«تغییر نام استان؛ ضربه یا ضرورت؟»

«تغییر نام استان؛ ضربه یا ضرورت؟»

بحث تغییر نام استان کهگیلویه و بویراحمد از آن دست مباحثی است که سالهاست که می میرد و دوباره زنده می شود.گاه از سوی مقام مسیولی به آن پرداخته می شود و سیل نقد و حمایت را روانه می کند،گاه در مجامع فرهنگی و دانشگاهی اسباب تضارب آراء می شود. اخیرا و در پی برگزاری همایشی با عنوان “چرام و توسعه پایدار”که از سوی دانشگاه جدیدالتاسیس و مدیر جوان و توانای آن برگزار گردید،یکی از مدعوین به نام دکتر بابایی طی نوشتاری خواستار تغییر نام استان داشت.که البته نوشته ایشان هم از باد انتقادات تند مصون نماند.برخی یادداشتهای انتقادی هم البته از تعصب بدور نبود،و جاداشت کمی علمی تر به یک یادداشت علمی پاسخ داده شود.جهت شناخت یادداشت ذکر شده و پرداخت بهتر موضوع چند بند از آن یادداشت عینا ذکر می شود: ((برخی از علل ضرورت تغییر نام: ضرورت تغییرنام استان از دیدگاه پژوهشگر برتر کهگیلویه وبویراحمد (جمانیوز jamanews.ir (صبح خرد) تغییر نام استان کهگیلویه و بویراحمد از مدتها پیش توجه پژوهشگران و کارشناسان را به خود جلب کرد. دکتر علی بابایی استاد حوزه و دانشگاه و عضو شورای شهر چرام در همایش توسعه پایدار چرام با ارائه مقاله ای تحت عنوان ضرورت تغییر نام استان کهگیلویه و بویراحمد به بیان معایب این اسم و لزوم تغییر آن از نگاه توسعه ای خبر داد و دلایل خود را اعلام نمود:

معایب اسم کهگیلویه و بویراحمد:

١-تتافر در حروف: در ادبیات فارسی اگر چند حرف در کنار هم قرار بگیرند که تلفظ را برای متکلم دشوار سازد ؛ در اصطلاح تنافر حروف نام دارد که از طرفی سبب میشود مخاطب هم به خوبی آن را دریافت نکند. قرار گرفتن حرف کاف و هاء و گاف و همچنین واو و یاء در اسم کهگیلویه و در واژه بویراحمد نیز حرف واو و یاء سبب تنافر حروف شده است که در اسم کهگیلویه از نوع شدید و در اسم بویراحمد از نوع خفیف است.

٢-غرابت استعمال: اگر کلمه ای برای مخاطب یا خواننده نامانوس و دور از ذهن باشد؛ در افکار عمومی نمود مثبتی پیدا نمی کند و دچار غرابت استعمال می گردد که اسم کهگیلویه و بویراحمد از این مقوله جدا نیست.

٣-کراهت در سمع: اگر کلمه ای هم تنافر در حروف و هم غرابت در استعمال داشته باشد خود به خود کراهت در سمع در آن نیز پیدا می شود و برای گوش ناخوشایند است که چنین عیبی در اسم استان به وضوح یافت می شود.

۴-شایسته یاداوری است که در ادبیات فارسی کلام نیز دارای عیوبی است از جمله تنافر کلمات که به عنوان نمونه در هر جمله ای که واژه های کهگیلویه و بویراحمد در آن به کار برود؛ بوجود می آید زیرا چند کلمه که دارای تنافر حروف ؛ غرابت استعمال و کراهت در سمع است در آن به کار رفته است.

۵- باتوجه به اینکه اسم استان کهگیلویه و بویراحمد در میان استانهای کشور طولانی ترین اسم به شمار می رود؛ تغییر آن به اسمی که کوتاه تر باشد؛ سبب صرفه جویی در نوشتن خواهد شد.

۶-…..باقی مطلب را می توان سایت….ملاحظه نمود.

واقعیت این است که در میان پاسخ هایی که به این نوشتار دیدم،هیچ یک قانع کننده نبود.و آنچه بیشتر حس می شد فریادهایی بود برآنکه هویت مان برباد خواهد رفت و این اسم اصالت ماست و از این دست.

واقعیت این است که در عصر جهان وطن اندیشی داشتن برخی انواع تعصب نتایج خوبی به بار نمی آورد.شاید بتوان در یک نگاه بدبینانه مقاومت در برابر برخی تغییرات را به مقاومت اجدادمان در قبال احداث راه آهن و جاده توسعه دانست.چیزی که اقتضای نظام ایلیاتی ما بود و ایلخانان ما به حکم دو پادشاه در اقلیمی نمی گنجند،حکومت مرکزی را برنمی تافتند.

در پاسخی به یکی از نگارندگان کامنتی نوشتم با این مضمون که((مقاومت شما در برابر این موضوع به این می ماند که شما در دهه پیش که پروژه احداث تونل ها و جاده سمیرم در دست اقجرا بود،مانع فعالیت راهسازان شوید،با این استدلال که این کوه هویت ماست،هر کس قصد سفر به دیار ما دارد،باید زحمت عبور از گردنه میمند را بخود بدهد)).به همین منوال است که چون ما به نام استان خود عشق می ورزیم،دیگران را که هیچ سود و زیانی در ماجرا ندارند،مجبور کنیم یک نام دشوار،طولانی،صعب الرسم را تلفظ کرده یا بنویسند.و این از رسم میهمان نوازی ما بدور است.

نام استان،هویت استان! تساوی یا تعارض

نکته بعدی که در نوشتار هر دو طرف موج می زد،ربط دادن بیش از حد نام استان به توسعه بود.در حالیکه با نگاه دقیق تر باید گفت((اسم استان نه عامل توسعه است نه مانع توسعه))تنها باید دانست که کوتاه بودن نام یک شهر یا استان،برای چاپ بر روی پوسترهای گردشگری،کالاهای تولید استان،برندسازی درج و ساخت نام محص ولات به کمک نام استان بی تردید مناسب تر است.به مثال ها و برندهای زیرتوجه کنید:

((یزد تایر_فومن شیمی_مشهد کولر_کرمان موتور_))در چهار محصول معروف نام چند شهر آمده که اولی یک سیلاب و باقی دو سیلاب هستند.حالا تصور کنید بخواهیم یک محصول استان، البته با نام استان تولید و عرضه کنیم.

((کهگیلویه و بویراحمد لوله)).و یا ((کهگیلویه و بویراحمد صنعت))می بینیم که تقریبا نشدنی است،به همین خاطر است که مهم ترین مجتمع صنعتی استان نام((دنا صنعت)) را برخود می گذارد.

نام استان و هویت استان، یکی یا هر دو؟

از جمله واژگانی که در نوشتار منتقدین خواندم تقابل هویت و نام استان.به این مضمون که تغییر نام استان لطمه می زند به هویت استان.بدون شکافتن مفهوم هویت و اینکه هویت ملت ها یا قومیت ها چرا و توسط کدام عوامل خدشه دارشده،و کدام عامل به تقویت آن کمک می کند.

این از مقولات مهم روز میان جامعه شناسان است،خصوصا این ماهها که سیل مهاجران و پناه جویان روانه اروپاست.بطور خلاصه اینکه مثلا نوجوان سوری بعد از چندسال اقامت درآلمان خود را سوری می داند یا آلمانی.

اما اینکه تغییر نام یک استان بحران هویت درست خواهد کرد امری بعید است.چرا که شاید تعداد کسانی که از وجه تسمیه نام استان اطلاع دارند به یک درصد جمعیت هم نرسد.و دفاع سرسختانه از نام هم بیشتر در میان کسانی دیده می شود که بیشتر خود یا خاندان خود را در حوادث دهه های سی و چهل،نبردهایی که به تشکیل استان منجر شد،سهیم می دانند.در حالیکه در عصر ارتباطات باید از هر تغییری در هر زمینه ای ابتدا با دید مثبت نگریست،و آن را به پای اقتضایات روز حساب کرد.

چه چیزی هویت را می سازد،چه چیزی می سوزد!؟

همه ما شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس را بعنوان اقوامی تازه به دوران رسیده می دانیم،به گذشته خود می بالیم و در برابر هر پیشرفت مادی و توسعه آن دیار،نقش برجسته ای هخامنشی بر علم بلند می کنیم.اما هم زمان که هواپیمایی امارات چندسال پیاپی بهترین ایرلاین جهان می شود،مردم ما در سقوط توپولوف ها جان می بازند.در حالیکه در کف خیابانهای شیخ نشین ها لامبورگینی جولان می دهد،سالی دوازده هزار نفر از عزیزان مان،همان نوادگان کوروش کبیر تنها در پراید جان خود را از دست می دهند.فقر و فاقه و سوء مدیریت خصوصا در دولت مهرورزان به جایی رسید که شاه پیشین عربستان به طعنه به ما می گوید(شما اگر هنر دارید،کاری کنید مردم تان بخاطر مرغ تظاهرات نکنند).و ما همچنان برطبل هویت خود می کوبیم و آنان را سوسمار خور می خوانیم.کاملا طبیعی است اگر در چنین وضعی همین همسایگان ما خود را چنان بحساب آورده و نام چندهزارساله (خلیج فارس)را به خلیج عربی بدل کنند. و ما تنها کاری که از دست مان بر می آید اینکه در برابر لابی های قدرتمند آنها از هویت خلیج فارس با ساختن مستند و برگزاری همایش و…دفاع کنیم.یک دفاع ضعیف.

بله،هویت با فقر است که برباد می رود.اگر هم نرود،پس از مدتی اهل آن دیار هویت خود را که مایه ننگ شان می دانند،خواهند پوشاند،در برابر این ثروت و قدرت است که هویت ها را بهبود می بخشد.

برای تایید این گفتار مقایسه کنید اتباع افغانستان را در ایران،سپس اتباع ایران را در ترکیه!

صاحب مسجد می شویم در پایتخت

یکشنبه این هفته با همت تنی چند از هم استانیهای مقیم تهران،کلنگ احداث مسجدی به زمین زده شد،خواه ناخواه در آینده آن مسجد یا حسینیه به نام اهل استان شناخته خواهد شد همانطور که داریم((حسینیه زنجانی ها))و ((مسجد تبریزی ها))مقیم مرکز.فردای فعال شدن مسجد دو حالت دارد،یا به اجبار از یک نام استفاده خواهد شد،((مسجد بویراحمدی ها))یا ((مسجد یاسوجی ها))ی مقیم مرکز،که اصولا باتوجه به مشارکت همه شهروندان این گزینه منتفی است،و یا باید از هم اکنون بفکر موزون کردن نام استان باشیم. شخصا با توجه به حساسیت موضوع پیشنهاد خاصی ندارم تنها می توانم خصوصیات نام پیشنهادی را بیان نمایم.

1.اول و مهم تر از همه سهل بودن نگارش با خودکار و تایپ رایانه ای و تلفظ شفاهی نام

2.ساده بودن برای نگارش به زبان های مختلف دنیا،از جمله پنج زبان معروف به اضافه زبانهای چینی و شرق آسیا.

3سهولت در ترجمه و یا یک تفسیر و بار معنایی برای شنونده.

4.دوری از الزام به اینکه حتما باید بار هویتی بهمراه داشته باشد،همانطور که ایل بزرگ قشقایی با شهرت جهانی در استان فارس است،اما جایی گفته نشد (استان فارس و قشقایی)

5.نام به نحوی باشد که جامع باشد،نه به شکلی که سایر شهرستان ها،اعم از گچساران یا چند شهرستان دیگر احساس کنند سهم آنان رعایت نشده،چرا که نام باید گویای یک جغرافیا باشد،نه الزاما اشاره به شهرهای موجود یک استان.

6،نام با پختگی و کارکارشناسی انتخاب شود،نه به شکلی که چندسال بعد دوباره احساس شود باید تغییر کند،آنگونه که کرمانشاهان به باختران،و باز به کرمانشاه تغییر یافت.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها