یادداشت
گفتگو و گزارش

طبیعت زخمی ونالان

طبیعت زخمی ونالان
به راستی اگر کوههایی که در میانه و دامنه شان صدای چکش پیکورها و بیلهای مکانیکی درخروش و غرش اند و قلبشان را زخمی و خونین و چهره شان را دگرگون و خراشیده می کنند و زیبایی شان را از آنها می ستانند زبان داشتند، با چه فغان و فریادی درد خود را دادمی زدند و از حال و روز خود خبر می دادند؟ سالها دلمان به این خوش بود که به مرکز استان مان می گویند"پایتخت طبیعت" لیکن مدیران استانی با ناکارآمدی و یا ناآگاهی خود، این دلخوشی و افتخار را هم از ما گرفتند و این طبیعت زیبا و فرح بخش را نا باورانه در برابر دیدگانمان زخمی و نالان و آلوده و سوگوارکردند. به درستی و جدانهای بیدار و خدایی که این طبیعت زیبا را آفرید هرگز آنهایی را که اجازه دادند این گونه قلب این طبیعت خرم و دلنواز را برای تولید مشتی شن و ماسه کوهی با دستگاههای صنعتی بی رحم بشکافند و خونین و خاک آلود و بد چهره کنند نخواهد بخشید. آیا آنچه افراد سودجو با مجوز مسئولانِ مسئولیت ناشناس با بیلهای مکانیکی برای تولید قدری شن و ماسه بر سر طبیعت رویاییِ اطراف شهرستان یاسوج می آورند سالهای سال قابل جبران است؟ آیا این ویرانگران هرگز خواهند توانست این طبیعت زیبایی را که خدا آفریده است بار دیگر بازسازی و باز آفرینی کنند و آن زیبایی خیره کننده را دوباره به آن بازگردانند؟ هرگز...هرگز........ نگران کننده تر و درد آورتر و تاسفبارتر از آنچه بر سر این طبیعت بی بدیل می آورند این است که همه مسئولان و مردم این استان در برابر این فاجعه جبران ناپذیر دم فروبسته اند و بی اعتنا و خاموش نشسته اند و ککشان از این واقعه نمی گزد و انگارنه انگار که این طبیعت جانبخش در کنارشان جان می سپارد..!!!!؟؟؟..... به حقیقت سوگند، آنها که بستر این پدیده دلخراش را فراهم کردند و زخم بر پیکر طبیعت را روا داشته اند، در دادگاه وجدانها بخشوده نخواهند شد؛ چرا که در برابر آنچه از دست داده ایم و می دهیم، هیچ بهایی نمی تواند آن راجبران کند و برجای آن بنشیند.زیان از دست دادن طبیعت خرم و شاداب و دلنواز با به دست آوردن خروارها شن و ماسه و بها و درآمد حاصل از آن، به دست نخواهدآمد. بهره بردن از طبیعت زیبا و پرجاذبه و همچنین کوههای پراز سبزه و جنگل از آن همگان است و سود جویی از آنها نباید در انحصارگروهی اندک باشد که بازخمی کردن کوههای خوش قامت و جنگلی و آلوده کردن هوا و محیط به دست آید. نمونه این رویداد دل آزار در دوسوی جاده ای به چشم می خورد که از منطقه"سفیدار"می گذرد درد و سوی این جاده هر مسافر و رهگذری می بیند که بیلهای مکانیکی بی رحمانه سنگهای درون کوه را مانند دل و قلوه یک جاندار، از شکم کوه بیرون می کشند و سرانجام آنها را خوراک کارخانه های شن و ماسه کوهی برای کسب درآمد عده ای می سازند؛ غافل از آنکه این طبیعت  زیبا گنج بی جایگزین این استان است و دیگر قابل نوسازی و بازسازی نیست. سیمای این کوهها به زنان زیبا رویی می ماند که جمعی  بی خرد و خشن به صورت آنها اسید پاشیده اند و دیگر با هیچ نوع عمل و جراحی پلاستیکی قابل بازگشت به حالت نخستین و باز آفرینی نیست.به نظرمی رسد که این گونه رخدادهای ناگوار بیشتر در جوامعی روی می دهد که مردم و مسئولانش کمتر احساس مسئولیت می کنند و درک درستی از زندگی و زیبایی و ارج طبیعت ندارند و بی خیال از این فجایع و سرانجام آنچه می گذرد، خود رابه خواب خرگوشی زده اند و تنها دغدغه میز خویش و یاگذران زندگی خود را دارند.راستی فکرکرده اید اگر این حال وروند، بدین گونه ادامه داشته باشد، ده یا بیست سال دیگر چه برسر این کوهها و طبیعت خواهدآمد و چه قیافه و شکلی به خود خواهندگرفت؟ آیا آن زمان دیگر ازآه و افسوس کاری و چاره ای برخواهدآمد و زیبایی به میانه و دامنه کوهها برخواهدگشت ؟و این همه گرد و غبار که از دود سینه کوههای زخم خورده به آسمان فرا می رود فرو خواهد نشست و هوای پاک چون گذشته به کالبد طبیعت زخم خورده بازخواهدگشت؟ صد افسوس که دیگر آن زمان خیلی دیر شده است و روزنه ای بسوی حیات دوباره طبیعت جان بخش نخواهیم یافت و نسلهای آینده، گدشتگان سهل انگار و بی اعتنا را دردمندانه نفرین خواهند کرد و آنها که می توانستند کاری بکنند و نکردند در برابر پرسش و بازخواست آیندگان پاسخی نخواهند داشت... توصیه جدی و فوری به مدیران و مسئولانی که در این زمینه نقش بازدارنده دارند و می توانند کاری بکنند، این است که تادیرتر نشده است از تخریب و ویران گری بیشتر کوهها و طبیعت زیبا و روح بخش استان که این فاجعه درآنها جریان دارد جلوگیری کنند و نگذارند که بیش از این سینه این کوهها زخم بردارد و شکافته شود و زیباییهای طبیعی با خراشهایش دل آزارشود؛ که اگر امروزخاموشی گزینیم وکاری نکنیم ،زمانی به خطای خودپی خواهیم بردکه دیگرزمان گذشته ودیر شده است و آنگاه باز گرداندن جان به کالبدبی جان طبیعت، کاری نا ممکن و ناشدنی خواهدبود. درست که طبیعت آزاری و بهره کشی از کوه ها مدتی است که آغاز شده است و هر روز بیلهای مکانیکی دامنه و میانه کوهها را می شکافند و دگرگون می کنند، لیکن به گفته اهل خرد"هرکجای ضرر برگردیم باز منفعت است"و خردمندانه نیست که زیان وتباهی را ادامه دهیم و بر ضرر آن بیفزاییم.... درمناطقی که طبیعت وکوههای زیباست وجاذبه گردشگری دارد،به هیچ روی پسندیده و خردمندانه نیست که کارخانه های شن و ماسه کوهی و تباه کننده طبیعت بوجود آید تا پیامد آن ویرانی طبیعت زیبا و گرد و غبار و آِلودگی هوا و محیط اطراف و از دست دادن جاذبه گردشگری باشد. در چنین مناطقی شن و ماسه مورد نیاز را می توان از طریق استانهای مجاور فراهم کرد و به طبیعت دلنواز آسیب نرساند. طبیعت زیبا و چهار فصل استان کهگیلویه و بویراحمد مانند تابلویی زیبا و دلنواز است که بر تارک سرزمین ایران چون نگینی درخشان، می درخشد و دلربایی و جلوه گری می کند؛ سایت افتونیوز، ویران و زخمی کردن این طبیعت که دل هر گردشگری را می رباید و مردم اکناف را با شوق دیدار، به سوی خود می کشاند، به هر بهانه و توجیهی روا و پسندیده و خردمندانه نیست؛ ما حق نداریم این سرمایه عظیم و داده خداوندی را که از آن همه نسلهاست بیهوده و نا سنجیده از دست بدهیم و نسلهای امروز و آینده این سرزمین را از بهره های آن بی بهره گردانیم...
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 3 نظر

  • 1 ناشناس 1397/2/10 18:19:37

    همیشه در نگاه پیچیده وظاهر آرامش دنیایی پنهان وسخنش از نیاز های سانتی مانتال بود

    پاسخ
  • 2 ناشناس 1397/2/9 9:24:9

    این بی رحمی به شکوه وجلال طبیعت تصمیم مدیران ارشد استان بود که اجازه برداشت شن وماسه را از رودخونه ها ندادند   به راحتی میتونند جلو بگیرند تا منظره زیبای خدا نابود نشود

    پاسخ
  • 3 اعظم کاظمی 1397/2/9 8:35:45

    درود بر شما که اندیشه تان پویاست🌹

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها