یادداشت
گفتگو و گزارش

حالا نوبت جنگ‌های داخلی است!

حالا نوبت جنگ‌های داخلی است!

بیش از دو ماه از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم گذشته است و هفته آینده دکتر حسن روحانی پس از تنفیذ حکم از سوی مقام معظم رهبری و برگزاری مراسم تحلیف، دومین دوره حضور در پاستور را آغاز خواهد کرد.

با این حال همچنان پس لرزه های انتخابات 29 اردیبهشت در سپهر سیاست کشور جریان دارد. با این تفاوت که چند روزی است که رقابت دو جناح و تقابل اصولگرایان و اصلاح‌طلبان بر سر نتیجه انتخابات و مسائل پساانتخابات تاحدودی فروکش کرده و این بار جدل و جدال‌های سیاسی رنگ و بوی درون جناحی به خود گرفته و به جنگ‌های داخلی میان طیف‌ها و چهره های درون دو جریان تبدیل شده است.

در یک سو طیف وسیع شکست خوردگان انتخابات یعنی جناح اصولگرا به جان هم افتاده اند ودر سوی دیگر هم هر ازگاهی جدل‌ و گلایه هایی از جنس قدرت طلبی‌های فردی و گروهی به چشم می‌خورد. برخی افراد و گروه های اصولگرا علی رغم یکی دو ماه سکوت و همدردیِ ظاهری، چند روزی است که برای هم شمشیر را از رو بسته اند و در جستجوی مقصران ناکامی در انتخابات انگشت اتهام و تقصیر را به سمت یکدیگر نشانه می روند، با کم سابقه‌ترین شکل ممکن رفقای دیروز را می نوازند و خود را اصولگرای واقعی دانسته و دیگران را جعلی و مافنگی و کهنه و تقلبی می دانند.

میرسلیم کاندیدای موتلفه در انتخابات بدون کمترین پرده پوشی و برعکس روزهای مناظره به محمدباقر قالیباف تاخته و مدعی تخلفات و فساد گسترده او و یارانش در شهرداری تهران شد. یکی دو روز پیش‌تر هم محمدباقر قالیباف که علی الظاهر دل پری از بزرگان و قدیمی‌های جریان اصولگرایی و اجبارشدنش به کناره گیری به نفع رئیسی دارد، در بیانیه و نامه ای سرگشاده خطاب به جوانان اصولگرا با نقد تمام عیار اصولگرایان تنها راه نجات را عبور از اصولگرایی سنتی به سمت نواصولگرایی دانسته و رسما راه خود را از یاران قدیم و پدران معنوی خود جدا کرده است. یکی از نزدیکان سیاسی قالیباف هم در تبیین منظور نظر اخیر قالیباف جایی نوشت که نواصولگرایی یعنی به‌خطرافتادن همه منافع میرسلیم نماینده دارودسته پیرمردهای تمام شده و آشنایان فقه و اصول‌خوانده نان ‌به ‌نرخ ‌روزخور فارغ. این اما همه ابعاد جدال و جنگ‌های داخلی اصولگریان در فضای پس از شکست در انتخابات اخیر نیست. یکی دو روز پیش از بیانیه قالیباف و مصاحبه میرسلیم، وحید جلیلی برادر سعید جلیلی و نظریه پردازو تحلیلگر عضو جبهه پایداری در یک سخنرانی با موضوع آسیب شناسی دلایل شکست اصولگرایان، بدون اینکه از شخص و گروهی خاص از مجموعه اصولگرایان نام ببرد در قالب عباراتی تند و تیز و بی سابقه عمده اصولگرایان را از دم تیغ نقد گذرانده و گفته است که «اصولگراهای مافنگی امروز همان پهلوان پنبه هایی هستند که به دوپینگ عادت کردند و با قدرت لابی و تشکیلات، شایسته ترها را حذف کردند و نوچه بازی و قبیله‌گرایی راه انداختند و حالا که عمرشان سرآمده می خواهند از طریق تئوریزه کردن فساد سیاسی شان احتضارشان را عقب بیاندازند.»

اما شاید بتوان نقطه آغازین جنگ‌های داخلی اصولگرایان در روزهای اخیر را حواشی جشن سالگرد تاسیس خبرگزاری فارس دانست. مسئولان این خبرگزاری در کنار جمعی از چهره های سیاسی اصولگرا، از تتلو (امیرحسین مقصودلو) خواننده زیر زمینی و حامی جنجالی رئیسی در انتخابات نیز برای شرکت در این مراسم دعوت کردند و این چهره جنجالی را با همان تیپ و شمایل خاص و نامتعارفش در صدر جلسه و در کنار حمید رسایی، عزت الله ضرغامی و دیگرمدعوین که عمدتا از اعضای جبهه پایداری بودند، نشاندند.

صدرنشینی خواننده نامتعارف در بزم اصولگرایان، به فاصله دوماه پس از دیدار جنجالی تتلو و رئیسی در ایام مبارزات انتخاباتی اتفاق افتاد و با تکرار این همنشینی به نوعی به جایگاه و رتبه او در این جناح سیاسی رسمیت داده شد. این واقعیت طنزآلود اما به کام برخی چهره های معقول‌تر جریان بسیار تلخ و گزنده آمد. این گروه از منطقیون جریان اصولگرایی که پیشتر هم خواستار آسیب شناسی دلایل شکست بوده و در لفافه اشتباهاتی از این دست را عامل اصلی باخت خود می دانستند، یک بار دیگر داغ شان با دیدن تتلو در کنار رسایی و ضرغامی و دیگران تازه شد. بسیاری زبان و قلم به انتقاد و گلایه گشوده و پس از دوماه سکوت اذعان کردند که جمعی از بزرگان قوم با برخی اقدامات مانند دست به دامان امثال تتلو شدن نه تنها باعث شکست در انتخابات که باعث بی‌هویتی جریان اصولگرایی شده اند.

البته جنگ داخلی پس از انتخابات فقط محدود به شکست خوردگان 29 اردیبهشت نیست و در سوی دیگر و در اردوگاه جناح پیروز انتخابات هم دعوا و انتقاد و گلایه کم نیست. اما جنس جنگ و جدال های این سو اما متفاوت از طرف مقابل بوده و هرچه که هست بیشتر حول سهم خواستن از قدرت، زعم افراد و گروه ها درباره چگونگی اعمال رای 24میلیونی مردم در چینش دولتمردان و یا گلایه و خط و نشان درباره ترکیب کابینه و مسائلی از این دست است.

نه پرسشگری و نقد و گلایه درباره دلایل و عوامل شکست یک جریان سیاسی الزاما امری ناپسند و غیرمعمول است و نه بحث و جدل و طرح شکایت و مطالبه درخصوص چگونگی چینش ترکیب کابینه از سوی افراد و گروه های پیروز انتخابات به خودی خود چیزی بد و نگران کننده است. اما مساله نگران کننده غافل شدن از اصل و اصول و مشغول شدن طرف های منازعات اخیر به حواشی و تقلیل مساله ای به بزرگی دموکراسی و انتخابات ریاست جمهوری است. امر ناپسند و غیرمعمول در جنگ های داخلی اخیر دوجناح آنجاست که در دعوای «کی بود، کی بود، من نبودمِ» شکست‌خوردگان و غوغای «انا شریک‌، انا شریکِ» برندگان انتخابات، مردم و مطالبه واقعی آنها، حداقل از سوی حامیان و علمداران دو جناح سیاسی تا حدودی فراموش می شود و همه مطالبات طیف پیروز و منازعات گروه بازنده انگار که شخصی و گروهی و طایفه‌ای شده و در حد حرص برای قدرت گرفتن و یا حسرت دور شدن از قدرت تنزل یافته است. در این بین آنکه و آنچه که از یاد رفته به نظر می رسد، مردمانی هستند که در آوردگاه دموکراسی، شعار و نگرش هرکدام از دو یا چند جناح فعال در رقابت انتخاباتی را باور نموده، خود را نزدیک به یک کاندیدا احساس کرده و او را پذیرفته و درجریان انتخابات با امید به تحقق خواسته های خود و همفکران خود، علم حمایت از آن جریان فکری را در انتخابات بردوش گذاشته و با مشارکت خود خالق جمهوریت نظام، پیروزی اکثریت و یا هویت گرفتن بازندگان در قامت یک اقلیت سربلند شده اند.

*سرمقاله ابتکار

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 ناشناس 1396/5/4 12:58:36

    کاملا مشخص است که نویسنده جنس دغدغه های امثال وحید جلیلی را اصلا نمیشناسد . سطحی بودن متن هم دلیلی بر همین مدعاست. درگیر شدن در کلیشه ی دوگانه اصلاح طلبی و اصولگرایی (که به هیچ روی دغدغه مردم نیست) باعث چنین خوانش های سطحی از مساله میشود. متن بالا بازتابی است از آفت سیاست زدگی و عدم فهم درست پدیده ای به نام انقلاب اسلامی که از قضا این آفت در استان ما که این سیاست زدگی به شدت بالاست ضریب هم میخورد.

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها