-
از پایان تاریخ تا دموکراسیِ محتضَر
محسن خرامین -
نا-ظفرمندیِ توسعه: اربابِ مردم یا نمایندۀ آنها؟
حسین موسوی -
روابط عمومی؛ تجلی فهم، تفسیر و راهبریِ اجتماعیِ
صیاد خردمند -
تأملی بر اقدامات پوپولیستی دولتها در استان کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
چگونگی ایجاد تعلیمات عشایری از آغاز
سید ساعد حسینی -
تاجگردون؛ وکیل یا ولینعمت؟
یادداشت مخاطبان -
به اعماق برگرد «شیوا»
امراله نصرالهی -
وقتی شایستهسالاری قربانی تبعیض و روابط میشود
حسن کریمی -
دهن کجی شبکه دنا به جامعه ورزش استان و مردم کهگیلویه
سید ابوصالح دانشفر -
خوابِ پروانه در اقلیم سیاستزدگی، آستانهی سقوط در سکوتِ نسیمها
سید یونس آصف جاه
دلنوشتهای برای پرواز ناتمام

سالها پیش بود، وارد ۱۵ سالگی شده بودم، سیزده نوروز بود، سیزده بدر، ولی آن روز در شهرم اهواز چنان طوفان و باد و باران به پا شد (البته آن موقعها خبری از خاک نبود) که در خانه محبوس شدیم. خانه عزیزتر از جانم، مادر بزرگ مرحومم، در آن آخرین روز تعطیلات سال ۶۹ برای اولین بار دست به قلم شدم و شروع کردم به نوشتن، نوشتم و نوشتم، آرامش خاصی پیدا کردم. نمیدانم ژن به ارث برده از پدر و مادرم که هر دو دست به قلم بودند بود یا آن شرایط جوی در من جرقهای پدید آورد.
حالا سالهاست که مینویسم و روزی که دست به قلم نشوم انگار آرامش آن روز طوفانی که همیشه در نوشتن همراهم بوده و هست را ندارم، در این سالها که با نوشتن خاطرات روزانه و تحلیل خودم از شرایط مختلف جامعه و خانواده، اوضاع سیاسی کشور و حتی آب و هوا شروع شد و بعد به نوشتن متون برای صدا و سیما و اجراهای خودم در مرکز خوزستان رسید و نهایتا به همکاری با مطبوعات در چندین سال قبل تا به حال ختم شد، از همه چیز و همه جا نوشتم، فرهنگی و سیاسی، ورزشی و هنر و ... ولی امروز که خواستم از پرواز ناتمام تهران - یاسوج بنویسم ناگهان شرمنده قلم شکستهام شدم، او را بدین دلیل قلم شکسته میگویم چرا که از روز اول به نسبت قلم بزرگان، قلم خود را شکسته خواندم، به هر حال شرمنده شدم چرا که هیچگاه به او فکر نکرده بودم، از روزی که با هم عهد کردیم در راستای رسالت قلم، ادای دین کنیم، او بر عهدش استوار ماند، در این سالها برای خشنودی و تبلیغ و تخریب کسی ننوشتیم. سعی کردیم همه را ببینیم، ولی قضاوت نکنیم و به تکلیف عمل کنیم و از آن لذت ببریم، اما امروز شرمنده او شدم؛ او همراه صمیمی من در همه این سالها بود، برایش بیشتر از دردها گفتم و او را غصه دادم، بارها قطرات اشکم که روی کاغد میغلطید مانع حرکت درست قلم عزیزم میشد ولی اعتراض نمیکرد، از شادی برای او کم گفتم، امروز با او و برای او نوشتم که شرمندهام، شرمندهای که کاری از دستش ساخته نیست، شرمنده که از زلزله و سیل و مصیبتهای آنان نوشتم، ولی خوب حادثه طبیعی بودند، از دفاع مقدس، از شهدا، از قهرمانان وطنم، از مدافعین حرم گفتم که دردآور بود، ولی قلم شکستهام با افتخار قلم میزد، از خاک دامنگیر خوزستان نوشتم که خاک امروز پاداش خاک ندادن خوزیها در دورههای مختلف تاریخی بود، از آتناها و ستایشها با درد نوشتم که قربانی جامعه بیفرهنگ امروز و خشونت جنسی آن شدند، از حادثه بمبگذاری بانک سامان اهواز گفتم که در کوتاهمدت تعداد بسیاری انسان بیگناه در جلوی چشمان خودم و دختر کوچکم مظلومانه سوختند و به خاکستر تبدیل شدند، باز بجز نوشتن کار دیگری از دستم بر نمیآمد، برای پلاسکو و سانچی قلم زدم، از آتشنشانان و دریادلان قهرمانی که در راستای خدمت به هموطن و وطن آسمانی شدند، اما امروز که پس از گذشت یک هفته و بیشتر میخواستم از حادثه تلخ سقوط هواپیما بگویم دیگر قلم شکستهام یاری نکرد، نمیدانستم چگونه او را به نوشتن راضی کنم و با زبان بیزبانی میگفت بس است؛ او هم با من و ملت من میگریست و از ندانمکاریها و بیتعهدیها و مسئولیتناپذیریها خیلیها شکایت کرد، از من هم شاکی بود که چرا او را به چنین نوشتنی وادار میکنم و دیدم که راست میگوید و به او حق دادم، مگر یک قلم چقدر میتواند از غم و غصه بگوید و بنویسد. خدایا ما را چه شده، تقاص کدام گناه را پس میدهیم، چرا مردنها برایمان عادی شده، چرا نباید با قلم شکستهام از شادیهای ملتم بگویم، چرا نباید از اتفاقات خوب بنویسم، نه اینکه شعار بدهم و اغراق کنم، بلکه از زیباییها و شادیهای واقعی بگویم چرا و چرا؟
به قلم شکستهام گفتم آری تو راست میگویی و من شرمندهام، چون به سهم خود مثل بقیه مقصرم، پس برای اولین بار نوشتن را کنار گذاشتم، البته نمیتوانستم هم بنویسم، فقط مانند سایرین به قربانیان حادثه پرواز ناتمام ادای احترام کردم و برای اولین بار میخواهم در این دلنوشته دعا کنم و خواهش کنم که عزیزان از صمیم قلب آمین بگویند:
دعا میکنم که هر چه سریعتر اجساد قربانیان پرپر شده از دل برفهای کوه دنا پیدا شوند تا خانوادههای آنان کمی آرامش یابند. دعا میکنم که در این روزهای پایانی سال دیگر شاهد چنین حوادثی نباشیم و سال جدید را با سلامتی و آرامش و شادی آغاز کنیم. دعا میکنم برای آزادی تمام زندانیان و محصورین به ناحق در سراسر دنیا که انشاءالله در آغاز سال جدید از این گرفتاری رهایی یابند و دعا برای سلامتی تمام پدران و مادران وطنم و تکتک مردمان سرزمینم، باشد که شاکر حق باشیم.
منبع:همدلی
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 نقره داغ ۹۳۰ خودروی متخلف در کهگیلویه و بویراحمد
- 2 وجود ۹۱۲ خانواده دارای فرزند چندقلو در کهگیلویه و بویراحمد
- 3 هزار کنتور برق در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان امسال هوشمند میشود
- 4 کاهش بارندگی و آسیب جدی به مزارع کهگیلویه و بویراحمد
- 5 گره کور بلوار جمهوری یاسوج با ورود دستگاه قضایی باز شد
- 6 پیام تبریک نادر منتظریان به فرمانده جديد سپاه استان
- 7 ۶ مجروح در پی تیراندازی در عروسی
- 8 نبود بالگرد مشکل جدی مهار آتشسوزی جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد است
-
مدیرکل میراث فرهنگی: اشیا تاریخی به درستی نگهداری نمیشوند/ برای تکمیل موزه نیاز به اعتبار داریم/ کاروانسرا و بافت تاریخی دهدشت احیا میشوند
-
حضور دو نماینده سابق و اسبق بویراحمد در مراسمهای عمومی/ فعالیتهای انتخاباتی «روشنفکر» و «زارعی» شروع شد؟!
-
کار جالب یک مرکز درمانی در راستای مسئولیت اجتماعی/ «درمانگاه صدرا» جور شهرداری یاسوج را کشید!
-
کمانه سیاست تهاجمی تاجگردون به خودش/ آقای تاجگردون! از صف اول نمایشها بترسید نه از جوانان گچساران و باشت!
-
پیشرفت طرح صنایع پلیمر گچساران از ۴۴ درصد عبور کرد/ جزییات
-
توضیحات فرماندار لنده در خصوص احیای معدن فسفات قیام
-
تشریح جزئیات تسهیلات ودیعه مسکن در کهگیلویه و بویراحمد
-
انتصاب عضو هیئت مدیره شرکت معدنی و صنعتی «گهر زمین»/ عکس و سوابق
-
معاون سیاسی استاندار: استادیوم قلعهرئیسی حدود ۹۰ درصد پیشرفت داشته اما هنوز افتتاح نشده است/ عمر مفید پروژه های نیمه تمام استان در حال از دست رفتن است/ پارسائی: آمده ام به ورزش استان خونی تازه تزریق کنم
-
گسترش آفت جوانهخوار بلوط در ۷۰هزار هکتار از جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد
نظرات ارسالی 1 نظر
انشاالله .که در سال جدید چنین حوادث تلخی رخ ندهد..ولی عزیزان دل یک مثل لری هست که میگن تا مال من این واره،هره من این داره. تا ما برای ملت خودمون ارزش قایل نشیم انسانیت را را محترم نشماریم و برای ملت های دیگر کشورهای عربی بشتراز ملت خودمون ارزش قایل بشیم همین است
پاسخ