یادداشت
گفتگو و گزارش

نقدی بر مفهومی به نام اعتدال/ ائتلاف‌های سیاسی بلای جان‌مان نشوند؟!

نقدی بر مفهومی به نام اعتدال/ ائتلاف‌های سیاسی بلای جان‌مان نشوند؟!

1- وقتی سخن از انتخابات و فعالیت احزاب در جامعه مدنی به‌میان می‌آید، ناخودآگاه ذهن، وضعیتی را متصور می‌شود که کاندیداها به‌دنبال تامین منافع گروهی از مردم هستند. اگر در جامعه، احزاب ریشه‌دار وجود داشته باشد، این نمایندگی توسط چنین نهادهایی اداره می‌شود و در غیر این‌صورت، افراد، نمایندگان مردم در عرصه حکومت محسوب می‌شوند. اساسا وقتی نظام سیاسی یک کشور، جمهوری تلقی می‌شود، مراد از آن همین نمایندگی کارگزاران حکومتی از سوی مردم است. چنین نظامی نه‌تنها مشروعیت خود را از مردم کسب کرده، بلکه به‌دنبال تحقیق، تبیین و اجرای منویات مردم است. این نگرش از تعریف دموکراسی نمایندگی برمی‌آید که در مقابل دموکراسی مستقیم قرار دارد. در دموکراسی مستقیم، مردم به‌طور بی‌واسطه، به قوانین و لوایح طرح‌شده رای داده و نظر خود را در مورد آن اعلام می‌دارند. اما در دموکراسی نمایندگی، مردم نماینده‌های خود را برای اتخاذ هدف و تصمیم‌گیری لازم به مراکزی از قبیل مجلس یا قوه مجریه روانه می‌کنند. نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر دموکراسی نمایندگی شکل گرفته است که اکثریت نهادهای حکومتی جایگاه نمایندگان مردم هستند. بنابراین انتظار می‌رود، کارگزاران حکومتی که توسط فرایند انتخابات به منصب حکومتی دست یافته‌اند، نماینده طرز تفکر و یا خواسته‌های مشخص مردم تلقی شوند.

2- یکی از مهم‌ترین فرایندها در امر سیاست‌گذاری، تبیین خواسته‌های مردم یا موکل‌های اصلی نمایندگان است. نمایندگان درصورتی می‌توانند به تبیین نیازها و خواسته‌های مردم بپردازند که در قیاس و تفاوت با دیگر نیازها و خواسته‌ها، مورد سنجش قرار گیرند. اساسا دموکراسی نمایندگی به‌دلیل عدم امکان وثوق اهداف و نیازهای تمام افراد یک جامعه شکل گرفته است. به همین دلیل، هر یک از کاندیداهای حاضر در انتخابات، (چه قوه مقننه و چه قوه مجریه) با تعیین خط مشی خود به‌نوعی اهداف و روش‌های خاصی را تبیین می‌کند. درصورت پیروزی در انتخابات، معلوم می‌شود که کدام سیاست تبیین‌شده، از سوی مردم با استقبال مواجه شده است. به همین دلیل، وجود رقابت میان افکار و رهیافت‌های مختلف که مردم بتوانند تفاوت ماهوی و نتایج حاصل از آن‌ها را به درستی درک کنند، لازمه برگزاری هرگونه انتخابات است. بدیهی است به دلیل تغییر ذائقه، نیازها و خواسته مردم در طول زمان، افراد و کارگزاران حکومتی نیز تغییر خواهند کرد. این دو مطلب، فرضیه و پیش‌زمینه هرگونه انتخابات محسوب می‌شود. اما این روزها با اظهار نظراتی مواجه می‌شویم که به‌کلی چنین پیش‌فرضی را زیر سوال می‌برد. روز گذشته، روزنامه آفتاب‌یزد مصاحبه‌ای با محسن هاشمی منتشر کرده که بخشی از این گفت‌وگو قابل تامل است. از هاشمی سوال شده است: رئوس برنامه حزب کارگزاران برای دست‌یابی به قدرت، در انتخابات پیشِ‌رو چیست؟ اگر مجبور به انتخاب میان ائتلاف با اعتدالیون و بخشی از احزاب اصلاح‌طلب شوید، کدام را برمی‌گزینید؟ هاشمی پاسخ می‌دهد: حزب کارگزاران متاثر از اندیشه‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و توسط برخی از یاران ایشان تاسیس شد و تلاش شده به این اندیشه‌ها وفادار بماند. اعتدال نیز یکی از اصول آیت‌الله هاشمی و شاید مهم‌ترین محور فعالیت‌های سیاسی ایشان بود، بنابراین حفظ اعتدال، یکی از رئوس فعالیت‌های کارگزاران در برنامه این حزب است. در دور‌ه‌های انتخابات‌ اخیر، ائتلافی که میان احزاب اصلاح‌طلب و جریان اعتدال شکل گرفت، ناشی از روشن‌شدن پیامدهای تندروی در حوزه سیاسی کشور بود و همین اتحاد و ائتلاف موجب پذیرش این جریان در نظام و پیروزی‌های پیاپی آنان شد و به‌نظر می‌رسد اگر جریان اصلاح‌طلب و اعتدال بخواهند حضور موثر و موفقی در عرصه سیاسی کشور داشته باشند، نه‌تنها باید این اتحاد و ائتلاف را حفظ کنند، بلکه بخشی از جریان میانه‌رو و معتدل جناح اصولگرا را نیز جذب کنند تا وزنه و تاثیرگذاری جریان اعتدال بیشتر شود. همان‌طور که مشاهده می‌شود، هاشمی به‌طور مشخص نشان می‌دهد آنچه که از انتخابات مدنظر قرار داده، جلب نظر طیف بیشتر افراد جامعه است. او معتقد است که باید رویه‌ای در پیش گرفت که افراد بیشتری از جامعه را به خود جذب کند. هاشمی معتقد است، جذب حداکثری افراد جامعه منوط به میانه‌روی و حفظ اعتدال است. این‌که هاشمی چه نظر و عقیده‌ای دارد مهم نیست. هر کنش‌گر سیاسی می‌تواند نظرات خود را داشته باشد. اما این رویه هاشمی کاملا با دو پیش‌فرض مطرح‌شده برای دموکراسی نمایندگی در تناقض است. اولا همان‌طور که گفته شد، هدف از برگزاری انتخابات، تعیین نماینده خواسته‌ها و نیازهای مردم است؛ و ثانیا این خواسته با تفاوت و گوناگونی مشخص می‌شود. هاشمی به‌دنبال چیزی است که مطمئنا تبیین نیاز و خواسته اجتماعی نیست. نماینده‌ای که به‌دنبال جذب حداکثر مخاطب میان تمامی جناح‌ها و جریان‌های سیاسی، اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا است، به هیچ عنوان در تبیین نیازها و خواسته‌های جامعه موفق نخواهد بود. از فحوای کلام هاشمی می‌توان دریافت صرفا پیروزی در انتخابات، هدف اصلی گرایش سیاسی متبوع وی است. این تلقی از انتخابات، محدود به حزب کارگزاران و یاران هاشمی رفسنجانی نیست. به موازات چاپ این مصاحبه، شاهد انتشار گفتاری از محسن رهامی، یکی دیگر از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب هستیم. رهامی در مورد انتخابات سال 1400 ریاست جمهوری به «آرمان» گفته است: فقط به دنبال نامزد اصلاح‌طلب هستیم اما اگر به بن‌بست برسیم، از لاریجانی حمایت می‌کنیم. به همین دلیل، تلاش می‌کنیم با لاریجانی زاویه ایجاد نکنیم. نباید فعلا مسیرمان را از اصولگرایان معتدل جدا کنیم. مشاهده می‌شود رهامی نیز پس از اتخاذ موضع اصلی خود، یعنی حمایت از نامزد اصلاح‌طلب در انتخابات آتی ریاست جمهوری، باز هم بسته به شرایط، ممکن است با نامزد جناح دیگر، به تفاهم برسد. معلوم نیست در ذهنیت کنش‌گران سیاسی چه می‌گذرد. آیا صرف پیروزی در انتخابات می‌تواند هدف نهایی برای یک جریان و یا حزب سیاسی باشد؟ فرض که در تمامی انتخابات پیروز شدید، اگر جامعه نتواند تفاوت این جناح با جناح رقیب را تشخیص دهد، چه امیدی برای حفظ ارتباط با بدنه اجتماعی باقی خواهد ماند؟ نزدیکی کنش‌گران جناح‌های رقیب به یکدیگر، بیش از هر چیز، شائبه زدوبند و توافق پشت پرده را در جامعه افزایش خواهد داد. اساسا جامعه با درک تفاوت میان احزاب و به تبع آن، کاندیداها وارد امر سیاست‌ورزی شده و با ترویج و انتشار گفتمان غالب به تحکم و استواری یک نظام کمک می‌کنند. امروز کشور ما بیش از پیش با تهدیدات خارجی مواجه است. در چنین شرایطی، تنها عامل پایداری کشور مقابل تعرضات خارجی، حفظ انسجام میان حکومت و جامعه است. بدیهی است چنانچه مردم خود را در میان طبقه حاکم غریبه یافته و گمان برند که تمامی سیاست‌ها با توافق میان افراد رقیب، تنظیم و اجرا می‌شود، دیگر نسبت و وابستگی میان خود و حکومت نخواهند دید.

منبع:همدلی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها