یادداشت
گفتگو و گزارش

مهر بکاریم، برادری درو کنیم

مهر بکاریم، برادری درو کنیم

بیستم آبان ماه ، هشتاد و هشتمین سالگردِ راه اندازی "کانونِ وکلای عدلیه" توّسط مرحوم میرزا علی اکبر خان داور با همراهی و همگامی شادروان پیرنیا را پاس داشته، ارج گذاشته و به تک تکِ اعضای خانواده شریف وکالت تهنیت می گویم. مولود خوش قدم و فرّخ اثری که امروز تبلورِ وجودی اش را در قدّ و قامتِ خوش تراشِ کانون وکلای دادگستری، این نهادِ دیرپای مدنی وخدمتگزارِ مردم در پهنه ایران زمین شاهدیم .

طُرفه آنکه با این نام ونشان و پیشینه خوش چنانچه" افتد و دانی" هنوز که هنوز است، در تقویم رسمی کشور ، هفتم اسفند روزِ استقلال نیم بندِ این خانواده برسمیّت شناخته نشده !

هشتاد و هشت سالی، که بر ما به سختی گذشت و همچنان میگذرد، تو گویی در بر همان پاشنه می چرخد!

هشتاد و هشت سالی که در مسیر پر دست انداز پیش رو، پیچ خم های فراوانی را به خود دیده و سربالایی های نفس گیری را به زحمت پشت سر نهاده ایم!

هشتاد و هشت سالی، که از خانواده ای نُقلی و کم جمعیّت ، به خانواده ای بزرگ، پرجمعیّت و گُسترده بَدَل گشته ایم.

خانواده ای آبرومند، که تا این زمان در سایه وحدت و همدلی با وجودِ موانع و مشکلات و نامهربانی ها بسیار ، همچنان مصمّم و استوار به سوی آینده گام برمی دارد .

خانواده بزرگ و جا افتاده ای که می رود، تا سنجیده و گام به گام با همه ناملایمات و سنگ اندازی ها جایگاه واقعی اش را در پهنه ایران زمین بیابد و رسالت سُتُرگ خویش را که همانا کمک به اجرای عدالت، استقرار نظم و ترویج فرهنگ قانونمداری در سطح جامعه است، در چارچوب وظیفه و در حدّ وُسع و توان جامه عمل بپوشاند.

همگان دوست داشته و داریم ،هماره از امیّد و نوید به در پیش داشتنِ آینده ای بهتر بگوئیم و بنویسیم ، امّا طنین آواهای ناخوش و بعضاً رد و بَدَل شدن پیام های نچندان خیر خواهانه و احساسی در میان فرزندان خانواده و در نتیجه ترس از تَرَک برداشتن بنایی که همگی در ساختن اش سهیم بوده، خونِ دل خورده ، زخمِ زبان شنیده و سرزنش ها و ملامت های بسیاری را به جان خریده ایم!

مرا بر آن داشت، تا از سرِ احساسِ درد، در جایگاه عضو کوچکی از این خانواده ریشه دار، در چارچوبِ وظیفه اخلاقی و صد البّته با حفظ حرمتِ همه اعضای خانواده نجیبِ وکالت، خویشتن خویش را مخاطب قرار داده و نهیب سر دهم که : زنهار ، زنهار از کشدار شدن اختلاف های بی بنیاد و بنیان کن!

اختلاف نظرهایی که در نخستین قدم ها و در ایستگاه نخست به راحتی می توان آنها را مهار کرد و به زدودن آثار مخرّبشان اهتمام ورزید ، ولی با بی توّجهی به آنها، ای بسا، در آینده‌ای نه چندان دور شعله های سرکش اش همه خرمن مان را خاکستر خواهد کرد !

خرمنی که محصولِ دسترنجِ بیش از چندین دهه دوندگی و مرارت همگان به ویژه بزرگان خانواده را در بَر دارد !

بی آنکه بخواهم، به کُنه این بگو مگوی کوچک خانوادگی وارد شوم ، گر چه لازم می بینم در یک فضای بسته خانوادگی و در زمان مناسب به ریشه یابی ، پیشگیری و درمان آن پرداخته شود، وبا پرهیز از هرگونه پیشداوری، بی مناسبت نمی بینم، کوتاه سخنی داشته باشم، خطاب به فرزندِ بزرگ خانواده یعنی کانونِ وزین مرکز،هم او‌ که مسئولیتّش بسی سنگین و از طرفی حقوق و حرمت اش برای همگان محترم است و به رسمیت شناخته شده.

هم او ، که خواسته ویا ناخواسته بارسنگین مسئولیّت های خانواده را بنا به موقعیّت و جایگاهش چنانچه باید، در قالب یک قاعده نانوشته بر دوش کشیده و می کِشَد و بی تردید ازحمایت دیگر اعضای خانواده به عنوان برادرِ بزرگتر همواره برخوردار .

هم او، که گه گاه از پرخاش ها و گِلِه ها و خواسته های نچندان منطقی اش بی‌بهره نبوده و ای بسا از سرِ مصلحت، خواسته و ناخواسته، خریدار ناز و غمزه هایش بوده ایم ! برادر خوبم، نه من بی تو و نه تو بی من رَه به جایی نخواهیم برد.

اگر قبول دارید سن و سالی از تو گذشته و در جایگاه رفیع بزرگترِ این مجموعه خانوادگی قرار داری، که داری، پس رواست ، آداب بزرگی را به جای آورده، برای انجام وظایفی که به رسمِ معمول بر عهده بزرگترهاست، بر منِ کوچکتر منّت نگذاشته و گاه و بیگاه به رُخَم نکشانی! چه، از قدیم و ندیم گفته اند:

" پادشاهی عَلَم و توپ و سپاه می‌خواهد" این جایگاه هزینه بَر است و در کنار آن اعتبار آور .

مهر میخواهد و مهربانی ، صبر و تحمّل وگشاده رویی و از همه مهمتر تدبیر می‌طلبد.

راستی ما را چه شده است، اینگونه در سازِ ناموزونِ تفرقه می‌دمیم ؟ بزرگوارا؛

هَل مَن مبارز طلبیدن و بر طبلِ منیّت کوبیدن و لَو صاحب حقّ هم که باشی، در این فضای نفسگیر به نفع هیچ تنابنده ای نبوده و نخواهد بود، تا چه رسد، در این موقعیّت شکننده ای که امروز من و تو وما درآن قرار داریم.

چه، اگر هم بتوانیم ، روا نیست، توپخانه ها را به سمت یکدیگر نشانه گرفته و شمشیرها را از رو ببندیم!

برادر خوبم، باور بفرمایید، اگر تدبیری اصولی اندیشیده نشود ، شعله های سرکشِ آتشِ سوزانِ این نمایش هایِ حق به جانب، از جانبِ هر یک از اعضای خانواده هم که باشد،خرمن امیّدمان را بر باد خواهد داد و هر آنچه رشته ایم ، پنبه خواهد کرد! که هرگز چنین مباد!

خرمنی، که برای خوشه، خوشه آن، چه خونِ دلها که نخورده و چه مرارت هایی که نکشیده ایم!

ما را چه شده است، به جای اینکه اختلاف سلیقه خود را در پشت درهای بسته با صدایِ آرام، در فضایی آکنده از همدلی و با حضور همه اعضای خانواده حلّ و فصل کنیم، این گونه در بوق و کرنا دمیده و از طریق فضای مجازی به گوش عالم و آدم برسانیم! خوب می دانی و می دانیم، چه کسانی در این آشفته بازار در کمین نشسته و به بهره‌برداری به موقع از چنین فضای غبار آلودی دل بسته اند؟

بزرگوارا ؛ تا آنجا که دیده ام و دیده ای و شنیده ام و شنیده ای، اگر قرار باشد، قهری و روی گردانی خدای ناکرده در میان باشد، که فی نفسه مذموم است ودست کم برای فرزندانِ این خانواده غیر قابل قبول، کوچکترها برای رسیدن به خواسته هایشان به قهر و غیض متوّسل می شوند، نه بزرگتر ها! چه ، چنین قهری نه به صرفه است و نه به صلاح!

شاید بفرمائید، قهری در کار نیست، ولی خواهی نخواهی، از دریچه نگاه افکارِ عمومی "قهر " و نتیجه اش به مثابه "گل به خودی به حسابِ شما منظور گردیده و می گردد!

برادر خوبم؛ با هر منطق و در قالبِ هر استدلالی در بگو مگو بر سر چنین برداشت های متفاوتی آن هم در چنین برهه حسّاسِ زمانی، تاریخ از ما به نیکی و نیکنامی یاد نکرده و آیندگان ما را نخواهند بخشید و در این میان بیشترین سهم، نصیب برادر بزرگتر خواهد شد! چه: "هر که بامش بیش ، برفش بیشتر" این یک قاعده شناخته شده و طبیعی است! از خود می‌پرسیم، مگر نمی‌شد و یا نمی شود، چنین گِله گذاری هایی را از رفتارو کردار همدیگر بگونه ای ضابطه مند و در خورِ شان خانواده در همایش چهارشنبه و پنجشنبه این هفته اسکودا با میزبانی کانون دیر پایِ آذربایجان شرقی درشهر تبریز و با حضور و داوری اعضای منتخب خانواده بزرگ نهاد مردمی- مدنی وکالت از سراسر ایران، در فضایی آکنده از مهر و محبّت و همبستگی به بحث و بررسی گذاشت؟!

جان کلام آنکه، تا دیر نشده به ریشه‌یابی پیشگیری و درمان مناسب دردرمان" کدورت‌ها" کمر همّت بربسته و یک بار برای همیشه بر این نامهربانی های درون خانوادگی خاتمه داده و آویزه گوشمان باشد ، که هر آمدنی را رفتنی است. درست است ، که هیچک از اعضاء خانواده از ترکشِ این مصیبت در امان نخواهد ماند، امّا آنچه بیش و پیش از همه لطمه خواهد دید" بنای خانواده " است. بکوشیم نامِ نیکی از خود و بنایی زیبا ،در خور و شایسته از "خانه خود" برای آیندگان باقی بگذاریم.

به امیّد وحدت و همدلی همگان و با آرزوی فردایی بهتر.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها