درهمتنیدگی سیاست با تفاسیر خودخواسته از مذهب آنجا که در پی دستیابی به قدرت باشد، کافیست تا در چشم بههم زدنی با سرانگشت اشاره رهبران دینی، تودههای فاقد آگاهی و سرشار از تعصبات مذهبی بسیج شوند. بنابراین سنجاق کردن تمام و کمال هر پدیده پلید و شومی به غرب، چشم بستن بر واقعیتهای امروز جهان اسلام است. اگر غرب را عامل تمام بلایا و مصیبت های جهان اسلام بدانیم، ساده ترین راه ممکن برای توجیه عقب ماندگی جهان اسلام را برگزیدهایم و از سر ناچاری هم صورت مسئله را پاک کردهایم و هم اعتراف ناخواستهای به ضعف بنیانهای فرهنگی- اجتماعی خودمان داشتهایم. بهراستی آیا ظلمی بزرگتر از این در حق امت اسلام خواهد بود؟ این ضعف تاریخی، که زمانی سیدجمالالدین اسدآبادی به درستی بر آن تاکید داشت، بدون هیچ کم و کاستی به هزاره جدید راه یافته است و مسلمانان باز هم بهجای بازیابی فکری و فرهنگی خود و تلاش برای عبور از این بحران بهدنبال مسبب خارجی میگردند. هرچند معتقدم نقش عوامل خارجی قابل انکار نیست، اما تقدم آن بر ضعف و عوامل داخلی خطاست. داعش محصول گفتمان و اندیشه خالصی نیست و با کمی اغماض میتوان آن را وامدار ابنتیمیه و وهابیت دانست. نه فقه حنبلی و نه وهابیت مقولهای خارج از جهان اسلام نیستند، هر چند به زعم مخالفینشان، محصول یک انحراف بزرگ و انقطاع تاریخی از اسلام باشند. از سوی دیگر، گرچه برخی داعش را عامل و فاعل بلااختیار صهیونیسم میدانند ولیکن عدهای دیگر میان آن دو ربط وثیقی نمییابند. حتی اگر وجه اشتراک هر دو را در موعودگرایی آنها بدانیم، باز هم داعش فرزند خلف رادیکالیسم اسلامی و سلفیگری خام و تحریف شدهای است که از درون اسلام زاییده شده است. ظهور این گروهها در تاریخ اسلام مسبوق به سابقه است. از صدر اسلام تا الموت و تا طالبان و القاعده و... هر یک به فراخور مقتضیات، در تقابل ایدئولوژیک با مکتب و فرهنگ پیش از خود یا در مواجهه با کنشهای سیاسی داخلی و خارجی دولتهای زمانه ظهور یافتهاند. داعش را میتوان ابتدائاً محصول کشمکشهای و کینکشیهای مذهبی و کنشهای سیاسی دانست که به دلیل فقر اخلاق و فرهنگ انسانی و ضعف دولتهای عربی حاکم در خاورمیانه سربرآورد و با تحمیل وحشیانه ایدئولوژی خود در قالب فرهنگ دولت اسلامی از خلا ناآگاهی و عقبماندگی مسلمانان در راستای بسط سیطره و تحکیم قدرت خود سود فراوان برد. با این اوصاف مادامی که این عقبماندگی دامنگیر جهان اسلام است، داعش و بنیادگرایی اسلامی دوباره و چند باره خود را بازتولید خواهد کرد و به خشونت مذهبی خواهد پرداخت. جهالتی مدرن که دامنگیر بشریت شده است، هرگاه رنگ نژاد و ملیت بگیرد، مولد نازیسم و فاشیسم خواهد بود و هرگاه با برداشت نادرست از دین بیامیزد نتیجهاش طالبان و القاعده و داعش است. بازتولید خشونت در جامعه اسلامی رهاوردی خارجی نیست. هر چند عدهای سرمایهدار و سیاستمدار بیاخلاق و قلدر در شرق و غرب عالم آتش بیار معرکه خاورمیانهاند. اما ضدیت بنیادگرایی اسلامی با دموکراسی و انسانیت بیش از هر چیز دیگر به اسلامستیزی در جهان منجر شده است. نزاع سنی و شیعه امروز می ود تا رنگ عرب و عجم به خود بگیرد. نه ناسیونالیسم عربی با چاشنی رادیکالیسم سنی و نه پان ایرانیسم با درونمایه تشیع و حتی پانترکیسم، هیچ یک به تنهایی نمیتواند در قامت اندیشهای یکتا، عامل اتحاد و آشتی ملتهای منطقه باشد.پس چارهای جز تعامل مذهبی و سیاسی با آن دسته از دولتها و ملت های خواهان صلح و آرامش در منطقه برای خشکاندن ریشه تروریسم مذهبی و دولتی نیست. هرگاه سخن از تروریسم دولتی است، آمریکا، ایران را بدان متهم کرده است، حال آنکه عربستان مهد و زادگاه طالبان و القاعده به شمار میرود و آن دست جنایتهای مدعیان آزادی در عراق و افغانستان یا در ابوغریب و گوانتانامو به بهانه جنگ علیه تروریسم خود مصداق بارز جنایات ضد بشری است که در معادلات حذف میشوند. مگر میتوان از تروریسم سخن راند، اما از منافقین، خمرهای سرخ، فارک، مافیای مواد مخدر و قاچاقچیان انسان و اسلحه، شوروی استالین تا بنیادگرایان یهودی و مسیحی یا نئونازیها و نئوفاشیستها و... نامی نبرد.
تروریسم بینالملل نیز در وهله نخست متاثر از پارادایمهای داخلی است. تبعیض و پیوند قدرت و ثروت با سیاست چه در غرب و چه در هر نقطه دیگر به بهانه حفظ امنیت و تامین منافع ملی مهمترین توجیه برای اقدامات تروریستی دول مختلف است.
عدم آگاهی پدیدهای تاریخی و ورای مرزهای جغرافیایی است. منفعتطلبان و کاسبان تروریسم در داخل و خارج اکنون بیش از هر زمان به ضدیت با صلح میپردازند و بر جبههبندی مبارزه علیه تروریسم اصرار دارند. این نگاه خود بیانگر تقسیمبندی و تنزل مسئله مهمی چون تروریسم و افراطیگری از یک پدیده جهانی به سطح منطقهای و محلی است. در شرایط حساس کنونی که شرق و غرب عالم از تهاجم جنایتکاران در امان نیست، جهان چارهای جز تعامل و اجماع ندارد، چراکه تروریسم پدیدهای است که به راحتی نخواهد خشکید و آنچنان سیال هست که هر زمان در هر مکان که شرایط مهیا باشد ریشه بدواند. درکنار جنگ با تروریسم، مقابله فرهنگی با آن از طریق ترویج صلح و انساندوستی، فارغ از رنگ و زبان و نژاد بسیار موثر است، اما در نخستین گام باید دید، چرا ترور و جنایت برای عدهای آنچنان جذاب است که بهراحتی به انجامش راغباند؟
در بعد داخلی، دولت روحانی برای مقابله با این پدیده در داخل و خارج مرزهایش بیش از هر زمان باید به همکاریهای بینالمللی روی آورد، زیرا در راه مبارزه با این پدیده شوم سخن از انسان بودن است نه ملیت و تروریسم مقولهای جهانی است نه محلی. اگرچه مخالفان روحانی همواره سازشان در مخالفت کوک است و امنیت را پدیدهای تکبعدی میپندارند(مسئلهای که نقطه لغزش تفاسیر اشتباه آنهاست) اما عقلانیت و تدبیر روحانی که خود روزگاری مرد نخست امنیت کشور بود، چارهساز خواهد بود.
*سرمقاله همدلی
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 نقره داغ ۹۳۰ خودروی متخلف در کهگیلویه و بویراحمد
- 2 وجود ۹۱۲ خانواده دارای فرزند چندقلو در کهگیلویه و بویراحمد
- 3 هزار کنتور برق در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان امسال هوشمند میشود
- 4 کاهش بارندگی و آسیب جدی به مزارع کهگیلویه و بویراحمد
- 5 گره کور بلوار جمهوری یاسوج با ورود دستگاه قضایی باز شد
- 6 پیام تبریک نادر منتظریان به فرمانده جديد سپاه استان
- 7 ۶ مجروح در پی تیراندازی در عروسی
- 8 نبود بالگرد مشکل جدی مهار آتشسوزی جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد است
-
مدیرکل میراث فرهنگی: اشیا تاریخی به درستی نگهداری نمیشوند/ برای تکمیل موزه نیاز به اعتبار داریم/ کاروانسرا و بافت تاریخی دهدشت احیا میشوند
-
حضور دو نماینده سابق و اسبق بویراحمد در مراسمهای عمومی/ فعالیتهای انتخاباتی «روشنفکر» و «زارعی» شروع شد؟!
-
کار جالب یک مرکز درمانی در راستای مسئولیت اجتماعی/ «درمانگاه صدرا» جور شهرداری یاسوج را کشید!
-
کمانه سیاست تهاجمی تاجگردون به خودش/ آقای تاجگردون! از صف اول نمایشها بترسید نه از جوانان گچساران و باشت!
-
پیشرفت طرح صنایع پلیمر گچساران از ۴۴ درصد عبور کرد/ جزییات
-
توضیحات فرماندار لنده در خصوص احیای معدن فسفات قیام
-
تشریح جزئیات تسهیلات ودیعه مسکن در کهگیلویه و بویراحمد
-
انتصاب عضو هیئت مدیره شرکت معدنی و صنعتی «گهر زمین»/ عکس و سوابق
-
معاون سیاسی استاندار: استادیوم قلعهرئیسی حدود ۹۰ درصد پیشرفت داشته اما هنوز افتتاح نشده است/ عمر مفید پروژه های نیمه تمام استان در حال از دست رفتن است/ پارسائی: آمده ام به ورزش استان خونی تازه تزریق کنم
-
گسترش آفت جوانهخوار بلوط در ۷۰هزار هکتار از جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!