یادداشت
گفتگو و گزارش

«کدخدای خود خوانده»

«کدخدای خود خوانده»

(پاسخی به یاداشت تاجگردون، سید باقر و ترازوی قدرت) قبل از شروع یادداشت اصلی نیاز به مقدمه‌ای برای معرفی نویسنده برای آنانی است که شناخت و ذهنیتی از وی (بنده) ندارند. مدت ها بود قصد کرده بودم مطلبی در مورد مسائل محلی استان کهگیلویه و بویراحمد ننویسم و به زندگی خود خواسته‌ام در پایتخت مشغول باشم تا با دوری از مسائل استان غصه کمتری از بی‌تدبیری و خود بزرگ پنداری‌های عده‌ای خود مرکز بین اصلاح طلب نما بخورم که چنان بر سر اصلاحات در استان آورده‌اند که تمام قورباغه‌های برکه‌های دور و ناشناس هم احساس کنند چون شهر از کلانتر خالی شده است می تواند هفت تیر ببندند و در خیابان های شهر واقعی و مجازی هل من مبارز بطلبند و گمان نکنند که شاید هفت تیرهایشان کمی برای توانایی هایشان سنگین باشد و قبل از شلیک خودشان را نقش بر زمین و مضحکه عام و خاص کند. آنانی که صحبت کوتاه بنده را در سالن ستاره شهر یاسوج در روز اعلام کاندیداتوری سید باقر موسوی جهان آباد به یاد دارند خوب می‌دانند که نظر بنده در مورد غلامرضا تاجگردون چیست. همان روز گفتم تاجگردون دشمن بویراحمد نیست، ‌فرزند بویراحمد است و فرصتی برای تعالی استان و استفاده از امکانات بودجه کلان کشوری برای توسعه تمام استان و مسلما در وهله اول توسعه حوزه انتخابیه باشت و گچساران محروم و توسعه نیافته تر. گفتم که تاجگردون درخت بلندی است که باید در کنارش هم درخت بلند دیگری هم قد و قامت خودش و حتا شاید بلندتر قرار بگیرد تا توازن (توسعه و آبادانی زاگرس نوین) بهتر رعایت شود و صدای شان هم در حوزه‌ ملی بلندتر و توانشان هم بیشتر باشد و گفتم برای همین امروز(آن روز) ما جوانان اصلاح طلب بویراحمد و دنا از سید باقر موسوی خواهش کرده ایم دعوتمان را لبیک بگوید و با قامت بلندش به یاری مردم استان بشتابد تا شاید از شر کوتوله های سیاسی خلاص شویم. البته به قول عزیزی در همان جلسه از قدیم گفته اند فحش را روی زمین بینداز صاحبش خودش پیدا می‌شود، عده دیگری جز منظور مورد نظر حقیر معترض لفظ کوتوله سیاسی شدند و البته تا پایان آن ماراتن نفسگیر انتخاباتی در اسفند 94، کوتوله های سیاسی بسیار دیگری از خود رونمایی کردند که بگذریم و به اصل مطلب برسیم... والبته آنانی که باز صحبت کوتاه بنده را در متینگ انتخاباتی غلامرضا تاجگردون در بویراحمد گرمسیر (آرو) بخاطر دارند خوب یادشان هست که بعد از اجرای زیبای هنرمند دوست داشتنی بویراحمد محمد جواد طالبی گنجه ای، بنده شعر بینظیر خداکرم خان اول، این ایلخان بزرگ و معمار سیاسی قدرت بویراحمد را بازخوانی و تفسیر کردم که خورشید از آرو درآمد و ماه در پیلی سغده ( سکته ناشی از دق) کرد رویش را به سوی سقاوه برگرداند و اگرچه حیف ماه من(منظور ماه خان) بود که در پیلی سغده کرد اما در برابر نتیجه برگرداندن روی خورشید که زنده شدن عالمی است در فصل کوچ، این ناراحتی شخصی ماه اهمیت چندانی ندارد و همانجا عرض کردم جناب تاجگردون اگر درایت لازم را به خرج دهید به طور حتم سکه خورشید شما جایگاهش بسیار بیشتر از نمایندگی شهر دوست داشتنی گچساران است و به امید حق در انتخابات 1400 شاهد طلوع یک زاگرس نشین در قامت ریاست جمهوری اسلامی ایران خواهیم بود و البته همین پیشنهاد توسط دکتر کریمی بزرگمرد ایل قشقایی هم تکرار شد تا مشخص باشد 60هزار رای غلامرضا تاجگردون نتیجه اتحاد و اعتماد قشقایی، باوی و بویراحمد در کنار هم است و جایی برای تفرقه افکنان و فرصت طلبان که منفعتشان در اختلاف و شکاف است وجود ندارد. این همه گفتم تا مشخص شود بنده انتقادات بسیاری به سید باقر موسوی جهان آباد در حوزه های مختلف فکری، سیاسی، اجرایی و شخصی دارم و مرید و عاشق چشم و گوش بسته سید باقر نیستم و هیچ دشمنی و اختلافی هم با غلامرضا تاجگردون ندارم و البته با تمام علاقه و احترامی که برایش قائل هستم از آن زمستان 94 تا امروز جز یکبار آن هم به دعوت و اصرار عزیزی، در حد چند دقیقه و بدون هیچ صحبت و درخواستی به جز احوالپرسی خدمت ایشان حاضر نشده ام، با وجود اینکه حلقه های ارتباطی و اتصالی بسیار نزدیک و مستحکم خانوادگی، دوستی و کاری چند جانبه هم با ایشان در دسترس و نزدیک خود دارم و هنوز هم اعتقاد دارم اگر برخی از اشتباهات کوچک شخصی و رفتاری اش را اصلاح و مدیریت کند شایستگی پوشیدن قبای ریاست جمهوری را به نمایندگی از حوزه بزرگ زاگرس نشینان ایران دارد که چه زیبا گفت آن شیخ نازنین ما که نوبتی هم باشد نوبت آزمودن بخت و توان لرهاست. اما جناب حسین بهمنی زاده نویسنده محترم یادداشت «تاجگردون،‌سید باقر و ترازوی قدرت» حکایت های محلی و ضرب المثل‌ها حکمت بسیار عجیبی دارند که گاه در زمان ضرورت بکار بردن و تکرارشان، بسیار بیشتر این حکمت درونی خود را نشان می‌دهند. روزی چند کدخدا برای دیدار خان منطقه از محلی عبور می کردند، همراه فضول آنها از پیرمرد عارفی که کنار حصاری بر آفتاب نشسته بود، پرسید پیرمرد اطلاع نداری خان با ما کدخداها چکار دارد؟ پیرمرد گفت چرا اطلاع دارم خان با کدخداها چکار دارد اما نمی دانم تو از کی جزءِ کدخداها شده ای! و از شانس بد آن همراه فضول خان می خواست سخت ترین آزمون روزگارش را در برابر کدخدایان اش بگذارد. بگذریم بقیه را اهل دل به خوبی می دانند... حال حکایت شماست که از شانس بدتان غلامرضا تجگردون سیاستی دیگر در پیش گرفته و سکه این خود شیرین پنداری ها هم چندان نزدش قیمت ندارد و شما هم اگر عاقل بودید از جواب دندان شکن آقای تاجگردون به مطلب کت و شلوارپوش ها و درخواستش مبنی بر تاکید برای عدم اجهاف قلم به دستان نان به نرخ روز خور، به این وحدت درس عبرت می گرفتید و در چنین زمانه آزمون سخت، خودتان را قاطی کدخداها نمی کردید، ‌بگذریم حال که بی خردی کرده اید پس در جریان باشید که بنده به عنوان یکی از شاهدین پروسه مطرح شدن نام سید باقر موسوی به عنوان استاندار شهادت می دهم که از ابتدا ایشان مخالف این موضوع بودند و دلیل شان هم بسیار ساده و روشن بود که ایشان نمی توانند با دولت روحانی و منش سیاسی شتر گاو پلنگش که خودشان اعتدال نامیده اند کار کند. اما دلیل اصلی اصرار کنندگان بر این موضوع یعنی استاندار شدن سید باقر موسوی در وهله اول ایجاد فضایی برای تعامل و همراهی و همکاری و همفکری نیروهای اثر گذار استان به خصوص اثرگذارترین‌هایشان یعنی سید باقر موسوی و غلامرضا تاجگردون بود و در وهله دوم روشن شدن ماهیت رفتار و عمل دوستان مدعی برای خود جمع فعالین سیاسی استان در پایتخت تا سنجه ای بین حرف و عمل هرکسی در دسترس باشد و تکلیف دیوار ها برای تکیه دادن و طنابها برای آویزان شدن و بالا آمدن ها و پایین رفتن ها برای خود فعالین سیاسی مشخص باشد که البته بسیاری از مسائل هم برای همه و حتی افکار عمومی فعالین اصلاح طلب واقعی، چه در تهران و چه در استان مشخص و البته شاید مشخص‌تر شد. اما در مورد قیاس تاجگردون و موسوی، بنده هم قبول دارم که تاجگردون موفق ترین نماینده تاریخ استان در عملکرد و آمار است اما خود غلامرضا تاجگردون بعنوان یک عالم علم اقتصاد و برنامه ریزی به خوبی می داند که اگر عملکردها را بر روی نمودار امکانات و شرایط زمانی و مکانی ببرند بدون هیچ تردیدی نماینده اول تاریخ استان سید باقر موسوی است. همان که سنگ بنای تربیت و تقویت نیروهای بومی را نهاد و از مزرعه پربارش تاجگردون‌ ها، غریب‌پور ها، وکیلی ‌ها، افشانی ها، تقوی‌نژاد ها، نیک‌بخت‌ ها، پناه ‌ها، خادمی‌ ها، فروزان‌ ها و بسیاری دیگر پرورش یافتند که مسلما همه ایشان استعداد و توانایی های خود را هم داشته اند اما به قول خود جناب تاجگردون در یادداشت طنازانه‌اش برای دفاع از استانداری محمد علی افشانی در برابر مخالفت های شدید نمایندگان مجلس استان فارس خاطره یک بوق جناب رجا استاندار اهل فارس کهگیلویه و بویر احمد به تاجگردون و چند ده بوق جناب تاجگردون به مدیران فارسی استان‌ مان در آن سال‌ها را یادآوری کرد، تا امثال جنابعالی بدانید چه کسی قدم به قدم تعداد آن بوق زنندگان آخر هفته مهمان بر صندلی های مدیریتی استان را کم کرد تا امروز که فرزندان این استان لژیونرهای مدیریت کلان کشور شده ‌اند. در مورد عمق اثرگذاری سید باقر موسوی در حد محله شان و یا بیشتر هم، می توانید از جناب تاجگردون بپرسید که چرا در میان آن همه سیاسیونی که برای تعیین استاندار با آنها مشورت کرده تنها نام موسوی آن هم با ذکر زیبا و اثرگذار «من جمله برادر ارجمندم سید باقر موسوی» را به صورت معرفه بیان کرده است. جناب حسین بهمنی‌زاده، آقای تاجگردون پاسخ شما را قبل از نوشتن یادداشت‌تان درکانال رسمی تلگرامی‌اش داده است اما اگر آن جواب کفایت نمی کند و خود را جزءِ اجحاف کنندگان از نظر آقای تاجگردون نمی بینید می توانید با مراجعه به شخص ایشان پاسخ خود را بگیرید و شاید هم خودشان شخصا در کانال تلگرام یا هر رسانه دیگرشان تصمیم بگیرند به شما یادآوری کنند که امروز وقت شوخی و قاطی کردن خود در میان کدخدایان نیست چرا که بعد از این شوخی آزمون بسیار سختی در پیش است. در مورد اطلاعات سیاسی تان هم کمی وقت بگذارید و به روزترش کنید تا بدانید اکثر مجلس ششمی ها الان در کجای ساختار سیاسی کشور و بدنه دولت حضور دارند و چه کسانی از مجلس ششم و با چه مشخصاتی سیاسی و رفتاری الان به بازی گرفته می شوند و چهره های اصلی و اثر گذار مجلس ششم چه وضعیت سیاسی دارند و اما یک خاطره را برای اطلاع شریفتان ذکر می کنم تا بدانید موسوی در کجای بازی سیاسی استان است. امروز (26/6/1396) در مراسم ختم سید احمد مرعشی برادر بزرگتر سید حسین مرعشی، سید محمد خاتمی رهبر اصلاح طلبان در معیت همراهانی که محافظ به نظر می رسیدند اما اصرار زیادی داشتند بر عدم سلام و مصاحفه سید اصلاحات با حاضرین در مسجد به خصوص در زمان ورود و خروج، به ناگاه در راهرو مسجد در حالی که تلاش می کردند سید محمد خاتمی را از درب پشتی مسجد به سمت ماشین‌شان ببرند سید اصلاحات ایران با سید اصلاحات کهگیلویه و بویراحمد روبرو شدند آنهم از پهلو و حتی شاید پشت به سید باقر اما حاضرین همه دیدند که خاتمی با روی گشاده و لبخندی برگشت و با دست دادن با موسوی با وجود فشار جمعیت و البته محافظان، عمق اثر گذاری امثال موسوی را برای امثال جنابعالی مشخص کرد. و البته آنان که در زمستان 94 هم همین اشتباه امثال جنابعالی را کردند و گمان کردند سید باقر موسوی هم وزن خودشان است و با تقابل با او حداکثر دو قطبی ای همچون کهگیلویه (لاهوتی – منطقیان) شکل می گیرد، به خوبی دریافتند که به قول دکتر کشواد سیاهپور نازنین، ایشان(گمان کنندگان) حتی وزن صفرهای جلو یک را هم ندارند و بیشتر نزدیک به هیچ یا همان صفرهای بدون یک هستند. و در زیر سقوط آلاکلنگی که گمان می‌کردند معلق می‌ماند با وزن خودشان، صدای شکستن شان را همه شنیدند تا بدانند چرا اصلاح طلبان واقعی بارها انذار کردند که سید باقر موسوی، سید محمد خاتمی کهگیلویه و بویراحمد و بخصوص بویراحمد است و با یک تکرار می‌کنم، افسون همه وردهای دیگر را باطل می‌کند و باید حرمت این شان و منزلت مردم ساخته را نگه داشت، چرا که:

بزرگش نخوانند اهل خرد * هر آن کس که نام بزرگان به زشتی برد

* (فعال سیاسی و مدنی)

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 8 نظر

  • 1 بی نام 1396/7/10 17:7:39

    افسوس می خورم به حال اصلاحات که یحتمل قرار هست فردا روز بهزاد کاظمی رنگی مثل امروز که میشگه سید باقر چنان کرد و چنین کرد بگه من تاجگردون ها رو مطرح کردم، من این و اون رو مطرح کردم. بشین تو را به خدا و فضولی نکن کاظمی جان. همه میدونین این آدمایی که تو ازشون اسم بردی چه توانایی هایی دارن و به جز غریپ پور همشون یلی بودن واسه خودشون....

    پاسخ
  • 2 زینب 1396/7/4 15:20:39

    سلام مطلبتون جالب بود اقای کاظمی،ولی در نوشتارتون ،یه ذره حس خودبرتربینی و غرور رو حس کردم ،و تاکید بر اسامی مثل کد خدا و خان و.....؛به جای این واژه ها میتونستید از واژه نخبگان سیاسی ،بزرگان سیاسی، مدیران توانمند استانی ....استفاده کنید؛مطلب دیگر اینکه من هیچ وقت درک نکردم چطور بعضی از طرفداران تاج گردون و حتی بعضی از اشخاص  دیگه،اقای تاجگردون رو در قامت ریاست جمهوری میبینند ،بابا ایهاالناس ؛ریاست جمهوری قراره برای یک مملکت تصمیم بگیره و مدیریت کنه؛تاج گردون ادم توانمندی هستش ولی نه به اندازه ریاست جمهوری،

    پاسخ
  • 3 نجات نیا (همکلاسی دهه ۶۰) 1396/6/28 16:0:24

    سلام" همیشه به یک اشتباه راهبردی سیاسیون استان اعم از چپ و راست(به تعبیر بهزاد "خان و کدخداهای امروزی") در عجم! چرا به دو نکته توجه ندارند. ۱- برای مصلحت بالاتر رسیدگی به این استان فلاکت زده از خاکریز منیتها یه کم عقب نشینی نمیکنند و نقاط افتراق رو برجسته نکنند و با توجه به نقاط اشتراک طرحی نو برای رشدو رقاء منطقه در اندازند.‌ ۲- کم توجهی به نیروی های جوان و باانگیزه...

    پاسخ
  • 4 ۰ 1396/6/28 12:32:23

    عالی بود آقای کاظمی

    پاسخ
  • 5 مجيد پارسائي 1396/6/28 12:28:56

    درود برجناب كاظمي واقعاً با اصالت نوشتي احسنت

    پاسخ
  • 6 پارس 1396/6/28 10:21:6

    درود بر بهزاد کاظمی و دل نوشته اش . کاش روزی فرا رسد تا بزرگان ما برای خود شناختی خودشان کبر و غرور را کنار گذاشته و از ایجاد فضای ملتهب و بهربرداری از اون فضا فاصله میگرفتیند برخی از دوستان اصلاح طلب نما و معامله گر برای ایجاد این فضای دوقطبی کردن جامعه با ایجاد التهاب اینچنینی سعی در نشاندان خودشان را دارند و دیگرانی هم شده اند کاسه داغ تر اش. واتیش بیار معرکه شده اند

    پاسخ
  • 7 همشهری 1396/6/28 1:33:46

    بعله حتما میگوشیم ومیپرسیم در جرگه کدخدایان بوده ای یا خیر تلخک خود خوانده

    پاسخ
  • 8 دکتر 1396/6/28 1:12:11

    جناب نویسنده اون شعر خورشید از آرو درآمد....... مربوط به دختری زیبا رو، از ایل بزرگ نويی بوده در آن زمان و قلعه پیلی هم در منطقه ضرغام آباد قلعه گرمسیری خان نويی. محمدشفیع خان بوده. خواستم جهت اطلاع عرض کرده باشم. ربطی به خداکرم نداشته.

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها