یادداشت
گفتگو و گزارش

هستی و زمان هایدگر به زبان ساده

هستی و زمان هایدگر به زبان ساده

یکی از اندیشمندان بزرگ معاصر که نام و آوازه ی جهانی دارد و در ساحت اندیشه های فلسفی ، تاثیری جدی و دامنه ی نفوذ فلسفه ی وی هر روز گسترده تر می گردد . مارتین هایدگر است .وی هم مخالفینی دارد هم موافقین جدی . هم دافعه دارد هم جاذبه قوی دارد.

وی آثار و تالیفات زیادی دارد اما کتاب " هستی و زمان " را مهمترین اثر فلسفی او می دانند که بدون درک عمیق آن نمی توان مدعی فهم تفکر هایدگر شد. این کتاب در سال ۱۹۲۷ نوشته شد و دارای۸۳ بند است آنرا یکی از مهمترین نوشته های فلسفی آلمان در قرن بیستم می دانند کتاب هستی و زمان توسط سه ایرانی به فارسی ترجمه گردیده . یکی سیاوش جمادی مستقیما از زبان آلمانی به فارسی به نام هستی و زمان ترجمه شده است دوم ، عبدالکریم رشیدیان از زبان انگلیسی به نام هستی و زمان به فارسی برگردانده شده است سوم، محمود نوالی از زبان فرانسوی به فارسی به نام وجود و زمان ترجمه شده است .

در صددم تا کتاب هستی و زمان را بند به بند در حد توان و به زبان ساده شرح دهم ، اما قبل از شروع اینکار، می کوشم شرح و حال مختصری از زندگی هایدگر به صورت کوتاه گزارش کنم . تا یک نگاه اجمالی از زندگی این فیلسوف شهیر آلمانی در ذهن خود داشته باشیم قطعا توجه به موقعیت زمانی و مکانی و گستره ی تاریخی و اجتماعی این فیلسوف ، ما را نسبت به رهیافت فلسفی او کمک خواهد کرد.

مارتین هایدگر در ۲۶ سپتامبر سال ۱۸۸۹ در شهر مسکیرش از ایالت بادن ورتمبرگ چشم به جهان گشود وی نخستین فرزند خانواده بود. پدرش از راه بشکه سازی امرار معاش می کرد. پدر و مادرش هر دو سنتی و کاتولیک بودند .

پدر و مادرش آرزو داشتند مارتین کشیش شود بعد از تحصیلات در سال ۱۹۰۹ به صومعه ی یسوعیان در اتریش رفت، اما به علت بیماری وقفه ی در تحصیلات او ایجاد شد و از کشیش شدن منصرف گرددید. هرچند قبل از رفتن به اتریش یکی از آموزگارانش به نام کنار بروگر شوق فلسفه را در دل او افکنده بود. و در سال ۱۹۱۱ به قصد مطالعه ریاضیات و فلسفه به فرایبورگ بازگشت و رساله دکترای خود را شروع کرد

یک سال بعد جنگ جهانی اول اتفاق افتاد بعنوان سرباز به جنگ اعزام شد اما به علت بیماری وشرایط جسمانی اش قادر به ادامه ی کار نبود و برای مدتی از خدمت سربازی باز ماند.

در سال ۱۹۱۶ با آلفریده پتری دانشجوی اقتصاد دانشگاه فرایبورگ پنهانی نامزد شد و در سال بعد بطور رسمی با هم ازدواج کردند و ازدواج آنها در کلیسای کاتولیک و با مراسم دینی انجام شد و حاصل ازدواج دو پسر به نام یورگ و دیگری هرمان بود

در همین سال ۱۹۱۶ در دانشگاه فرایبورگ دستیار هوسرل شد و با هوسرل پدیدارشناس آشنا گردید. هفت سال بعد، از هایدگر بعنوان مدرس فلسفه دانشگاه ماربوگ دعوت شد و در همین دانشگاه بود که شخصیتهای نامدار فلسفی قرن بیستم شاگرد هایدگر شدند که میتوان به گادامر،، هربرت مارکوزه ،، هانا آرنت ..... اشاره کرد . با هانا آرنت علاوه بر رابطه ی شاگرد و استادی تعلق خاطری نسبت به هم پیدا کردند. این ارتباط با همه ی افت و خیزشهای تا پایان عمر باقی ماند. هایدگر در خلال تدریس در ماربوگ کتاب "هستی و زمان " را نوشت و کتاب را به هوسرل تقدیم کرد متن تقدیم نامه چنین است '' تقدیم به ادموند هوسرل به احترام و پاس دوستی ''

اما جنجالی ترین و مناقشه برانگیزترین بخش زندگی هایدگر به سال ۱۹۳۳ بر می گردد زمانی که هیتلر صدر اعظم آلمان می شود و هایدگر بعنوان ريیس دانشگاه فرایبورگ منصوب شد هایدگر در این مقطع زمانی به سمت حزب نازی متمایل و رسما عضو حزب می گردد. مخالفین وی را متهم می کنند که نطفه های نازیسم از دل تقکرات او نشات گرفته و این امر بهانه ی به دست منتقدین و مخالفین هایدگر داد تا تفکر فلسفی او را را زیر سوال ببرند

یکی از فیلسونانی که هایدگر را متهم به همکاری با نازیسم میکند " کارل یاسپرس " است یاسپرس در کتاب " زندگی نامه فلسفی من" گفته است من از هایدگر پرسیدم مرد بی فرهنگی چون هیتلر چگونه می خواهد آلمان را اداره کند هایدگر در پاسخ میگوید فرهنگ و تربیت مهم نیست به دستهای جذابش نگاه کن . اما یاسپرس هیچ شاهدی برای ادعای خودش مطرح نمیکند که کجا و چگونه این گفتگو صورت گرفت و بخش دوم این کتاب که مربوط به هایدگر است بنا به درخواست یاسپرس پس از مرگ هایدگر منتشر شد و عملا امکان دفاع از هایدگر گرفته شد.

و این سخن مخالفین که هایدگر را محکوم می کنند چندان متقن به نظر نمی رسد و نمی توان چند واڙه از کتاب هستی و زمان را مثل جنگ - تقدیر ـ و تاریخمندی را به صورت تصادفی و از متن و بستر آنها جدا نمود و نویسنده را محکوم کرد همچنین نشانه و قرابتی که حاکی از طرفداری هستی و زمان به نفع نازیسم باشد در آن به چشم نمی اید چه خوشایند و ناخوشایند باشد این نقطه ی ضعف و پاشنه ی آشیل هایدگر است این رفتن هایدگر به سمت نازیسم نقطه ی تاریک و سیاه ،زندگی سیاسی هایدگر می باشد اما نمی توان از فلسفه او چشم پوشید .

به هر حال پذیرش ریاست دانشگاه یکسال طول کشید و هایدگر عطایش را به لقایش بخشید با شکست المان در جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ کمیته ی ضد نازی هایدگر را از تدریس در دانشگاه منع نمود و تا سال ۱۹۵۰ او را خانه نشین کرد و حتی خانه ی او را مصادره و به یک افسر فرانسوی داده شد. در سال ۱۹۵۰ به دانشگاه بازگشت و به تدریس فلسفه مشغول شد و به سیر و سیاحت پرداخت. چهار با به سرزمین رویاهایش یونان سفر کرد و چند با به فرانسه رفت اما بیشتر اوقات زندگی اش را در تود ناوبرگ " جنگل سیاه" همان کلبه روستایی اش گذرانید .

و سرانجام درسال ۲۶ مه۱۹۷۶ در سن ۸۸ سالگی در گذشت فردای اون روز تیتر روزنامه های معروف اینگونه بود " بزرگ ترین فیلسوف جهان مرد"" و در همان کلیسای که پدرش خادم آن بود با مراسم دینی به خاک سپرده شد .

ادامه دارد...

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 3 نظر

  • 1 ناشناس 1397/6/18 1:56:54

    سلام و درود... اقا کدوم ترجمه بهتر هست؟ ساده تر هست ؟

    پاسخ
  • 2 مسعود 1396/4/14 16:56:48

    درود برشما .. نوشته هاتون درمورد هایدگر رو خوندم. ضمن تشکر و سپاس از شما میخواستم بدونم ادامه این نوشته ها کی میذارین اینجا ؟

    پاسخ
  • 3 محمود طوفانی 1396/4/13 11:3:11

    مشخصات نویسنده مثلا دکتر فلانی یا چکاره است تخصصش چیه تازه به اصل مطلب نپرداخته زندگینامه هایدگر را همه جا میشه خواند و حرفای حاشیه ای

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها