-
نخبه کشی در کهگیلویه؛ نقض بدیهیترین اصل منطق در استانداری کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
از پایان تاریخ تا دموکراسیِ محتضَر
محسن خرامین -
نا-ظفرمندیِ توسعه: اربابِ مردم یا نمایندۀ آنها؟
حسین موسوی -
روابط عمومی؛ تجلی فهم، تفسیر و راهبریِ اجتماعیِ
صیاد خردمند -
تأملی بر اقدامات پوپولیستی دولتها در استان کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
چگونگی ایجاد تعلیمات عشایری از آغاز
سید ساعد حسینی -
تاجگردون؛ وکیل یا ولینعمت؟
یادداشت مخاطبان -
به اعماق برگرد «شیوا»
امراله نصرالهی -
وقتی شایستهسالاری قربانی تبعیض و روابط میشود
حسن کریمی -
دهن کجی شبکه دنا به جامعه ورزش استان و مردم کهگیلویه
سید ابوصالح دانشفر
با یاد دوست!

از آشنایی من با سعدی ربع قرنی میگذرد. نمیشود در رشته علوم انسانی نشست و دل به سعدی نداد. که سعدی، بیتردید یکی از پنج ستون بنای ادب پارسی است. داشتم با خود میاندیشیدم به روزگار سعدی. قیاس کردم با امروز، خوب که نگریستم، دریافتم (زمانه خیلی دستخوش دگرگونی شده. . . چندانکه «مثلا تمدن» امروزی، از ابزار و ابنیه و البسه سعدی، چه دور شده است. نه کسی بر الاغ سوار میشود، نه قبای اطلس و برد یمانی میپوشد، نه شب را در کاروانسرا میگذراند. که امروز به از اینها را در اختیار دارد. اما در باب فرهنگ، انگار سعدی دیروز سخن گفته که امروز هم بهکار آید. ادبیات کلاسیک جهان، شکسپیر را بهخود دیده است، که هر چند دهه، بایست ترجمان جدیدی از «مکبث» و «شاه لیر» ارائه دهند تا مفهوم خواننده باشد. لکن در ادب پارسی، سخن سعدی که سهل است، شاهنامه فردوسی را هم که هزارهای از سرایش آن میگذرد، میتوان خواند، از بر کرد و لذت برد. اینکه این «ثبات زبان» از محاسن ادب پارسی است، یا از معایب آن، بین ادیبان برجسته محل نزاع است. اما محور بحث ما نیست. که بحث اینجا این است که: (ما را چه افتادهست، که آنچه سعدی در سیرت پادشاهان-برای مثال-فرموده، انگار امروز هم قابل درک است؟»
یکم به بازوان توانا و قدرت سر و دست خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده وگر تو میندهی داد، روز دادی هست
هر چه گشتم، مصداقی تازه و امروزیتر از حکایت«محمود زمان» نیافتم. که دیروزش را به خودرایی دل خونین دلان خونینتر میکرد، تا که همین دیروز!! یا بهتر بگویم، دیشب، بازی روزگار داد از وی ستانید. آری، محمود هشت سال در ملک سعدی (تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت). پس به حکم استاد فضل و ادب سعدی، امروز بایست دریوزه ارج و قرب کند و غافل از آنکه سعدی بما نوید داده که (دماغ بیهوده پخت و خیال باطل بست). و امروز آنچنان دور و برش از یاران خالیست، که ترحم از دل دشمن هم بر میانگیزد. (که گر ز پای درآید، کسش نگیرد دست)
دوم فغان از دست دستهایی که ز دستشان، دستها برخداوند است. چه قاضی جور باشی، چه خطیب بد گوی، چه وزیری تندخوی، هرجا و هرکس که باشی، اگر خلقالله از دستت به تنگ آیند، هشدار که«سخن سعدی»خطاب به تو باشد، آنجا که فرمود:«یکی از ملوک بیانصاف، پارسایی را پرسید:از عبادتها کدام فاضلتر است گفت: تو را خواب نیم روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری» ظالمی را خفته دیدم، نیم روز گفتم این فتنه است، خوابش برده، به! آنکه خوابش بهتر از بیداری است اینچنین بد زندگانی، مرده به! دقت فرمودید!؟ آنجا که زبان تو، قلم تو، تصمیم تو، گزمه و داروغه تو، خون بهدلها میریزد، که اگر بخوابی، و در ساعات خواب «خلق از وجودت در آسایش» باشند، آن خواب افضل عبادات است، به فتوای سعدی!!
سوم حاکم خاورمیانهای که دستت بهخونهای بیشمار آغشته است! از سعدی بر تو پیامی دارم: که، قضا را، اصل ماجرا در همان حوالی شامات و عراق روی داده است، فرمود:«درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت: دعای خیری بر من کن. گفت خدایا جانش بستان!!گفت از بهر خدای این چه دعاست؟ گفت: این دعای خیرست ترا؛ و جمله مسلمانان را؛ ای زبردست زیر دست آزار گرم تا کی بماند این بازار به چه کار آیدت جهانداری مردنت به که مردم آزاری!! دریافتی پیام سعدی را؟ !فرمودند:«بمیری بهتر از این مشی مردمآزارانه تست.» از سعدی «پند گیر و کار بند و هوش دار»
چهارم نسخه سعدی، صنعت است برای عزت! میگویند دولت در ایران بیش از حد فربه است. و ایران چند برابر هند کارمند دارد. بر ناکارآمدی بسیاری از کارکنان اگر دیده بپوشیم-که خود بارخاطری بر دوش دولتاند، نه یار شاطر- بهخاطر میل ادارات و رییسان به«سرسپردگی» زیردستان، عملا کارمند به فردی«بله قربانگوی» بدل میشود. و این در تضاد است با همه چیز، با کرامت انسانی، با خلاقیت، با روح آزاد و با آزادی؛که سعدی فرمود:«دو برادر؛ یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی. باری این توانگر گفت درویش را که:چرا خدمت نکنی تا از مشقت کار کردن برهی!؟ گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلّت خدمت رهایی یابی!؟که خردمندان گفتهاند:نان خود خوردن و نشستن به؛ که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن.»
به دست آهن تفته کردن خمیر به از دست بر سینه پیش امیر عمر گرانمایه در این صرف شد تاچه خورم صیف و چه پوشم شتا ای شکم خیره به تایی بساز تا نکنی پشت به خدمت دو تا.
آنچه اسباب برتری «برادری» بر برادر دیگر در نظر سعدی میشود، همانا «تفته کردن آهن گداخته است، به زور بازوی». حال؛پرسش: نماد صنعت چیست؟چکش! پس اگر سعدی امروز بود، غالب جوانان جویای کار را، بهجای توصیه به«کارمندی»به «صنعتگری»رهنمون میشد. که کم بر «ادارات»ما، سوق دهنده است به سمت «تعظیم برابرشریک الباری» و«حمد و ثنای غیر خدای» و«ریای در نمازخانه»و «رشوت»و. . . . هر آنچه در نزد سعدی«رذیلت است» و دور از فضیلت. (شایان ذکر است در بعضی نسخ، بهجای«آهن» از «آهک» نام برده که محتمل است. و چه دشوارتر است«آهک را خمیر کردن») حال آنکه؛ اگر روح صنعت در جامعهای حلول کند، خلاقیت است که نان میزاید. عزت نفس است که بهداشت روان میآفریند و غنای حاصل از «زور بازو» مرد را، از نقاب بر چهره رهایی میبخشد. (رجوع شود به دره سیلیکون ولی، و از آن بلندپراوازان نظری جسته شود).
****
باری، سخن به درازا کشیده میشود، لیکن چگونه میتوان سخن از «سعدی»گفت و از اندرزهای این «بزرگترین پند دهنده همه تاریخ ادبیات» جرعهای ننوشید. ناچار، گلستان را میگشاییم، باب «در تاثیر تربیت» را نگاهی بیافکنیم.
هنرآموزی، به مثابه کاریابی دانشآموز که بودیم، درسی اجباری داشتیم نامش«طرح کاد». یعنی آموختن حرفهای، به موازات تحصیل در مدرسه! هر که را میدیدم از آن گریزان بود، که حلاوتش همراه نبود. بعدها آن درس حذف، بر جایش سازمانی گسترده آمد نامش (سازمان فنی و حرفهای کشور). تا بلکه جوانان آنجا حرفهای بیاموزند و در کار گیرند، تا فردای وانفسای کاریابی، یارشان باشد. سعدی فرمود:«حکیمی پسران را پند همی داد که: جانان پدر! هنر آموزید؛ که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید؛ و سیم و زر در سفر بر محل خطرست؛ یا دزد به یک بار ببر، یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده و گر هنرمند از دولت بیفتد، غم نباشد که هنر در نفس خود دولتست. هنرمند هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بیهنر لقمه چیند و سختی بیند؛
وقتی افتاد فتنهای در شام هر کس از گوشهای فرا رفتند روستا زادگان دانشمند بهوزیری پادشاه رفتند؛ پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند.
از این چشمه هر چه آب بنوشی، تشنهتر میشوی، نه که آب شور باشد و استسقاء بزاید، که آبش سخت گواراست. لیک وقت و مجال تفسیر نبود، چاره جز آوردن چند شاهد از گلستان باقی نمیماند، باشد که بنیوشیم و در کار گیریم:
یکم: در آداب صحبت فرمود: «خامشی به که ضمیر دل خویش با کسی گفتن و گفتن که مگوی سخنی در نهان نباید گفت که بر انجمن نشاید گفت»
دوم: «دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بیفایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد. علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی نه محقق بود نه دانشمند چارپایی برو کتابی چند آن تهی مغز را چه علم و خبر!؟ که بر او هیزم است یا دفتر.»
سوم: «دو کس دشمن ملک و دینند: پادشاه بیحلم و دانشمند بیعلم. بر سر ملک مباد آن ملک فرمانده که خدا را نبود بنده فرمانبردار!» امید آنکه توانسته باشم، اندکی از حق استادی، مانده بر گردن این شاگرد کوچک را، بلکه جبران کرده باشم! که خود چه نیکو گفت که:اگر در سرای سعادت کس است ز گفتار سعدیش، حرفی بس است.
و چه خوش پیشگویی که «ز خاک سعدی شیراز، بوی عشق آید هزار سال پس از مرگ او، گرش بویی»
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 نقره داغ ۹۳۰ خودروی متخلف در کهگیلویه و بویراحمد
- 2 وجود ۹۱۲ خانواده دارای فرزند چندقلو در کهگیلویه و بویراحمد
- 3 هزار کنتور برق در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان امسال هوشمند میشود
- 4 کاهش بارندگی و آسیب جدی به مزارع کهگیلویه و بویراحمد
- 5 گره کور بلوار جمهوری یاسوج با ورود دستگاه قضایی باز شد
- 6 پیام تبریک نادر منتظریان به فرمانده جديد سپاه استان
- 7 ۶ مجروح در پی تیراندازی در عروسی
- 8 نبود بالگرد مشکل جدی مهار آتشسوزی جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد است
-
مدیرکل میراث فرهنگی: اشیا تاریخی به درستی نگهداری نمیشوند/ برای تکمیل موزه نیاز به اعتبار داریم/ کاروانسرا و بافت تاریخی دهدشت احیا میشوند
-
حضور دو نماینده سابق و اسبق بویراحمد در مراسمهای عمومی/ فعالیتهای انتخاباتی «روشنفکر» و «زارعی» شروع شد؟!
-
کار جالب یک مرکز درمانی در راستای مسئولیت اجتماعی/ «درمانگاه صدرا» جور شهرداری یاسوج را کشید!
-
کمانه سیاست تهاجمی تاجگردون به خودش/ آقای تاجگردون! از صف اول نمایشها بترسید نه از جوانان گچساران و باشت!
-
پیشرفت طرح صنایع پلیمر گچساران از ۴۴ درصد عبور کرد/ جزییات
-
توضیحات فرماندار لنده در خصوص احیای معدن فسفات قیام
-
تشریح جزئیات تسهیلات ودیعه مسکن در کهگیلویه و بویراحمد
-
انتصاب عضو هیئت مدیره شرکت معدنی و صنعتی «گهر زمین»/ عکس و سوابق
-
معاون سیاسی استاندار: استادیوم قلعهرئیسی حدود ۹۰ درصد پیشرفت داشته اما هنوز افتتاح نشده است/ عمر مفید پروژه های نیمه تمام استان در حال از دست رفتن است/ پارسائی: آمده ام به ورزش استان خونی تازه تزریق کنم
-
گسترش آفت جوانهخوار بلوط در ۷۰هزار هکتار از جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!