-
نخبه کشی در کهگیلویه؛ نقض بدیهیترین اصل منطق در استانداری کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
از پایان تاریخ تا دموکراسیِ محتضَر
محسن خرامین -
نا-ظفرمندیِ توسعه: اربابِ مردم یا نمایندۀ آنها؟
حسین موسوی -
روابط عمومی؛ تجلی فهم، تفسیر و راهبریِ اجتماعیِ
صیاد خردمند -
تأملی بر اقدامات پوپولیستی دولتها در استان کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
چگونگی ایجاد تعلیمات عشایری از آغاز
سید ساعد حسینی -
تاجگردون؛ وکیل یا ولینعمت؟
یادداشت مخاطبان -
به اعماق برگرد «شیوا»
امراله نصرالهی -
وقتی شایستهسالاری قربانی تبعیض و روابط میشود
حسن کریمی -
دهن کجی شبکه دنا به جامعه ورزش استان و مردم کهگیلویه
سید ابوصالح دانشفر
«سندرم اعدام»

خودش را کشت... لفظی که این روزها به کرات ان را در اخبار و گفت وگوهای روزمره میشنویم، طرحی نو که نسلی نو انرا درانداخته است و اگر گوش شنوایی باشد صدای اعتراض است. حکایت محبت های یکطرفه پدر و مادر های امروزی که قصد ندارند تفاوت های خود و فرزندان را درک کنند، حکایت دوستی معروف و ناخوشایند خاله خرسه است. ایده آل پدرومادرهای امروز خانه و فرزندانی بی سروصدا و سر به راه است همه والدین از فرزندان پزشکان و مهندسانی سربه زیر و بی حاشیه میخواهند تا آنچه که خود نبودند فرزندان باشند. خانه ای که همیشه فرزندان در دسترس و تحت کنترل باشند و بی هیچ اما و اگر بله گوی خواسته های آنان باشند، از نوع پوشش و خوراک گرفته تا انتخاب دوستان و بعضا انتخاب شریک زندگی آینده. برخلاف روال گذشته اکنون انگشت اتهام به سمت والدین است. برخی که امروز بسیاری جوانان و نوجوانان در آن گرفتار شده اند را همین والدین رقم زده اند. والدینی که لجبازي هايشان را در اولویت هر امری میدانند و نظر فرزندان حتی برای زندگی خودشان نیز هیچگاه ارج و اهمیتی ندارد. اصرار و پافشاری والدین برای آنکه فرزندان دنیا را از همان دریچه ای ببینند که خود میبینند فرزندان را به ستوه آورده است. آغاز مرحله هویت یابی و صمیمیت طلبی در سنین نوجوانی و جوانی آنان را از کودکان متمایز میکند، دیگر موجودات وابسته و دلبسته سابق نیستند، و در سنین 15 تا 25 سالگی با گشوده شدن باب دیگری از ارتباطات و حضور در مکان های متفاوت آنان را وارد عرصه تازه ای میکند. عرصه ای که نیازمند "انعطاف" اطرافیان خصوصا والدین است. "انعطاف" والدین و کوتاه آمدن از مواضع خود نه تنها از اقتدار آنان نمی کاهد بلکه صمیمیت را در ارتباطات افزایش میدهد. اما اکنون به سیاق همه امور والدین آنچنان همه فن حریف اند که قادر به پیش بینی آینده نیز هستند و مصلحت همه امور چون راز سربه مهری نزد هرکدام از آنان نهفته است. والدینی که به همه چیز را میدانند الا اینکه آنها و فرزندان با یکدیگر تفاوت دارند. عرف سرتاپا ایراد و فضول جامعه ما نیز به این تنش ها دامن میزند، و امکان هرگونه انعطافی را از والدین گرفته است. والدین در کمال خودخواهی فرزندان را وادار میکنند راهی را که آنان میگویند بروند، کمتر والدی فرزند خود را راهنمایی میکند که تابو شکنی باشد تا عرفی را که خود نتوانست اصلاح کند فرزندش اصلاح کند. نخواسته اند فرزندانشان قربانی مسایلی مثل ازدواج اجباری باشند بلکه گاهی آنان را نیز درگیر سرنوشت تلخ خود میکنند. هیچکس درگیر جامعه ای موافق بی بند و باری نیست حتی نوجوانان و جوانان معترض و پرآشوب نیز همواره رفتارهای در قالب اخلاق رابیشتر می پسندند. اما ما دو نسل کاملا متفاوت داریم که اخلاق را به دو گونه کاملا متفاوت می بیند، نسل گذشته اخلاق را راضی نگه داشتن و رفتار در قالب خواسته های مردم میکند، اما نسل جدید اخلاق را تنها در آزار نرساندن به دیگران می بیند نه راضی نگه داشتن آنان. والدینی که هیچگاه عزم اصلاح جامعه خود رانکردند و همواره در آسیب ها نظاره گر بوده اند به،امید آنکه این آسیب ها دامنگیر آنان نميشود اکنون ازفرزندان نیز انتظار دارند بازهم گوشه ای بایستد و فقط نظاره گر باشد. والدین نه تنها در خانه بلکه در ادارات وزارتخانه ها ها مساجد مشاغل آزاد و هر منسب تصمیم گیری دیگری نیز مشغول لجبازي اند، مدیری که به بودجه عمراني شهر دست درازی میکند و شهری را از منظره ای قابل تحمل محروم میکند، مدیری که بودجه فرهنگی را به جای ساخت سالن سینما و برگزاری کارگاه آموزشی خرج اهداف واهی و برقراری نظام خودخواهانه خود میکند، فعالان سیاسی_اجتماعی که تنها مقصودشان رسیدن به شهرت و قدرت است، نمایندگانی که برای جوانان پشیزی ارزش قایل نیستند و آنان را فقط برای مقطعی خاص میخواهند، متولی دینی که پویایی دین را نمیفهمد، معلمی که تعطیلی واستراحت به هر بهانه ای برایش در اولویت است، روانشناسی که جز در کادر درمانی بالینی جایی حاضر به گره گشایی نیست، جامعه شناسی که تمام وقت خود صرف تدریس طوطی وار دروس بی فایده ای در دانشگاه و مدارس میکند، پلیسی که موقعیت و وظیفه اش را اشتباه گرفته و... همه و همه در حال لجبازي با جوانان و آینده آنان اند، و برخی از این جوانان چاره ای جز پایان دادن به زندگی خود نمیبینند. نسلی نو از جمعیت باشد سبکی متفاوت درحال رشد است، تجمع گسترده جوانان متولد دهه هفتاد در خرداد 95 در تهران و اکنون عرض اندام متفاوت آنان در مناسبات اجتماعی نشان انتخاب راه میدهد راهی که از والدین سوا شده جوانانی که باشند پوسیده والدین درون چاه نمیروند. راهی که اگر چه ايرادات زیادی به آن وارد است اما طرحی تازه است و نشان دل کندن و جسارت است دل کندن از همه آداب و رسومی که جز.بستن دست و پای آدمی کمکی به او نمیکند. جوانانی که با جسارت تمام در امور خانوادگی و عاطفی مصلحت را به کناری مینهند اهل حاشیه پردازی نیستند و حرف آخر را اول میزنند. این حرف آخر گاهی تهدید است گاهی فرصت، گاهی فقط به زبان می آید گاهی به عمل مینشیند و تشخیص آن از عهده والدینی که هیچ ارزشی برای این حرف آخر قایل نیستند خارج است. بویراحمد اکنون درگیر حرف اخری است که روز به روز در حال افزایش است، خودکشی لفظ آشنای این روزهای بویراحمد است حرفی که چندان جدی گرفته نشده. اغلب اقدامات منجر به مرگ به شکل حلق آویز شدن گزارش شده،پدیده ای که تبدیل به سندرم شده است. سالها پیش گوته نویسنده شهیر آلمانی دست به نگارش رمانی زد که شخصیت اول داستان درنهايت بخاطر شکست عشقی دست به خودکشی میزند، بعدها عشاق به وصال نرسیده بسیاری به شیوه ورتر (شخصیت داستان گوته) خود را کشتند و این شیوه خودکشی به سندرم ورتر شهرت یافت. اکنون شاید بتوان واقعه خودکشی های زنجیره ای بویراحمد را سندرم اعدام نام نهاد. چرا که اغلب مردم به دلیل دیدن اعدام های در ملا عام میدانند که حلق آویز کردن راهی بی بازگشت است. بیکاری، ارتباطات خانوادگی و بین فردی آشفته ومتعارض و تضاد فاحش بین محیط خانوادگی و محیط دوستانه جوانان را به بن بست های ناگشوده می کشاند. با اندکی تامل در علل وعوامل حداقل بیست مورد از خودکشی های یک سال گذشته بویراحمد درمی یابیم که اختلافات خانوادگی در صدر است. خودکشی که بعد از فرار از خانه و اعتیاد جدیدترین نمود بیرونی لجبازي های جامعه وخشک اندیشی و دگم اندیشی آن است. پدیده ای که البته حاصل گذار و پوست اندازی جامعه است، اما نميشود و نباید به راحتی از کنار آن گذشت. اکنون میطلبد مسیولین امر در حوزه های آموزشی و پژوهشی و تربیتی جوانان را به اندکی مدارا دعوت کنند. واز آن مهم تر والدین را به درک تفاوت ها مجبور کنند. اگر نه ارایه آمار را هر مکتب رفته ای میداند.
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 نقره داغ ۹۳۰ خودروی متخلف در کهگیلویه و بویراحمد
- 2 وجود ۹۱۲ خانواده دارای فرزند چندقلو در کهگیلویه و بویراحمد
- 3 هزار کنتور برق در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان امسال هوشمند میشود
- 4 کاهش بارندگی و آسیب جدی به مزارع کهگیلویه و بویراحمد
- 5 گره کور بلوار جمهوری یاسوج با ورود دستگاه قضایی باز شد
- 6 پیام تبریک نادر منتظریان به فرمانده جديد سپاه استان
- 7 ۶ مجروح در پی تیراندازی در عروسی
- 8 نبود بالگرد مشکل جدی مهار آتشسوزی جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد است
-
مدیرکل میراث فرهنگی: اشیا تاریخی به درستی نگهداری نمیشوند/ برای تکمیل موزه نیاز به اعتبار داریم/ کاروانسرا و بافت تاریخی دهدشت احیا میشوند
-
حضور دو نماینده سابق و اسبق بویراحمد در مراسمهای عمومی/ فعالیتهای انتخاباتی «روشنفکر» و «زارعی» شروع شد؟!
-
کار جالب یک مرکز درمانی در راستای مسئولیت اجتماعی/ «درمانگاه صدرا» جور شهرداری یاسوج را کشید!
-
کمانه سیاست تهاجمی تاجگردون به خودش/ آقای تاجگردون! از صف اول نمایشها بترسید نه از جوانان گچساران و باشت!
-
پیشرفت طرح صنایع پلیمر گچساران از ۴۴ درصد عبور کرد/ جزییات
-
توضیحات فرماندار لنده در خصوص احیای معدن فسفات قیام
-
تشریح جزئیات تسهیلات ودیعه مسکن در کهگیلویه و بویراحمد
-
انتصاب عضو هیئت مدیره شرکت معدنی و صنعتی «گهر زمین»/ عکس و سوابق
-
معاون سیاسی استاندار: استادیوم قلعهرئیسی حدود ۹۰ درصد پیشرفت داشته اما هنوز افتتاح نشده است/ عمر مفید پروژه های نیمه تمام استان در حال از دست رفتن است/ پارسائی: آمده ام به ورزش استان خونی تازه تزریق کنم
-
گسترش آفت جوانهخوار بلوط در ۷۰هزار هکتار از جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد
نظرات ارسالی 1 نظر
نوشته ای بسیار قابل تامل. به امید اینکه دریچه رو به بهبود باز شود.
پاسخ