یادداشت
گفتگو و گزارش

رقابت یا حسادت با سرشناس‌ها (سلبریتی‌ها)

رقابت یا حسادت با سرشناس‌ها (سلبریتی‌ها)

تا پیش از پیدایش شبکه های اجتماعی، غالبا بازیگران سینما و فوتبالیست ها مشهور می شدند. و تا حدی هم قهرمانان سایر رشته ها( از سیاستمداران یاد نمی کنم). تا آن زمان ارتباط این چهره ها محدود بود به همان نمایشی که بر پرده سینما، تلویزیون یا در میادین ورزش از ایشان نمایش داده می شد. گاهی هم اهالی پایتخت مثلا در مراسمات یا در خیابان چهره ای را دیده و در اوج ذوق مرگی تنها امضایی از او می گرفتند. غیر از این مصاحبه هایی هم با مجلات انجام می می شد که این هم از نوع مونولوگ و یک‌سویه بود. پس مجالی نبود که ارتباط دو جانبه ای رخ دهد. امکان این هم نبود که سرشناس ها( نامی که نگارنده ترجیح می دهد بجای واژه سلبریتی ببرد.) اما با پیدایش شبکه ها، این امکان بوجود آمد که سرشناس ها، در ساعت غیر کار اصلی خود هم با مخاطبان ارتباط دو سویه برقرار کنند.

این ارتباط گاهی در حد گذاشتن عکس و ویدئو از زندگی شخصی با آثار خود اوست و گاه تبلیغات و گاه دعوت به خیر. که این سومی محور این نوشتار است. درست نمی دانم بلحاظ گستره حضور سرشناس ها، پیش از زلزله کرمانشاه، آیا ا این حد حضور این افراد محسوس بوده است با خیر. ولی در آن واقعه تلخ خیلی مرزها جابجا شد.

زلزله بیست آبان سال گذشته در شرایطی رخ داد که طبل رسوایی همه آنچه نهاد های دولتی و حاکمیتی و موسسات مالی و اعتباری از بام افتاده بود و اعتماد عمومی به این گونه مراکز به حداقل خود رسیده بود. تا جاییکه حتی سازمانی چون «هلال احمر» که تا آن وقت مورد مهمی از فساد و اختلاس در آن گزارش نشده بود، مشمول این بی اعتمادی عمومی گردید و اقبال مردم کشور به آن هم کاهش یافت. به این شرح که مردم ترجیح می دادند کمک های غیرنقدی خود را پس از گردآوری با تهیه کامیون، وانت و حتی خودرو شخصی به دست خاکساران کرمانشاه برسانند.

در این میان هم بودند چهرها یی که آوازه آنها از محله و شهرها فراتر رفته و چهره ای شناخته برای تمام مردم بدل شدند. از آن جمله می توان چهار نفر را نام برد.

1.نرگس کلباسی 2.علی دایی 3. صادق زیباکلام 4. جواد خیابانی.

از نفر چهارم که شروع کنیم، جواد خیابانی با برپایی چادری در غرب تهران تا چندین هفته پس از زلزله در همان مکان ماند تا مردم به حرمت او و دیدار او کمک های غیرنقدی و شاید نقدی را از طریق او به دست نیازمندان برسانند.

علی دایی هم که همان شب ها مرتب ویدئو کامیون های مملو از کمک ها را منتشر می کرد که در حال توزیع است.

علاوه بر این کمک های نقدی را صرف ساخت ساز خانه هایی در روستاهای زلزله زده کرده، و الان همین گریبان گیر او شده و موضوع نوشتار است.

صادق زیباکلام که جز وادی تدریس در دانشگاه و حوزه سیاست نبوده است، به گفته خودش هرگز پیش بینی نمی کرد که با اعلام شماره حساب چنان مبلغی به حسابش واریز شود ولی در چهل و هشت ساعت اول رقم از یک میلیارد گذشت.

بغیر از اینها هم افرادی کمتر شناخته شده بودند که مثلا بین کارکنان سازمانی اقدام به جمع آوری مبالغ و رساندن آن به نیاز مندان می کردند. حتی مواردی از سوء‌استفاده افراد شیاد از احساسات مردم مبالغی را بدست آوردند.

از چندماه پیش زمزمه هایی مبنی بر آنچه عدم شفافیت در مبالغ دریافتی از سوی سرشناسان و هزینه های انجام شده در کرمانشاه ایجاد شد.

تجری نماینده کرمانشاه طی مصاحبه هایی چنین آتشی را گیراند.

کم کم توپخانه های صدا و سیما و کیهان هم بکار افتاد تا طبق رویه کار به برخورد قضایی کشیده شود. و اینچنین هم شد.

طی احکامی جداگانه حساب بانکی علی دایی و دکتر زیباکلام مسدود شد. خبرهایی هم از وضع مشابه درباره نرگس کلباسی هست، ولی باتوجه به شخصیت بی حاشیه این مهربانوی ایرانی، تا کنون چیزی بیان نکرده است.

حالا نگاهی به سه سرشناس نامبرده داشته باشیم.

دکتر صادق زیباکلام در میان هر دو طیف سیاسی کشور چهره ای شناخته شده است. صراحت و شجاعت او در بیان مواضع خود که خیلی ها از چنان صراحتی بی بهره اند، گاه تحمل آگرا برای جناح اقتدار گرا غیر قابل تحمل کرده است. مواضعی از جمله لزوم مذاکره و ترک مخاصمه با آمریکا، مساله فلسطین و.... ازجمله خطوط قرمزی آیت که رد کرده است.

علی دایی با دهها افتخار داخلی و بین المللی در فوتبال به مراتب از زیبا کلام سرشناس تر است.

نرگس کلباسی اما نسبت به آن دو کمتر شناخته شده است. ذیلا به وی بیشتر می پردازیم.

بین این سه چهره، زیباکلام بلحاظ سن و سال و وضعیت جسمی که دارد نتوانست حضور فیزیکی زیادی در منطقه داشته باشد. ولی با ارسال ویدئو و تصاویر به مخاطبان گزارش می داد.

علی دایی هم بلحاظ مشغله های کاری زیادی که داشت وضع مشابهی داشت. اما تصاویر ارسالی از سوی ایشان هم حکایت از پیشبرد ساخت و ساز های او در مناطق زلزله زده می نمود.

نرگس کلباسی اما چون انگار عهد کرده همه عمر خود را به خدمت به زمین خوردگان صرف کند، از فردای زلزله در منطقه

حاضر شده با دادن شماره حساب روزانه مبالغ قابل توجهی دریافت و بدون فوت وقت خانه سازی را آغاز کرد.

آنچه اورا از سایرین متفاوت می نمود، حضور او باصطلاح پای کار بوده است. تمام یکسال گذشته را مانند خود زلزله زدگان در روستاهایی از سرپل ذهاب گذرانده تا از نزدیک بر پیشبرد امور ناظر باشد. نام نرگس کلباسی پیش تر زمانی بر سر زبان ها افتاد که برای کمک به کودکان معلول و بیشتر نابینا در هندوستان موسسه ای تاسیس نموده و مشغول به کار بود. تا اینکه حادثه ای تلخ رخ داد. یکی از کودکان هندی، در خلال یک اردوی تفریحی به درون استخری سقوط کرده و جان باخت. بدخواهان بدون توجه به نیت خیرخواهانه و رفتار فرشته گونه او، وی را مورد تعقیب قضایی قرار داده و حکم سنگینی در انتظار وی بود که با مداخله وزارت امور خارجه ایران، مساله رفع و رجوع شده وی آزاد شد.

اما این تلخی نتوانست اورا از عمل انسانی باز دارد. با وجودی که شهروند و ساکن بریتانیا بود، این بار خاک سرزمین آبایی را برگزید.

حال به سان ماجرای جزای سنمار، بی آنکه این سرشناس ها چشمداشتی از مقامات مسول داشته باشند، مورد بی مهری قرار گرفته اند.

اولا که رفتار افرادی چون نماینده مردم کرمانشاه که آتش بیار این معرکه هست، قبل از هر چیز گویای این نکته است که او هم مانند بسیاری دیگر از همکارانش، نماینده حقیقی مردم نیست. که اصولا نماینده اسم فاعل از مصدری چون نمایش است. یعنی ارائه دهنده تصویری از مکنونات قلبی موکلان خود. در حالیکه هزاران نفر از اهالی شاهد حسن نیت این کوشندگان هستند و هیچ گلایه ای هم ندارند.

از سوی دیگر برخورد دستگاه قضایی هم بهیچ وجه شایسته نیست. چرا که اگر واقعا و بدور از هرنوع تظاهر، اراده کافی برای برخورد با مفاسد در خود نهادهای دولتی و حاکمیتی وجود می داشت، هرگز نوبت به چنین افرادی نمی رسید. هم بلحاظ عدد و رقم. هم از نظر خواست عمومی. جالب است بدانیم که فلسفه وجودی و یا باصطلاح حقوقی آن شآن نزول نهادی به نام « هیات منصفه» در دادگاه‌ها، که از قضا در قانون اساسی ما هم به آن اشارتی رفته است، همین است که نمايندگان واقعی افکار عمومی، یاریگر قاضی صادر کننده رای باشند تا مبادا رایی بر خلاف حواست عموم صادر شود. چنین مصائبی هم در نبود هیات منصفه رخ می دهد. همین الان کافی است سری به شبکه های اجتماعی بزنیم تا دریابیم برای مثال مردم در انتظار برخورد با فردی چون محمود احمدی نژاد یا سعیدان مرتضوی و طوسی هستند، یا علی دایی و نرگس کلباسی.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 2 نظر

  • 1 زرین 1397/8/25 21:32:40

    گر تو بهتر می زنی، بستان بزن

    پاسخ
  • 2 حجت 1397/8/23 18:16:37

    ................................. چرت و پرت نوشتی ..یعنی میخای بگی من هم هستم

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها