یادداشت
گفتگو و گزارش

پتروشیمی سقاوه و شیرین کاری های مسئولان استانی

پتروشیمی سقاوه و شیرین کاری های مسئولان استانی

یکی از سایت های محلی با پوشش خبر “آیین کلنگ زنی و بهره برداری از پروژه های شهرستان بویراحمد به مناسبت دهه فجر” با تیتر “اتفاق جالب در حاشیه آیین کلنگ زنی و بهره برداری از پروژه های شهرستان بویراحمد”، به حواشی این کلنگ زنی ها پرداخته است. تیتر و نوع عکس کار شده در این گزارش به گونه ای است که مخاطب را به این نتیجه می رساند که در هنگام کلنگ زنی لوله ای بر اثر اصابت کلنگ ترکیده است. با این فرض احتمالا خنده ای تلخ بر لب می نشیند. اصل اتفاق البته موضوع دیگری بود که البته آن نیز خنده تلخی از نوع خاص خودش بر لب خواهد آورد. در واقع شیرین کاری های مسئولانِ در قدرت آن قدر زیاد، متنوع و پی در پی است که بی راه نرفته ایم، اگر قصد کنیم که به تقلید از شعر نظامی بنویسیم: هر دم از این خاک خنده تلخ می رسد، تلخ تر از تلخ تری می رسد.

از شیرین کارهایی گفتیم که خنده تلخ به لب می آورند. به منظور عینی کردن این گزاره، اظهار نظرهای اخیر مسئولان استانی کهگیلویه و بویراحمد در رابطه با بحران آب و اهمیت محیط زیست را مرور کنید و این اظهار نظرها را با رفتارشان و عدم جسارت شان در برخورد با موضوع بی سرانجام و مخربی چون احداث پتروشیمی ها در مناطق بکر و طبیعی استان مقایسه کنید تا بیش از پیش دور باطل، بی برنامگی ها و حرف های پفکی این گروه از مسئولین برای تان آشکار شود. کاربری در کمپین تلگرامی نوشته است: « جناب هاشمی مدیرکل محترم محیط زیست از ی طرف میگه، دیگه رودخانه بشار بیشتر از این ظرفیت برداشت رو نداره حتی میخوان محدودیت برای کشاورزان در نظر بگیرن. داره بازبون خودش اقرار میکنه که رودخانه بشار داره به کویر جنوب تبدیل میشه از ی طرف درمیاره میگه ما برای پتروشیمی آب داریم اونم 30000 هزارلیتر در ثانیه. واقعا خنده داره البته بیشتر گریه داره» به این کاربر محترم توصیه می کنیم حرف های فرماندار و دیگر مسئولین را نیز مرور کند، تا خنده مان و گریه مان فزونی یابد.

این مردم سال هااست که از مسئولان شان ناامید شده و اعتمادشان را نسبت به آنها از دست داده اند. عجیب اینکه هر چه بیشتر می گذرد، مسئولان گرامی با هر حرکت و اظهارنظرشان بی رحمانه تر بر این اعتماد و امید فی ما بین می تازند.

به طورکلی، از اکثریتی از مسئولین که در منافع شخصی خود حل شده اند و جرات و جسارت تاختن بر بی عدالتی ها را ندارند ناامید هستیم اما همچنان هستند محدود مسئولان، افراد، نهادها و گروه هایی که هنوز هم اندک نور چراغ امید را در دل ها زنده نگه می دارند. با آنها سخن خواهیم گفت. روی سخن مان با نهادهای هر چند نیم جان ولی به هر حال اصلاح طلب است؛ که با رویکرد، اخلاق و مرام اصلاح طلبی معرفی می شوند. فعالیت در نهادهای اصلاح طلب و مدنی تنها محدود به یک بازه خاص آن هم در نزدیکی های انتخابات که نیست. فعالیت اصلاح طلبی و فعالیت در نهادهای مدنی یعنی روان بودن در بطن و متن جامعه، یعنی دغدغه داشتن در قبال کوچکترین مسائل مطرح شده در جامعه. چه برسد به موضوع مهمی چون احداث پتروشیمی در دل طبیعت استان کهگیلویه وبویراحمد اگر آن را در جهت منافع استان و در جهت توسعه استان می دانید خوب بسم الله! از این عامل توسعه دفاع کنید با نگرش اصلاح طلبی با آمار دقیق و استدلال های علمی که متولیان پتروشیمی در اختیار جامعه و رسانه ها قرار داده اند! دفاع کنید. اگر هم مسئله ای چون احداث پتروشیمی را مخرب طبیعت استان و نابود کننده آن می دانید، اگر اعتقاد دارید که با این سرمایه ی هشت هزار میلیاردی می توان خیلی از کارهای متنوع دیگر و متناسب با پتانسیل منطقه را برای ایجاد شغل دنبال کرد، ولی سکوت پیشه می کنید، بدون تردید خیانت کرده اید؛ خیانت به این مردم و به این آب و خاک.

روی سخن مان با نهادهای بسیجی و جریان عدالتخواه استان است؛ آیا برای دفاع از این مردم مظلوم و این ولی نعمتان انقلاب وظیفه ای برای خود متصور نیستید.

قرارگاه شهید طیب بسیج دانشجویی استان کهگیلویه و بویراحمد احساس وظیفه کرده و با اشاره به نسق های زراعی کشاورزان، ابهام در نحوه واگذاری زمین های کشاورزی به بخش خصوصی، مشکلات زیست محیطی احتمالی و … نوشته است: «در پیگیری بعدی اسنادی از رانت های انجام شده و حتی نام افراد موثر که در این شبکه زنجیره ای دخالت مستقیم و غیر مستقیم داشته اند به اطلاع عموم و نهاد های قضایی – امنیتی خواهد رسید.» خطاب مان به دانشجویان محترم بسیجی قرارگاه شهید طیب است: اگه واقعا اسنادی از رانت های صورت گرفته و شبکه زنجیره ای موجود دارید، با چه توجیه و مصلحتی سکوت اختیار کرده اید؟ چرا بر علیه این بی عدالتی ها نمی شورید؟ چرا نام افراد فعال در این زنجیره را پیگیر نمی شوید؟ مگر آتش به اختیار و کار تمیز فرهنگی مد نظر رهبری چیزی جز شوریدن بر بی عدالتی های آشکار از این جنس است؟ خاصه اینکه به ادعای نوشته های تان اسناد این بی عدالتی ها و رانت ها در اختیار تان می باشد. توان من نوعی جوان کهگیلویه و بویراحمدی به تنهایی همین اندازه است که این بی عدالتی را تا جایی که می تواند فریاد بزند که دارد این کار را نیز انجام می دهد، نه امکان دسترسی به اسناد برای وی فراهم است و نه تخصص پیگیری های قضایی دارد اما از شما به عنوان نهادی انقلابی که از قضا امکانات و تخصص رسیدن به اسناد و مدارک را داشته اید، همچون قدم شایسته اول تان (نامه تان به معاون رئیس جمهور) انتظار پیگیری این اسناد و گزارش آشکار آن به مردم نیز می رود.

با فرض اینکه بزرگان اصول گرا ادعایی ندارند، روی سخن مان با بزرگان محترم امتحان پس داده ی اصلاح طلب است؛ جناب آقای دکتر مندنی پور! در قبال این موضوع وظیفه ای برای خود متصور نیستید؟ آقای سید ضیاءالدین رضا توفیقی! در قبال محیط زیست این استان احساس مسئولیتی نمی کنید؟

(شخصیت ها فراوان هستند و خطاب قرار دادن همه آنها از حوصله این نوشته خارج.) عالی جنابان و بزرگان اصلاح طلب! موضوع بسیار مهم و حیاتی است، همان طور که در بالا خطاب به نهاد های مدنی و جوانان اصلاح طلب بیان داشتیم: یک طرف دعوا ادعا دارد که راه پیشرفت و توسعه استان از احداث این پتروشیمی می گذرد و طر دیگر دعوا احداث پتروشیمی در دل طبیعت را نابود کننده این آب و خاک پیش بینی می کند. طبق مرام، اخلاق و دغدغه ی اصلاح طلبی پا پیش گذاشته و اعلام نظر کنید. نمی خواهیم بگوییم شما این چنین هستید اما باید تاکید کنیم که اصلاح طلبی که فقط دم انتخابات پیدا شدن و طلب رای از مردم کردن که نیست. اصلاح طلبی تنها اظهار نظر سیاسی کردن که نیست. تاکید کردیم که خطاب ما به بزرگان محترم اصلاح طلب است نه امثال آن پیمان کاری که صفت خود ساخته جوان اصلاح طلب را دنباله اسمش می کند و فلان سایت استانی هم تیتر می زند مصاحبه ای با جوان اصلاح طلب هم استانی. اما در گروه تلگرامی منافع اش را که در خطر می بیند، مدنی ترین حرکت گروهی بخشی از جوانان و مردم این استان را با عینک محدود خود می نگرد و مثلا توصیه می کند که ای هم استانی ها برای تان بد می شود و برای تان پرونده می سازند. خاک بر سر جوان اصلاح طلبی کنند که نگاهش به یک حرکت مدنی (حالا در هر موضوعی و به هر شکلی از آن) از چنین زاویه ای باشد (فارغ از آنکه با اصل حرکت مدنی همراه باشد یا نباشد.) در پایان روی سخن مان با دانشگاهیان است؛ اساتید دانشگاه یاسوج سال هااست که مهر و تمبر خاموشی خورده اند، اما فعالان دانشجویی چطور؟ آیا آنها نیز خاموش گشته اند؟ سری بلند کنید و فریادی بزنید تا برای عده ای یادآوری شود که دغدغه و فریاد دانشجویی هنوز نمرده است. آیا مرده است؟

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها