یادداشت
گفتگو و گزارش

فضای جولانگه هرکی به هرکی

فضای جولانگه هرکی به هرکی

فضای رسانه ها اعم از دیداری ، نوشتاری و گفتاری نقش حیاتی و بی بدیلی در عرصه کنش ها و رویدادهای یک شهر ، منطقه ، استان ، کشور و یا حتی کل دنیا بازی می کنند بطوریکه دانشمندان علوم سیاسی مطبوعات و رسانه ها را ( رادیو ، تلویزیون ، روزنامه نگاران مستقل ، و به تازگی فضای مجاری) رکن چهارم دموکراسی و دیدبان و‌ پروژوکتوری میدانند که علاوه بر رصد کردن رفتار و اعمال حاکمان ،و تنویر افکار عمومی و آگاه ساختن آنها از شرح ماوقع را در طبقات فوقانی هرم های قدرت را به آگاهی عمومی می رساندن، نقش وحدت بخشی و انسجام اجتماعی بین آحاد مردم و اقوام و گونه های مختلف نحله های فکری و عقیدتی را بازی میکنند برای آگاه ساختن از نقش تأثیر گذار مطبوعات و‌ رسانه ها در استیضاح و انداختن صاحبان قدرت از ماجرای واتر گیت و استعفای ریچارد نیکسون رئیسج جمهور آمریکا با افشاگری دو روزنامه نگار واشنگتن پست به نامهای باب وودوارد و کارل بریستن بودند که در ۸ اوت ۱۹۷۴ اتفاق افتاد نام برد اما شوربختانه در استان ما هرکسی و با هر ادبیات مخصوص به خود به هر نحوی که طمع و ذائقه خود و یا گروه و یا طیف وابسته به آن میل کنند قلم فرسایی میکنند از مرقومات و نوع ادبیات صاحبان آن به راحتی به نااهل بودن و آماتور بودن آنها پی برد، تراوش و برآیند این جور نوشته چیزی جز استهلاک و فرسایشی کردن انرژی اشخاص و افراد نمیباشد ترجیع بند اکثر نوشته ها چیزی جز کشش دادن گسل های منطقه ای و قومی بیش نیست و هستند افرادی( شهر آشوب پرست )که نان و نوای خود را در همین بیغوله های ساختگی جستجو می کنند. ما در کدام کشور اعم از پیرامونی و فراپیرامونی چه کشورهای مدرن همچون آلمان ، آمریکا ، انگلستان ، ایتالیا ، فرانسه که خاستگاه دانشمندانی و روشنفکرانی همچون ، هگل ، مارکس ، نیچه ،شکسپیر، گرامشی ، جان لاک ، همینگوی ، جان لنن ،فرانس فانون و .......‌.‌‌‌‌ هستند و یا کشورهای نیمه مدرن و نیمه پیشرفته همچون ترکیه و روسیه ، و یوگسلاوی، آفریقای جنوبی و کشورهای جهان سوم همچون عراق ، رواندا، سودان ، کامبوج ، میانمار ، و............. سراغی از درگیری قومیتی و نژادی را سراغ نداریم . و‌ همه نوع نسل کشی و جنایت علیه بشریت به وفور در اقصی نقاط جهان یافت میشود متغیر های تأثیرگذار در این جنایات مؤلفه های گوناگونی اعم از نژاد . رنگ پوست ، مذهب ،ایدولوژی ( ماتریالیستی) دخیل بوده و هستند به عنوان نمونه جنایات در آمریکا چه جنگ های داخلی ( شمالی ها و جنوبی ها) و نژادی ( سیاه پوست ، سرخ پوست ، سفید پوست) صد ها هزار کشته به جای گذاشت ، در رواندا درگیری بین دو قوم ( هوتو ، توتسی) بالای هشتصد هزار کشته داد( تنها به خاطر سقوط هلی کوپتر رئیس جمهور متعلق به قوم هوتو)و به بالای پانصد هزار زن و کودک تجاوز شد در عراق صدام جنایتکار فقط در عملیات انفال بالای هشتاد هزار تن از اکراد را به خاک سیاه نشاند نظیر چنین جنایاتی را نیز در حق شیعیان انجام داد و یا جنایاتی که در حق ارامنه در ترکیه در سال ۱۹۱۵ شکل گرفت و بالای یک و نیم میلیون انسان مثله و سلاخ شدند اما در ایران ما با وجود گوناگونی قومیتی ، مذهبی ، و جغرافیایی هیچ‌ وقت درگیری و زد خوردی که منجر به فاجعه و اعمال دهشتناکی شود رخ نداده با وجود اینکه کشور ها پیرامونی ما معدن و آبشخورها و خاستگاه ترویست ها جهان شمول ( طالبان ، القاعده ، داعش) بوده و هستند اما این دال بر این نیست که هیچ گونه ریشه نژاد پرستی و قوم پرستی در ایران و بویژه استان ما وجود نداشته باشد کافیست به همین مطالبی که باعث وهن به صورت فضای فرهنگی ما شده است نگاه سطحی بیندازیم تماما تراوش و زاییده تعصبات و نگاه قومیتی و منطقه ای هست ، مثلا مطلبی با این عنوان : جناب تاجگردون تمام اعمال شما خیانت به حوزه بویراحمد هست ، یا نامه ای به استاندار که جناب دکتر احمدی کهگیلویه نماینده ندارد شما این مهم را عهده دار شوید، و یا مضحکه تر از آن که از فرزندان فلان طایفه استفاده بیشتر شود و یا اینکه ( نقل به مضمون از جناب تاجگردون ) دوست دارم در آینده نماینده حوزه بویراحمد شوم . این در حالیست که همین آقای تاجگردون که برخی آن را قهرمان و وزنه سنگین استان در سطح کشور در مخیله الکن خودشان جوش داده اند اگر نسبت به استان و به ویژه حوزه بویراحمد تعصب و عقله داشت چرا با لابی گری در سطح کلان کشور نتوانست دکتر ضیا هاشمی را به صدارت کرسی وزارت علوم بنشاند ، جناب تاجگردون موقع در خواست جوانان استان جهت استخدام از طرف خود و یا دفترش کد ملی شخص را خواستار میشود و با رصد کردن آن چنانچه خارج از حوزه انتخابی باشد به هیچ عنوان ترتیب اثر نمیدهد( نقل ازمنابع موثق) شخص به ظاهر دلسوز کهگیلویه چهار گانه که از جناب استاندار جهت وکالت مردم این حوزه استمداد می طلبد بفرمایند چرا در شانزده سالی که کهگیلویه صاحب نماینده بود ، جاده سوق ( خون) جاده چرام ، واحد های تولیدی ، گاز رسانی به قلعه رئیسی و‌دیشموک ، فسفات چرام و ......... قس علیهذا هیچ کدام به بهره برداری و یا استارت نرسید ، غیر از محرومیت و استیصال از رسیدن به مطلوب های شخصی‌ و قومی بوده ، شور بختانه در استان ما به جای عرق داشتن روی متن و‌ اصالت فرهنگی و اقتصادی و جغرافیایی خودمان روی فرع و حواشی گلاویز هستیم اگر به خاطر تعویض نام کهگیلویه و بویر احمد آکسیون تشکیل می دهیم و نامه نگاری میکنیم و فغان‌‌ و‌ داد بیداد راه می اندازیم ( که کار بسیار خوبی بود) اما هیچ گونه عرق و تعصبی روی نابودی محیط زیست بوم از گونه های گیاهی و جانوری و منابع آبی نداریم ( چهار هزار انشعاب غیر مجاز فقط در شهر یاسوج) چطور یعقوب یادعلی را به خاطر نقد فرهنگی در کتاب آداب بیقراری مورد عتاب قرار میدهیم تا ایشان مجبور به کوچ‌ از استان ما بشود اما طلاق های بیشمار که موارد زیادی از آنها به خاطر عدم درک متقابل و ریشه های غلطی روابط زناشویی که یادعلی اشاره کرده ما را آزرده نمیکند با وجود آنکه قرآن مجید با کلمه اقرأ (بخوان )شروع میشود اما میزان مطالعه های غیره درسی ما در سطح کشور دو دقیقه در روز میباشد ما را عاصی نمیکند خدا رحمت کند مرحوم ملک حسینی را که اگر تشرها و نهیب های ایشان نبود کسانی میخواستند با نامه نگاری به پایتخت استان را با این ادعا که به جرگه مناطق برخوردار پیوسته و از محرومیت خارج شده از لیست استان های نابرخودار آنهم در دولت مهروز خارج کنند ، متعصبان نام کهگیلویه و بویراحمد کجا بودند که در این مهم مرحوم آیت الله را پشتیبانی کنند

تعصبات نابخردانه ای از گذشته دارد ما را به قهقرا و واژگونی فرهنگی میبرد که در اینجا نقش نخبگان و افراد آکادمیک ایجاب میکند که با تکیه و اصرار بر ترجیع بند های نقاط ضعف و قوت ما را به سوی تعالی رهنمون کنند و با نشست های علمی و دور اندیشانه خود نقشه راه استان را ترسیم تا بتوانند از این تعصبات که باعث بلاهت و وهن در سطح استان شده است به حداقل برسانند نه اینکه خودشان آتش بیار معرکه شوند ( به ظاهر آوانگارد اما روی بزنگاه بویراحمد پرست، و ثلاث پرست ، مخصوص کهگیلویه،باوی و ترک و بویراحمد گچساران، گرمسیری و سردسیری در حوزه بویر احمد ) ما باید به این بروشورها و پوستر های تبلیغاتی که ناشی از تبعیض نژادی مرسوم و همچنین تعصبات کورکورانه هست به مضمون نوشته ها در تراکت ها و بروشور ها به این شرح نوشته شده بود:( من خلاف رودخانه شنا می کنم، )و روی دومی؛ افراد اهل فلان شهر را باید از بهمان شهر اخراج شوند

ترس از همین درگیری ها و بی حاصل بودن گلاویز های قومیتی و نژادی بود که نلسون ماندلا فقید را بر آن داشت که پس از بیست و هفت سال زندان ( یازده هزار روز) آزادی از زندان جزیره روبین آن جمله معروف خود را بیان کند : میبخشیم اما فراموش نمی کنیم ، مهاتما گاندی هم پس از سالها مبارزه با استعمار انگلستان جان خود را به خاطر تن ندادن به تعصبات قومی و نژادی را بوسیله هندوهای افراطی از دست داد

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها