یادداشت
گفتگو و گزارش

به یاد مرد ادب و فرهنگ

به یاد مرد ادب و فرهنگ
امروزدوشنبه سیزده فروردین سال۹۷بود
شهر دهدشت به دلیل سیزده بدَر خلوت و بی صدا شد و از غرش خودروها و شلوغی شهر خبری نبود. خیابانها ساکت و آرام بودند و فارغ از سر و صدا و غوغا و برو بیا. اماخود ترجیح دادم که درخانه بمانم و آرام باشم و باکتاب ماندگار”کوچ کوچ”کی عطاطاهری تنها و همدم و همنشین شوم و از نوشته های دل نواز و دردمندانه و سوزناک این آموزگار نازنین بهره جویم. خاطرات و یادداشتهای مردی که از کوران رویدادها و آزمونهای تلخ و سخت و گاه شیرین زندگی پر فراز و نشیب گذشته بود تا مغز استخوان و اعماق روان نفوذ می کرد و آدم را به دنیای دیگری می برد و اشک را از چشمان روان و بغض را در گلو می ترکاند. امروز با غرق شدن دوباره در کتاب” کوچ کوچ” زمانی از این دنیایی که اهل سیاست و جاه و شهرت و مال  دو دستی به آن  چسبیده اند، دورماندم و فارغ شدم و به بزرگی  عطا طاهری و سرنوشت مردمی اندیشیدم که فقر فرهنگی و اقتصادی و تعصب و خشونت و ناپایبندی به آیین و قانون و حقوق یکدیگر، همواره برایشان دردسر و سختی ها آفریده و از آنچه بر سرشان آمده چندان درس نگرفته اند و دامن از دست دشواریها و گرفتاریها و ناسازگاریها و هدر دادن زمانها و فرصتها هنوز رها نکرده اند و راه درازی تا رسیدن به قانون مداری و رعایت حقوق یکدیگر و پای بندی به آزادی و دادگری برای همه انسانها، در پیش دارند. کی عطاطاهری انسانی بود که در شرایط و محیطی که بیشتر دلبستگی شان به تفنگ و اسب و ییلاق و قشلاق و ستیزه بر سر آب، زمین، چراگاه و یورد و زناشویی و…بود و تعصب منطقه ای و قومی گاهی آنها را روی در روی هم و به ستیزه و تازه کردن کینه های دیرین و انتقام وامی داشت زیست، لیکن به جای تعصب ورزیدن و تفنگ به دست گرفتن و کین خواهی، به سراغ قلم و کتاب و فرهنگ و سخن و گفتگو و اندیشه و اخلاق و انسانیت و مدارا رفت و دانش و خرد و نیک منشی را برگزید و راهش را ولو تنها و یا با همرهان اندک، از دیگران جدا کرد و چراغ دانش و خرد را در این محیط پرآشوبِ اجتماعی برافروخت و آموزش و تربیت را کلید گشایش درهای فروبسته و زیانبار و آزاردهنده دید و دریافت که چاره کارها و گرفتاریها، تنها از راه دانش و فرهنگ و اخلاق و انسانیت درمان پذیر است و روشهای احساسی و تعصب و خشونت و خودکامگی و سرکوب و دیگر آزاری هرگز راه حل مناسب و پاسخگو برای دردها و آلام بشری نیست؛ بلکه باید از راههای خردمندانه و انسانی و فرهنگی نیازهای فرد و جامعه را برآورد و به حقوق انسانی و جامعه سالم و آرام رسید. کوچ کوچ به درستی رنجنامه این دیار و آیینه تمام نمای ریشه سرنوشت و دردهای جامعه و مردمی است که برای زندگی خود به راههای نادرست و نامناسب گام نهاده اندو همواره در این راهها، دردی بر دردهای پیشین خویش افزوده اند.او به ما آموخت که دیکتاتوری و زورمداری وخشونت، هرگز به آرامش و خرسندی وترقی وسلامت فرد و جامعه  نمی انجامد و راه به دیار درستی و راستی نمی برد. در سرزمین کهگیلویه و بویراحمد آموزگاران زیادی در روزگار نیاز و فقر، چراغ دانش و آموزش را برا فروختندو فرزندان این دیار را از بی خبری و نا آگاهی رهاندند و محیط را روشنایی بخشیدند، لیکن کی عطا طاهری در این میانه نقشی ممتاز و بر جسته و کم مانند داشت و هنرها و شایستگیهای فراوان از او سرزد و تجلی کرد که باید به نقش های ماندگار این مردِ نیک بیشتر اندیشید و قدر و جایگاه او را بیشتر شناخت و پاس داشت و از افکار و کردار و یادگارهای او بهره بیشتر برد. امروز در دفتر خاطرات این آموزگارِ فرهنگ، درد و عشق و آدمیت و پایداری و اندیشه و هنر و راز ماندگاری را دیدم و به یاد او اشک ریختم و اندوه خوردم و افسوس که در زمان حیاتش نتوانستم بیشتر او را دریابم و از باردانش و تجربه هایش درس آموزم و بهره وافر گیرم. و نیک دانستم  که مردان نیک همواره راهشان به روی انسانها گشوده است و همواره آموزگارند و زندگیشان مرز و  پایان ندارد و کی عطا طاهری از بزرگ مردانی بود که نیک زیست و همچنان که در روزگار حیاتش آموزگار و مرد عرصه فکر و فرهنگ و اخلاق و ادب و سخن و فروتنی و شکیبایی و مردم نوازی و صلح و دوستی و خردمندی بود، بعد از این نیز راهش، چراغ راه آیندگان و آنهایی خواهد بود که در پی درستی و راستی و نیکی و آزادگی و انسانیت و فرهنگ و داد و خرداند و حقوق انسانی را پاس می دارند و به گفته حافظ: “هرگزنمیردآنکه دلش زنده شدبه عشق ثبت است بر جریده  عالم دوام  ما” یادوراهش زنده وپاینده باد    
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها