یادداشت
گفتگو و گزارش

هویت اقتصادی - اجتماعی ایران پس از کودتای 28 مرداد

هویت اقتصادی - اجتماعی ایران پس از کودتای 28 مرداد

1) پیروزی کودتا در عرصه اقتصاد نیز همانند حوزه‌های‌ دیـگر‌ سرآغاز سوگیری‌های تازه در مسیر جلب کمکها و سرمایه‌گذاری‌های خارجی و حل فوری مساله نفت بود که به انعقاد قرار داد کنسرسیوم نفتی مرکب از شرکت‌های انگلیسی،امریکائی،فرانسوی و هلندی-برای تولید و فروش نفت‌ ایران‌ به مدت‌ 25 سال در برابر 50 درصـد از خـالص دریافتی‌ها-انجامید.این بی‌گمان‌ زیانبار از هر شرایطی بود که مصدق قادر‌ به کسب آن بود.از این زمان نفت به عنوان مهمترین‌ بخش اقتصادی‌ کشور،به‌ پشتوانه‌ طبقه حاکم و پایگاه سرمایه‌های خارجی تبدیل شد.سهم شرکت‌ ملی نفت ایـران در صـادرات به کمتر از سی ‌‌درصد‌ کاهش یافت و در استخراج و پالایش نفت نیز هیچ نقشی نداشت.

2) در حوزه تجارت‌ زمینه‌ لازم‌ برای ورود سیل‌آسای کالاها و سرمایه‌های خارجی به ایران‌ فراهم آمد و با انقلاب سفید این‌ روند شـتاب بـیشتری گرفت که به وابستگی و ایجاد شکاف‌های‌ اجتماعی منتهی شد.با تصویب‌ قانون تضمین و حمایت‌ از‌ سرمایه‌گذاری خارجی بستر مساعد برای‌ رشد سرمایه‌گذاری‌های مصرفی و مونتاژ و گسترش اقتصاد دولتی فراهم آمد(فیوضات،5731، 96).یکی از مواد این قانون،اجازه بـه صـاحبان سـرمایه برای خروج عواید فعالیت‌های اقـتصادی‌شان‌ بود کـه بـه خروج میلیاردها‌ دلار از کشور منتهی شد.یعنی به جای تجمع و انباشت سرمایه در ایران و زمینه‌سازی رشد اقتصادی ایران،منافع حاصله به خارج انتقال می‌یافت(رواسانی،بی‌تا، 861-761)

3) با انقلاب سـفید و زمـینگیر شـدن زمینداران با نفوذ،الگوی نوینی‌ برای‌ توسعه ایران طـرح شـد که‌ اقتصاد ایران را از بستر کشاورزی به مسیر صنعتی رهنمون می‌شد که رهاورد آن نه صنعتی شدن‌ بود و نه توسعه کشاورزی.بلکه به گـسترش صـنایع مـونتاژ و انحصاری‌ انجامید که ماهیت مصرفی‌ داشت و از نظر مواد اولیه و قطعات و نـیروی انسانی ماهر به خارج وابسته بود(رزاقی،7531،53- 43).بازار ایران به تصرف غرب در آمد؛طبقه متوسط مصرفی توسعه یافت؛امپریالیسم‌ شرکت‌های‌ چند‌ ملیتی درونـی شـد و دولت بـه عنوان نیروی مسلط در اقتصاد به تضمین کننده موقعیت طبقه‌ حکومتگر و سرمایه‌داری حـاکم تـبدیل شد(هلیدی،8531،94).رونق بخش زمین و ساختمان و تضعیف بخش کشاورزی و مهاحرت‌های‌ بی‌رویه‌ به شهرها به پیدائی یک‌ قشر‌ حـاشیه‌ای‌ و غیرمولد در اقـتصاد ایـران انجامید(فیوضات،5731،77).عواید هنگفت نفت،دولت و اقلیت ممتاز را به سوی فساد و ولخرجی کشاند و دست حـکومت را‌ در‌ اعـطای‌ کـمک‌های مالی به دولت‌های‌ "دوست‌"باز گذاشت و با کاهش‌ درآمدهای‌ نفتی به بحران گسترده اقتصادی دچار ساخت.

4) از بـعد دیـگر،انقلاب سـفید به نحو فزاینده‌ای سبب مداخله حکومت در امور روستاها‌ از رهگذر‌ برنامه‌های‌ گوناگون اقتصادی،اجتماعی و سیاسی شـد.انگیزه اصـلی شاه تحکیم قدرت‌ خود در‌ روستاها به عنوان پرجمعیت‌ترین بخش کشور بجای قدرت انحصاری و خـودسرانه اربـابان‌ زمیندار بـود(هوگلاند،1831،912).دولت حضور خود را در روستاها‌ توسط‌ نهادهائی‌ چون‌ دهیاری،سپاه بهداشت،سپاه دانش،سپاه ترویج،شرکت‌های تعاونی روستائی گسترش داد.اما ایـن‌ مداخله هـرگز سبب‌ وفاداری‌ روستائیان به شاه نشد.روستائیان در انقلاب بی‌تفاوت باقی ماندند. زیرا اقدامات عمرانی روسـتاها تـحت الشـعاع نگرش‌های سیاسی‌ قرار‌ داشت‌ و مانع از استقلال واقعی‌ و تاثیر نداشتند؛ناآشنائی آنها با شیوه زندگی و آداب‌ روسـتائیان‌ و رفـتارهای تحکم‌آمیز با آنان‌ در مجموع مانع از همکاری آنها رد آبادی روستا می‌شد‌ و روستائیان‌ را مـتوجه نـابرابری‌ها در اسـتفاده از امکانات کشور می‌ساخت.(همان،832-242)zakavat

5) از بعد هویتی،گسترش صنایع و سرمایه‌های خارجی،اقتصاد‌ سنتی‌ ایران را از هم گسیخت و تولید ملی و محلی آن را بـه نـاکامی‌ کـشاند.با‌ زایش‌ نیروهای اجتماعی جدید بویژه طبقه متوسط، شیوه‌های زندگی کهن؛الگوهای اجتماعی دیرین و ارزشـهای مـلی و بومی‌ در برخورد با جذابیت‌ های زندگی جدید دستخوش تعارض درونی شدند و ناهماهنگی و ناهنجاری‌ گسترده‌ای‌ بروز کرد و هـمبستگی فـرهنگی و اجتماعی را از هم گسست.با توسعه طبقه متوسط مصرفی که‌ ذائقه‌ آن به‌ مصرف کالاهای غـربی عـادت داشت،این نگرش را به عرصه‌های فرهنگی و پذیرش‌ روشـ‌ها‌ و ارزشـ‌های غـربی نیز تسرّی داد و آنان را به مروّجان الگوهای فـکری و فـرهنگی غرب‌ تبدیل‌ نمود. حتی‌ مصرف کالای داخلی با وجود کیفیت بالاتر و قیمت پائین‌تر نـسبت بـه‌ کالای‌ مشابه خارجی، یک ضد ارزش تلقی مـی‌شد و بـا افت پرسـتیژ هـمراه بـود.از بعد فرهنگی،اخلاق و باورهای‌ بومی‌ در برابر اخـلاق و مـنش سرمایه‌داری تضعیف شد و جامعه را دستخوش بحران‌ هنجاری‌ ساخت.

به گفته فریدون هویدا"اکثر اعضای خـانواده سـلطنت‌ و مقامات‌ سطح بالای کشور به‌گونه‌ای‌ زندگی مـی‌کردند که حداقل‌ می‌توان‌ گـفت روش آنـها نه تناسبی با دستورات مـذهب رسـمی کشور داشت و نه قابل‌ تطبیق‌ با اصول اخلاقی بود"(هویدا،5631،69) متولیان فرهنگی‌ از‌ تمدن غرب‌ و از‌ هویت ایرانی شـناخت عـمیقی نداشتند.چون نیازهای‌ واقعی‌ جامعه‌ را تشخیص نـمی‌دادند در دام تـقلید نـاقص گرفتار شدند.یعنی بـجای تـعامل سنت‌ و مدرن آن‌ را بـه تـضاد تبدیل نمودند.شکاف‌ ژرف میان ارزش‌ها و عادات‌ اجتماعی بخش‌های سنتی و نوین‌ جامعه‌ با‌ اختلاف در سطح زندگی آنـها هـمراه شد و فاصله‌ها را افزایش داد.اسلام‌گرایان مبارز‌ و مـخالف‌ رژیـم نیز ایـن مـسئله را‌ بـه‌ کانون‌ توجه همگان تـبدیل‌ کردند.دوگانگی‌ شدید در رفتار طبقات بالا‌ و پائین سبب رواج داستان‌های هراس‌انگیزی از روابط نامشروع جنسی،استعمال افیون، قمار،مشروبات الکلی،تجارت مواد مـخدر،فساد مـالی‌ و عادات ناسالم خاندان سلطنتی و طبقات‌ مرفه‌ مـی‌شد‌ و مـایه‌ پریـشانی‌ بـسیاری‌ از ایـرانیان را فراهم‌ می‌آورد(رهبری،9731،042-142)

6) بدین‌سان،حکومت که از بـرقراری پیـوندی پایدار با جامعه مذهبی تحت حاکمیت خود ناتوان‌ شده بود بتدریج‌ آن‌ را نادیده گرفت و به ایجاد‌ دودسـتگی‌ در‌ درونـ‌ نـیروهای‌ مذهبی همت گماشت‌ و‌ موجبات‌ رشد جریان بـهائیت را فـراهم آورد.جـریانی کـه پیـش از ایـن جرات ابراز وجود نداشت‌ اکنون به نصب‌ پرچم‌ و فعالیت علنی-که از سرکوب بابیه تا این‌ زمان‌ سابقه‌ نداشت-روی‌ آورد. حکومت‌ برای‌ تثبیت خود به تشدید اختلافات مذهبی و تبدیل آن به مـسئله اصلی اقدام کرد و اذهان‌ روحانیت را متوجه خطر بهائیت ساخت(باقی،0731،451-551).در این فضا بخشی از روحانیت‌ به این‌ نتیجه رسید که دخالت در سیاست سبب وهن دین و روحانیت خواهد شد.آنان مهم‌ترین‌ رسالت روحانیون را وعظ و ارشاد مردم شـمرده‌اند و نـاخواسته تفکر جدائی دین از سیاست را تقویت کردند.محصول‌ این‌ نگاه انجمن حجتیه بود.این رویکرد تا زمان رحلت آیت اللّه بروجردی‌ و طرح لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی ادامه یافت،اما پس از آن با طرح مرجعیت امام خمینی‌ مبارزات سـیاسی در‌ بـستری‌ جدید افتاد و واکنش طبیعی نیروهای مذهبی را برانگیخت.

توفیق عالمان دینی در رهبری حرکت‌های سیاسی به دو شرط بستگی داشت:نخست میزان‌ انسجام و همنوائی‌ درونی‌ آنها،و دوم به میزان ارتباط‌ و هـماهنگی بـیرونی آنها با سایر جریان‌های‌ تحول خـواه کـه در واقع معیاری برای سنجش میزان آگاهی سیاسی علمای هر دوره است(شیخ‌ فرشی،9731،762).در واقع با همین کلان‌نگری‌ است‌ که می‌توان همه اقشار‌ جامعه‌ را مخاطب‌ قرار داد و از هویت ملی و ایـرانی سـخن گفت.از این‌رو،نیروهای مذهبی پس از اتـحاد نـظری و عملی،همگرائی با روشنفکری دینی،برقراری ارتباط منطقی با بیشتر جریان‌های سیاسی مخالف و تکیه بر‌ توده‌های‌ مذهبی،مخالفت‌های زیر زمینی را به سطح جامعه کشاند و رویارویی رژیم ایستاد.

منابع

فیوضات،ابراهیم(5731)،دولت در عصر پهلوی،تهران،چاپخش. رزاقی،ابراهیم،(5731)گزیده اقتصاد ایران،تهران،امیر کبیر. رواسانی،شاپور،(7631)دولت و حکومت در ایران در دوره تسلط سرمایه‌داری،تهران،نشر شمع. هلیدی،فرد،(8531)دیکتاتوری و توسعه سرمایه‌داری در ایران،ترجمه فضل اللّه نیک آئین، تهران،امیرکبیر. هوگلاند،اریک جیمز،(1831)زمین و انقلاب در ایران(0631-0431)،ترجمه فیروزه مهاجر، تهران،شیرازه. هویدا،فریدون،(6531)سقوط شاه،ترجمه ح.ا.مهران،تهران،انتشارات اطلاعات. رهبری،مهدی،(9731)اقتصاد و انـقلاب اسـلامی(بررسی مقایسه‌ای نظریه‌های اقتصادی با انقلاب‌ اسلامی)،تهران،مرکز‌ اسناد‌ انقلاب اسلامی. باقی،عمادالدین،(0731)بررسی انقلاب ایران،قم،نشر تفکر. شیخ فرشی،فرهاد،(9731)تحلیلی بر نقش عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی،تهران،مرکز اسناد انـقلاب اسلامی.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 سعید 1395/6/8 7:15:42

    واقعا عالی بود محمود جان

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها