یادداشت
گفتگو و گزارش

جلیقه‌های انفجاری در صفوف مردم ایران

جلیقه‌های انفجاری در صفوف مردم ایران

یاران دیروز محمود احمدی‌نژاد، گویی هنوز به کسی چون او نیاز دارند تا پوزخندی برلب آورد و چشم در چشم هایشان بدوزد و بگوید که«آب را همان جایی بریزید که می‌سوزد...» آنان نیاز دارند که کسی روبه رویشان بایستد وبگوید این همه کفی که برلب آورده‌اید،آن‌همه رگی که برجسته کرده و آن همه مشتی که گره کرده‌اید، قرار بود اشغال‌گران سرزمین فلسطین و رژیم کودک‌کش اسرائیل را نشانه رود، اما چه شد که ناگهان به سمت شخصیت‌هایی منحرف شد که چهارسال پیش و دو سال پیش وهمین یک ماه پیش رای اعتماد از مردم ایران گرفته‌اند؟

این گروه که پیش‌ترنشان داده بودند به هیچ صراطی مستقیم نیستند و هیچ مرزی از قانون و اخلاق وشرع نمی‌شناسند، روز گذشته که نه تنها مردم ایران، بلکه آزادگان جهان به حمایت از آرمان فلسطین برخاسته بودند، نشان دادند که می‌توانند به راحتی سرکشیدن یک لیوآن آب به بهایی ناچیز، پا بر سر شعارهایی بگذارند که در همه این سال‌ها خود را به آن‌ها پایبند نشان می‌دادند و از همین رو خود را اصل اسلام و انقلاب و نظام می‌دانستند و مخالفان را لایق اعدام و حصر و تبعید و اخراج از کشور می‌دیدند.

اتفاقات روز گذشته تهران و قم در مراسم روز قدس، تنها به هتاکی چند نفر هیجان‌زده و آماده به خدمت در چنین مراسم‌هایی محدود نمی‌شود که از سر بغض و هیجان رو به منتخب مردم شعار «آخوند آمریکایی» سر دهند، وقتی کمی آن سوتر جوانی را به جایگاه خطیب نمازجمعه - که روزگاری طالقانی از آن، ندای آزادی سر می‌داد وهاشمی از آن جایگاه، خطبه آرامش می‌خواند - می برند تا ذم «تدبیر» بگوید مرثیه «برجام» بخواند، دیگر نمی‌توانند در رسانه های ریز و درشت خود از حرکت «خودجوش مردم» سخن بگویند.

این گروه و حامیان‌شان در همه سال‌های اخیر هتاکی و حمله به بزرگان کشور را حرکت خودجوش مردم خوانده‌اند، در حالی که هجوم مردم درپای صندوق‌های رای را به کوفه و انگلیس ربط داده‌اند.

در روزی که نظام برآمده از یک انقلاب آرمانی، به حق‌خواهی مردم مظلوم فلسطین اختصاص داده و مردم روزه‌دار با لب تشنه در آفتاب ظهر روزتعطیل، به میدان آمده‌اند تا پیام خود را به مردم دربند فلسطین و زندان‌بانان کودک کش‌شان برسانند، چرا باید به نفع گروهی خودسر وهتاک و بی‌اعتنا به قانون و شرع و اخلاق مصادره شود؟

به نظر می‌رسد که اراده‌ای همچنان در پشت این جریانات وجود دارد تا رای مردم را به «هیچ» انگارد و به مردم بگوید که چه فرقی می‌کند که پای صندوق‌های رای حاضر شوید یا در خانه بمانید؟ به مردم بگوید که چه تفاوتی دارد که نام روحانی و مطهری را در برگه رای خود بنویسید، یا نام رئیسی و قالیباف و کوچک‌زاده و رسایی را؟

به نظر می‌رسد که ترتیب دهندگان این هتاکی‌ها و بی حرمتی‌ها، از سرخوردگی برخی از هواداران خود – که در انتخابات‌های پیشین به آنان وعده پیروزی داده بودند – استفاده کرده و آنان را به میدان می‌کشانند تا نیرویی که برای جشن پیروزی در آنان ذخیره کرده بودند و با شکست عملا آزاد نشده باقی مانده، به سمت منتخبان ملت تخلیه کنند و هم به آنان نشان دهند، پیروز آن نیست که نامش از صندوق آرا بیرون می‌آید، بلکه پیروز ماییم که می‌توانیم در روز روشن حاصل صندوق رای را بی‌حرمت کنیم و به بازی بگیریم و کسی هم متعرض‌مان نشود.

نگارنده پیش از این هشدار داده بود که فرستادن جوانان شکست خورده و ناکام - که با وعده‌های شغل و یارانه چندبرابری آنان را به میدان آورده بودند و نتوانستند مردم ایران را با آنان همراه کنند – به میدان سیاست و القای این نکته که شما هرگز شکست نمی‌خورید، از آنان موجوداتی عصبانی اما حق‌به‌جانب می سازد که آماده اثبات توانایی‌های خود ولو با فحاشی و لگدپراکنی هستند. خلاصه کلام این که؛ در روزهایی که جامعه ایران زخم‌خورده تروریست‌هایی است که با عملیات انتحاری، برخی از مردان و زنان را به خاک و خون کشیدند، سازماندهی انرژی متراکم مانده حاصل از شکست، در جهت اهداف سیاسی، پوشاندن جلیقه‌های انفجاری برتن برخی از سرخوردگان سیاسی است که می‌تواند بخشی از بنیان‌های جامعه ایرانی را منهدم کند.

*سرمقاله همدلی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها