یادداشت
گفتگو و گزارش

به بهانه آتش در جنگل‌ها؛ با اختیار یا بی‌اختیار؟!

به بهانه آتش در جنگل‌ها؛ با اختیار یا بی‌اختیار؟!

قطعاً مسئولان در آب به آتش ریختن به اختیارند، اما آیا مردم هم در کشتار بی امان پیر بلوط های با اصالت در دامنه های مخملین دنای با صلابت این همه بی اختیارند؟ شاید هم آتش به اختیارند! منویه رهبری معظم انقلاب (مدظله العالی) مبنی بر تبدیل شدن فرهنگ منابع طبیعی به معارف عمومی چگونه در جامعه نمود عینی پیدا می کند!؟ جان ما همچنان می سوزد، مرثیه ای برای حیات بخوانید.... سال هاست که دلدادگی های کاذب به ایزد بانو (الهه مادر) را از نزدیک شنید ام و خوانده ام اما احترام به آن را حتی از دور هم ندیده ام. آیا سیستمی که ارزش‌گذاری محیط زیست را صرفاً منفعت طلبانه می¬داند و مسئولانی که به بهانه توسعه و البته با "شعار برای مردم" تیشه به ریشه حیات می‌زنند می توانند فکر کنند که محیط زیست ارزش بیشتری از اقتصاد دارد، اگر فکر می کنید محیط زیست ارزش کمتری از اقتصاد دارد، لطفا نفستان را حبس کنید و پول هایتان را بشمارید.

آیا مسئولانی که غالباً کوچکترین درکی از نظام اکولوژیک طبیعت و روابط متقابل و پر پیچ و خم حیات ندارند می‌توانند مردمی را توجیه کنند که با دیدن یک مار اولین چیزی که به ذهنشان خطور می کند ساقط کردن زندگی آن نباشد؟ به راستی پروردگار آفرینش چه هدفی از خلقت مار داشت، دل در گرو خرافات داریم، مار مظهر دشمن و جغد مظهر شومی است، پس تا جان در تن دارید تنهای تنها را بی جان کنید!

پیروان شریعت مقدس اسلام! محیط زیست نیز حق حیات دارد و مسئولیت اخلاقی و اعتقادی ما حکم می کند که به آن در تداوم حیاتش کمک کنیم.

درک ما از زیبایی طبیعت چقدر است؟ همه شما بارها و بارها دیده اید که اعضای خانواده ها غالباً بر سر انتخاب تماشای کانال های تلویزیونی مشاجره جدی با هم دارند ولی بر سر تماشای حیات وحش در شبکه مستند همه متفق القول اند، اما به راستی چرا ما حیات وحش را صرفاً در قاب تلویزیون می خواهیم؟

توسعه پایدار چیست که از همگان می شنوید و می خوانید، آیا عایدی هم دیده اید!؟

مسئولان بدانند!

توسعه پایدار (Sustainable Development) فصل مشترک روابط متقابل سه مؤلفه جامعه (Society)، اقتصاد (Economy) و محیط زیست (Environment) است. رابطه جامعه و اقتصاد در مقوله ای به نام عدالت اجتماعی (Equitable) نمود پیدا می کند اما کسانی که مرتباً از عدالت اجتماعی دم می‌زنند باید بدانند که فعالیت¬های اقتصادی باید سازگار با محیط زیست ( Viable) باشد و محیط زیست نیز ظرفیت فعالیت های جامعه (Bearable) را داشته باشد. بنابراین توسعه پایدار از اثرات متقابل سه مفهوم عدالت، زیست پذیری فعالیت های اقتصادی و تحمل پذیری فعالیت جامعه ایجاد خواهد شد. رویکردهای توسعه ای ما تا چه اندازه همسو و همراستا با این این راهبرد استراتژیک است؟ قضاوت با شما !!!!

در ماده 2 برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ( 1396- 1400)، به صراحت بیان شده که موضوعات خاص راهبردی در مورد آب و محیط زیست، مسائل محوری این برنامه است و دولت موظف است پروژه های مرتبط با آنها و همچنین مصوبات ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی را صرفاً در حوزه‌ ذیل‌الذکر در بودجه سالانه اعمال نماید.

جناب آقای رئیس جمهور و مسئولان محترم نظام جمهوری اسلامی ایران: لطفا از ظرفیت¬های قانونی این سند بالادستی به بهترین شکل ممکن استفاده بفرمایید و این تدبیر بالقوه را به امید بالفعل تبدیل کنید.

از آتش سوزی جنگل ها بگویم، لاید دیده اید که این روزها کسانی که دل در گرو این خاک بارور شده با خون شهیدان و جگر پاره¬های این ملت دارند همه یکصدا فریاد می زنند کمک، کمک!! اما به راستی آیا چاره کار صرفاً خاموش کردن مقطعی این آتش است؟ به عنوان یکی از دوستداران منابع طبیعی و محیط زیست دستان پر مهر همه کسانی که با حداقل امکانات به جنگ این بلای خانمان سوز می روند را می بوسم اما آیا واقعاً قرار است هر سال بخشی از جنگل بسوزد و ما خوشحال از این باشیم که به کمک نیروهای مردمی و بخش بسیار کمی از مدیران و نه مسئولان چون مسئول احساس مسئولیت می کند! آتش را خاموش کردیم و بخش های دیگر جنگل نسوخت! جا دارد در اینجا از همه پرسنل خدمتگزار منابع طبیعی به عنوان فرماندهان رویارویی با این جنگ نابرابر و آتش بی امان تشکر کنم اما همقطاران گرامی یادتان باشد و البته خیلی هم خوشحال نباشید، این آتش همچنان زیر این خاکستر است!

همه از مضرات گسترده و چند بعدی آتش سوزی جنگل ها برای حیات مان می دانیم اما همه هم می دانیم که شعله این بلای خانمانسوز با دستان یکی از من و ماها جرقه زده شد، می گویند یکی از راهکارهای جدی برای جلوگیری از این مشکل وضع قوانین بازدارنده و برخورد قاطع با متخلفان آتش افروز است، سال هاست که همین را می گوییم یا برخورد قاطع نمی شود و یا حتی برخورد قاطع جواب نمی دهد. با فرض اینکه برخورد قاطع نمی شود که واقعا نمی شود! آنچه به نظر نگارنده اهمیت بیشتری دارد آموزش مردم و البته مسئولان در ترویج فرهنگ حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست است. مردم ما باید احساس کنند که سیاست های زیست محیطی و حفاظتی ما در تعامل و بودن در کنار آنهاست نه در تقابل و در روبروی آنها بودن! اگر چه همیشه و در همه دنیا متخلفانی یافت می شود که باید در تقابل با آنها بود اما رویکرد کلی باید تعاملی باشد.

ماده 47 قانون‌ حفاظت‌ و بهره‌برداري‌ از جنگل‌ها و مراتع‌ مصوب سال 1346 و اصلاحات بعدی آن به صراحت تأکید می کند که در موقع‌ آتش‌سوزي‌ در جنگل‌ها كليه‌ مأمورين‌ دولتي‌ اعم‌ از لشگري‌ و كشوري‌ و شهرداري‌ها كه‌ در نزديكي‌ آن‌ محل‌ باشند در مقابل‌ تقاضاي‌ مأمورين‌ جنگلباني‌ يا ژاندارمري‌ يا بخشداري‌ موظفند با كليه‌ وسايل‌ ممكنه‌ دولتي‌ و شهرداري‌ كه‌ در اختيار دارند در آتش‌نشاني‌ كمك‌ نمايند، مأمورين‌ كشوري‌ و شهرداري‌ كه‌ در ايفاي‌ اين‌ وظيفه‌ مسامحه‌ و قصور نمايند بر حسب‌ مورد طبق‌ مقررات‌ مواد 58 و 59 قانون‌ استخدام‌ كشوري‌ مجازات‌ مي‌شوند، در مورد مأمورين‌ لشگري‌ تعقيب‌ و مجازات‌ آنان‌ طبق‌ مقررات‌ و قوانين‌ نظامي‌ خواهد بود. آیا قانون از این واضح تر می خواهید، پس مشکل در وضع قوانین نیست!!

ما بیش از هر چیز به سفیرانی سبز اندیش و متخصص نیاز داریم که درک درستی از حفاظت آب و خاک داشته باشند. درک واقعی در گرو شناخت ذینفعان و ذی مدخلان متعدد در داخل حوضه¬ها است که متضمن ترکیب اجرایی سیاست¬های دولتی بالا به پایین ( Top -Down) و فرایندهای مشارکت مردمی پایین به بالا ( Bottom - Up ) است. عموم مردم نیازمند این هستند که اطلاعات پیچیده در این زمینه به شکل ساده تری و به زبان خودشان ارائه شود که یکی از راه های این ارتباط با مردم صدا و سیما است البته اگر مدیران صدا و سیما وظیفه خودشان را صرفاً در بیان اخبار آتش سوزی‌ها ندانند. قطعاً مردم ایده های متعهدان متخصصشان را با آغوش باز می پذیرند.

در ابعاد ملی روابط نهادهای فرابخشی و بین بخشی در حفاظت از منابع طبیعی باید تقویت شود. تفاوت دیدگاه‌ها و نقاط مطلوب هر یک از این بخش‌ها می‌تواند به عنوان یک فرصت مناسب برای شروع بحث‌ها و نشست‌های جدی برای مدیریت منابع و نیز شناخت نقاط تفرق و مورد چالش در خصوص نحوه و میزان دسترسی به منابع طبیعی موجود در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی بدل گردد. اگر اینگونه شود آن وقت می بینیم که همه مدیران مسئولانه از منابع طبیعی شان حفاظت می کنند و النّاس على دین ملوکهم و یا این کلام مولای متقیان حضرت علی (ع) که می فرمایند: «الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائهم» یعنی «مردم به حکومت های خود شبیه‌ترند از پدران». خلاصه بگویم اگر دولتمردان کشور در عمل حافظ و حامی جدی منابع طبیعی و محیط زیست کشور باشند مردم احترام به طبیعت را به خوبی از آنها یاد خواهند گرفت.

*مشاور استاندار و عضو هیأت علمی گروه مهندسی منابع طبیعی دانشگاه یاسوج

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها