یادداشت
گفتگو و گزارش

تقابل فرهنگ

تقابل فرهنگ
در کشور ما مجموعه ای از سه فرهنگ ملی،  دینی و غربی دیده میشود.بهترین تجلی گاه وضعیت سه گانه فرهنگ تقویم ما است. تقویم قمری که همان تقویم دینی ماست ماه محرم ، روزه ، ایام حج و غیره از روی تقویم قمری تعیین می شود. تقویم خورشیدی که تقویم رسمی کشور است و تقویم میلادی  که در حقیقت ارتباط ما با جهان است. به واسطه ارتباط با جهان بود که ما با سیاست مدرن آشنا شدیم.  بگذریم از تکنولوژی، نماد های تمدنی مثل بانک، دانشگاه و خیلی چیزهای دیگر  که جای انکار ندارند یعنی کشوری که  در اوایل مشروطه مشکلات زیادی داشت شهرهاو روستاهایش  آن همه ویرانی داشت ارتباط با جهان خارج تقریبا صفر بود و همه ی این ها عوض شد ورفته رفته به یک کشور نیمه پیشرفته تبدیل شد مشروطه محصول ورود فرهنگ غربی در کشور ماست وشروع بر هم خوردن توازن بین سه فرهنگ بود که فرهنگ غربی را غالب کرد به خوبی و بدی های آن کاری نداریم. از طرفی ندای ناسیونالیسم و ایرانی گری و توجه به ایران حتی حمله به اسلام توسط پاره ای از نویسندگان که اسلام را زیر بار رگبار انتقادات و حملات خودشان قرار دادند و او را مسئول تمام بدبختی ها و عقب افتادگی ها دانستند، شروع شد و بعدا"  ناسیونالیسم افراطی پدید آمد و در زمان رضاشاه به آن دامن زده شد .  این بر هم خوردن تعادل بین فرهنگ ها از بدو ورود فرهنگ غربی بود ناسیونالیسم را از آنها آموختیم و معنای سلطنت مشروطه را از آنها گرفتیم. انقلاب مشروطه برگرفته از الگوی انقلاب فرانسه هست و نقصانهایش هم همینطور؛ که یکی از بزرگترین نقص های آن مفهوم حق بود که در آن حاضر نبود و البته انقلاب مشروطه وامدار اندیشه دینی است بخاطر فقه، که دین ما واجد فقه بود و فقه یعنی قانون. آشنایی ما ایرانیان با مفهوم قانون، آشنایی گرانبهایی است قانون فقه یک قانون تکلیف مدار است در حالی که جهان جدید محتاج قانون حق مدارهست. در زمان رضا شاه تحقیر اسلام صورت گرفت. البته ناسیونالیسم بد نیست ولی ناسیونالیسمی که تحقیر مسلمان کند ناقص است و اینکه ملتی به جنگ اسلام برود نادرست است همـانگونـه شـهید مطهری نیز میگویدکه ناسیونالیسم اگر تنها جنبه ی مثبت داشـته باشـد یعنـی موجـب همبسـتگی بیشتر و روابط حسنه شود ضد عقل و منطق نیست، ولی آنگاه که جنبه ی منفی به خود میگیرد و ملیتهای مختلف را از هم جدا میکند مذموم است. بنابراین ناسیونالیسم به خودی خود و در جوامعی که در آن متولـد شـده اسـت ناپسـند نیسـت بلکـه کشـوری ماننـد آلمـان هنـوز هـم بـه اعتقادات ناسیونالیستی خود پایبند هستند، اینکه آدمی خواستار وطن و ملیتش باشد خوب است باید به گذشته و ارزش های آن مفتخر بود و دستاوردهای گذشته و قهرمانان آن رو ستود. اما فرهنگ غرب نباید فرهنگ ملی و یا دینی ما را تحقیر کند و در مقابل فرهنگی دینی نیز نباید تخفقیف دهنده ی فرهنگ ملی و یا غربی باشد. قرن های متمادی مردم عید نوروز و عید غدیر را جشن گرفته اند و تقابلی بین این دو احساس نمی شد.  مردم هم قرآن می خواندند و هم اشعار مولوی و فردوسی و حافظ را.  همیشه بزرگان ما بر سجاده خود کتاب قرآن و حافظ داشته اند .اما مدتی است که بر یک فرهنگ خاص بیشتر تکیه میشود. روزگاری که شوروی بر سر پا بود، اندیشه چپ رواج داشت ولی امروز دیگر آن اندیشه غالب نیست و عوض آن اندیشه ی لیبرالی که کشور ما هم آمادگی چندانی برای ورود آن ندارد قدرت بیشتری گرفته است والبته پالودن علوم انسانی از آنچه لیبرالیسم خوانده میشود مشکل شده است. تعریفی که برای لیبرالیسم شده یعنی فرهنگ و مکتب حقوق مدار در برابر حقوق و مکتب تکلیف مدار  و امروز رد و پای این اندیشه در کشور ما  دیده می شود. بر هم خوردن تعادل سه فرهنگ موجود ما را با بحران مواجه می کند و تشویش و نابسامانی را بدنبال خواهد داشت . ما اگر تاریخ را مرور نکنیم دچار اشتباهات مکرر خواهیم شد. چه کسانی که بدنبال ترویج فرهنگ غربی هستند وچه کسانی که بدنبال اخراج یک فرهنگ قوی و ریشه دار مثل فرهنگ اسلامی هستندتا فرهنگ ملی را تقویت کنند و چه بخواهیم با فرهنگ اسلامی، فرهنگ ملی را تحقیر کنیم هیچکدام از این ها ما را به سر منزل مقصود نخواهد رساند. باید هر سه فرهنگ را قدر بدانیم و هرسه فرهنگ را دعوت به نوازش و مهربانی نماییم. مزایا و معایب هر سه فرهنگ دیده شود و تبیین  شوند. چون خواه و یا ناخواه این فرهنگ ها میراث، هویت و سرمایه ی ما هستند و در اثر این آشتی، آشتی ملی به معنای واقعی پدید خواهد آمد. این هویت قرن های متمادی ساخته شده و دستاورد های عالی داشته است. مولوی، حافظ و یا بو علی سینا را نمی شود و نباید حذف کرد. این ها بزرگان ما بودند و این ها افراد مسلمان، فیلسوف، شاعر و متفکر بودند. این که فکر کنیم یک فرهنگ نوظهور را می آوریم و بقیه را پاک می کنیم از نظر بزرگان و روشنفکران اشتباه محض است. باید هر سه این فرهنگ ها را غنا بخشید تا خدای ناکرده جانی آسیب نبیند. اگر می بینی که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است یک جانی به جهانی می ارزد این جانی که در تن یکایک ما است بسیار با ارزش است تمام آنچه که امروز تحت عنوان حقوق بشر مطرح شده و ما هم در این کشور از آن برخورداریم یکی از مهمترین طراحی ها و معماریهایست که عقل آدمی در طول تاریخ بشریت کرده است و همه ی این ها برای حفظ حرمت ،عزت و حفظ جان است این همه قاعده و قانون و حقوق برای اهمیت همین جان است.نباید مردم یا خادمان مردم ،جان آنها را در عرصه تضییع قرار دهند.مردم نباید بپندارند که کسانی که راحت جان خودشون را میدهند آدم های شجاعی هستند شجاعت معنای دیگری دارد آن هایی که قدر جان  خودشون را میدانندقابل تحسین هستند .جان انسانها گرانباترین کالای  بازار این جهان است .از تاریخ درس عبرت بگیریم با صبر و حوصله بدنبال اصلاح امور باشیم و جان خود را طعمه ی قدرت طلبان قرار ندهیم تفکر انتقادی شایسته است همه باید دنبال مطالبات و خواسته های خود در قالب قوانین باشند.  مردم بايد مسالمت اميز راه پيمايي بكنند، ايا راهپيمايي مسالمت اميز واقعا باعث ميشه كه حكومت به مطالبات مردم پاسخ بده؟ اين خيلي سوال مهمي هستش؟ واز طرفی هیچ کس نباید مردم را به مردم خوب و بد دسته بندی کند در زمان جنگ همه اقشار،اقوام و اقلیت ها بودند که بپا خواستند و برای همه مردم ؛جانفشانی کردند و البته شهدا ء وابسته به هیچ گروهی نیستند آنها ازمردم هستندو برای مردم  جانفشانی کردند. امروز نیز جامعه شامل همه افراد جامعه و با افکار متفاوت است لذا صدای همه باید شنیده شود. به امید صلح و دوستی بین همه ی فرهنگ ها
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 4 نظر

  • 1 ناشناس 1396/10/25 10:47:37

    مطالب کیفی با تفسیر مطلوب

    پاسخ
  • 2 M.e 1396/10/25 4:2:32

    بسيار عالي درود بر شما دكتر🙏🏻💐

    پاسخ
  • 3 M.e 1396/10/25 4:1:37

    درود بر شما🙏🏻💐

    پاسخ
  • 4 ناشناس 1396/10/25 3:58:5

    درود بر شما🙏🏻💐

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها