-
نخبه کشی در کهگیلویه؛ نقض بدیهیترین اصل منطق در استانداری کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
از پایان تاریخ تا دموکراسیِ محتضَر
محسن خرامین -
نا-ظفرمندیِ توسعه: اربابِ مردم یا نمایندۀ آنها؟
حسین موسوی -
روابط عمومی؛ تجلی فهم، تفسیر و راهبریِ اجتماعیِ
صیاد خردمند -
تأملی بر اقدامات پوپولیستی دولتها در استان کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
چگونگی ایجاد تعلیمات عشایری از آغاز
سید ساعد حسینی -
تاجگردون؛ وکیل یا ولینعمت؟
یادداشت مخاطبان -
به اعماق برگرد «شیوا»
امراله نصرالهی -
وقتی شایستهسالاری قربانی تبعیض و روابط میشود
حسن کریمی -
دهن کجی شبکه دنا به جامعه ورزش استان و مردم کهگیلویه
سید ابوصالح دانشفر
- پرونده ویژه
- 2
- شنبه , 30 مرداد 1395 -PM -06:48
حماسه، تغزل، مرثیه؛ شعر معاصر و کودتای 28مرداد

انقلاب 1917 شوروی بی شک بر جنبش های ایرانی بی تاثیر نبوده است. و این جنبش های سیاسی -اجتماعی نیز بر ادبیات فارسی تاثیر می گذاشت. پیش از انقلاب مشروطیت، تم های غالب شعر و قصه مباحث عاشقانه و عارفانه بود.
بعد از حمله مغول، ایرانی ها از بیم مسائل بیرونی به درون خزیدند که ماحصل آن شعر عرفانی بود که عقل و استدلال را به سخره می گرفت. این عرفان مرید و مرادی، به جریان عاده الله باور داشت و توانست حدود هشت قرن مرض قند تصوف را در رگ های بی رمق مردم ایران وارد کند.
بعد از انقلاب مشروطیت، چند تم و موتیوف بر شعر ایران علاوه شد که از جمله آنها: آزادی، قانون و زن بود.
این سه مورد در ادبیات عرفانی موضوعیتی نداشت یا در حاشیه می آمد یا تعریف دیگری برای آن قائل بوده اند :
من از آن روز که دربند توام آزادم
یا :
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مفهوم آزادی در بند بودن بود و مفهوم وطن عالم معنا بود. بیشتر شاعران دورهی مشروطیت سواد و بینش درست و حسابی نداشتند. امواج حوادث سیاسی و اجتماعی هردم آنها را به سویی پرتاب می کرد.
دهخدا و بهار پس از چند جدال شعری تسلیم شدند و به حبل المتین ادبیات پیوستند. عشقی را ترور کردند. نسیم شمال را به جرم دیوانگی به تیمارستان بردند. و عارف قزوینی را خانه نشین کردند. پس از انقلاب هم با کشتن فرخی یزدی برای شاعران و نویسندگان که سرشان برای شکستن دنبال بهانه می جست، خط و نشان کشیدند.
بعد از کودتا 28 مرداد هم هر شاعر و نویسنده که سر و گوشش می جنبید، کشتند یا بازداشت کردند.
در دهه سی هر رویداد حادی درونمایهی شعر بود. نیما و شاملو و اخوان به سمبل روی آوردند و گاهی با زبان حماسی خشن و بعد با زبانی حماسی - تغزلی و غیر صریح بال های عقاب آسای خویش را به سمت قله ها گشودند.
در پس پشت این سروده ها ایدهی آزادی انسان و رسیدن به جهانی دادگرانه نهفته است. شاعرانی چون لورکا، مایاکوفسکی و نرودا و پتوفی و...بر شاعران معاصر تاثیرات بلامنازعی داشتند. شعرهای پادشاه فتح، مرغ آمین و کار شب پا و چند شعر دیگر از نیما با بیانی نمادین به نوعی راه مبارزه و اسلوب شعرگویی هایی بود که به طور تجربی به شاگردان خود یاد می داد که با این شیوه به جنگ سرمایه داری جهانی بروند.
توللی در شعر شیپور انقلاب با زبانی صریح حرف می زند :
فردای انقلاب
فردای کارزار
نیمای من مرا
می بیند اشکبار. ..
البته توللی در همین میدان با اولین حملهی دشمن جان به جان آفرین تسلیم می کند. توللی ، نیما ،شاملو ، سایه ،کسرایی و ...و طیف وسیعی از نویسندگان از طرف حزب توده حمایت می شدند که پس یا پیش از 28 مرداد از حزب توده فاصله گرفتند یا چون کسرایی تا پایان عمر به اندیشه های آزادی خواهانه سوخت می رساندند.
مایاکوفسکی با زبانی حماسی بر عکس توللی ما را به درون صف مبارزات می برد :
قلبت را چون گوشی آماده کن
تا من سرودم را بخوانم
سرود فرزندان دریا را که
در سواحل برخورد به زانو درآمدند
بی که به زانو درآیند
و مردند بی که بمیرند.
(ترانه های گزین، ترجمه پرویز، 173 به بعد مسکو 1975)
شاملو نیز به تقریب با همین زبان حرف می زند:
خنیاگران باد
ولیکن
از درد های خویش پریش اند
آنان
سوزندگان
آتش خویش اند. ..
(هوای تازه، 44)
شاملو در شعر بعدی از سال بد ،سال باد، سال اشک ،سال اشک پوری و مرگ مرتضی ... می گوید و از تغزل به مرثیه می رود. اخوان ثالث در شعر زمستان از هوای ناجوانمردانه سردی حکایت و شکایت می کند.که کسی از شدت این هوای خفقانی پیش پای خویش را نمی بیند.
شعرهای کسرایی به کالا یا ابزاری تبدیل شده بود که فکر می کرد می تواند با واژه کار ویژه ای کند ولی او که چون آرش جانش را درتیر کرده بود به مهره ی سرخ یا به سرنوشت سهراب گرفتار آمد. او فکر نمی کرد که به اصطلاح یاران هم رزمش او را در غربت وهن آور رها کنند
و سایه در شعر شبگیر :
دیگر این پنجره بگشای که من
به ستوه آمدم از این شب تنگ
دیرگاهی ست که در خانه ی من خوانده خروس
وین شب تلخ عبوس
می فشارد به دلم پای درنگ. ..
(تاسیان، ه . ا. سایه، کارنامه 1385 ص66)
این شب تلخ عبوس یا فضای سیاه و خفقان آور حتا بر نصرت رحمانی هم بی تاثیر نبوده است :
و شب هنگام
چون جرم سایه ها
در هرم تیرگی
تبخیر می شدیم. ..
(شعر زمان ما،نصرت رحمانی، فیض شریفی نگاه 1391 ص137)
شاعران و نویسندگان چون احزاب چپ و لیبرال در این محیط وحشتزا یکی یکی به مسلخ می روند و چون نمی توانند در برابر نظام توتالیتر مقاومت کنند و از حل تضادهای طبقاتی برآیند عاجز در تضاد با خویشتن خویشتن هم در می مانند، عمدتا به دام اعتیاد می افتند و دست به خودکشی یا مرگ ارادی می زنند. یا برای رسیدن به آرامش جاوید سر به دامان زن می گذارند.
به قول اسماعیل خوئی :
گفتم نه پای رفتن
نه رای ماندگاری
درد خزه ی کف جوی این است
گفت آری. ..
بعضی از تحلیلگران ستایش آزادی وآزادی خواهان و وهنی که بر انسان می رود از دایره ی شعر بیرون می دانند و بر این باورند که وظیفهی شاعر باید بر مدار دیگری متمرکز شود. از این نگاه آنان هنجارشکنی و زبانکاری
و الحان متکثر و فضای تیمارستانی و گسسته نویسی و سایر شاخصه های شعری پسامدرن را دربرابر شاعر امروز قرار داده اند.
رولان بارت که از ناقدان برجسته ی شعر در وضعیت دیگر است، معتقد است که هنرمند نباید به آن طرف بام بیفتد و به درجهی صفر نوشتار دچار آید.
به هر معنی شاعران مدرن نیمایی در عصری زیستند که دایرهی معنی در برابرشان تا بی نهایت گسترده بود چون در پنجاهی و اندی که این شاعران و نویسندگان با نحله های گوناگون دست و پنجه نرم می کردند، می بایست پانصد سال نهضت ها و جنبش های ادبی را در خود می گواردند.
افرادی چون نیما و هدایت و بعضی از شاگردان آنها در این آزمون سربلند برآمدند و حتا در آن محیط تنگ و ترش خلاقیت های خود را به نمایش گذاشتند. مساله ای که هنوز برای ما جای سوال باقی می گذارد این است که آیا اگر کودتایی رخ نمی داد ما این همه شاعر و نویسنده ی توانمند را می توانستیم به جهان معرفی کنیم یا خیر؟
آیا بوف کوری خلق می شد یا خیر؟ آیا شعر زمستان و مرگ ناصری و اجاق سرد و آرش کمان گیر و این همه اشعار و آثار اسطوره ای از دل خاک بیرون می آمد یا خیر؟
چه مساله یا رمزی در این سوال نهفته است که ما پیش از انقلاب اکتبر این همه شاعر و نویسندهی توانا داشته ایم ولی بعد از انقلاب حتا یک نویسنده و شاعر توانمند را در تاریخ ادبیات جهان مشاهده نمی کنیم؟
فیض شریفی
امرداد 95
(این یادداشت به صورت اختصاصی برای سایت افتونیوز نوشته شده است)

نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 نقره داغ ۹۳۰ خودروی متخلف در کهگیلویه و بویراحمد
- 2 وجود ۹۱۲ خانواده دارای فرزند چندقلو در کهگیلویه و بویراحمد
- 3 هزار کنتور برق در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان امسال هوشمند میشود
- 4 کاهش بارندگی و آسیب جدی به مزارع کهگیلویه و بویراحمد
- 5 گره کور بلوار جمهوری یاسوج با ورود دستگاه قضایی باز شد
- 6 پیام تبریک نادر منتظریان به فرمانده جديد سپاه استان
- 7 ۶ مجروح در پی تیراندازی در عروسی
- 8 نبود بالگرد مشکل جدی مهار آتشسوزی جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد است
-
احترام به مردم به شیوه شبکه دنا! / از غیب شدن مجری تا عدم حضور شهردار یاسوج!
-
مدیرکل میراث فرهنگی: اشیا تاریخی به درستی نگهداری نمیشوند/ برای تکمیل موزه نیاز به اعتبار داریم/ کاروانسرا و بافت تاریخی دهدشت احیا میشوند
-
حضور دو نماینده سابق و اسبق بویراحمد در مراسمهای عمومی/ فعالیتهای انتخاباتی «روشنفکر» و «زارعی» شروع شد؟!
-
کار جالب یک مرکز درمانی در راستای مسئولیت اجتماعی/ «درمانگاه صدرا» جور شهرداری یاسوج را کشید!
-
کمانه سیاست تهاجمی تاجگردون به خودش/ آقای تاجگردون! از صف اول نمایشها بترسید نه از جوانان گچساران و باشت!
-
پیشرفت طرح صنایع پلیمر گچساران از ۴۴ درصد عبور کرد/ جزییات
-
توضیحات فرماندار لنده در خصوص احیای معدن فسفات قیام
-
تشریح جزئیات تسهیلات ودیعه مسکن در کهگیلویه و بویراحمد
-
انتصاب عضو هیئت مدیره شرکت معدنی و صنعتی «گهر زمین»/ عکس و سوابق
-
معاون سیاسی استاندار: استادیوم قلعهرئیسی حدود ۹۰ درصد پیشرفت داشته اما هنوز افتتاح نشده است/ عمر مفید پروژه های نیمه تمام استان در حال از دست رفتن است/ پارسائی: آمده ام به ورزش استان خونی تازه تزریق کنم
نظرات ارسالی 2 نظر
جالب بود
پاسخسپاس فراوان از جناب فیض شریفی،که با این یادداشت که به تلخی حقیقت بود به سایت نوپای افتو صفا دادند. خسته نباشید به آقای آرام جدآ از بهترین مقالاتی بود که در باب ادبیات پساکودتا خواندم درود
پاسخ