یادداشت
گفتگو و گزارش

از: جهنم تفكر تاجگردون و جريان متبوعش تا «باغی» خاتمی به؛ بهشت تفكر ِ هدايت‌خواه / بیانیه‌ی سازمان عدالت و آزادی استان در حمایت از تاجگردون

از: جهنم تفكر تاجگردون و جريان متبوعش تا «باغی» خاتمی  به؛ بهشت تفكر ِ هدايت‌خواه / بیانیه‌ی سازمان عدالت و آزادی استان در حمایت از تاجگردون

جناب آقاي ستار هدايت خواه در سايت افتونیوز در پاسخ به سخنان جناب آقاي غلامرضا تاجگردون مطالب تندي مطرح كردند ، از آنجايي كه سخنان آقاي هدايت خواه نه فقط شخص غلامرضا تاجگردون بلكه به زعم ايشان "جريان متبوعش " را طبق عادت پيشين به سبك انقلابيگري ِ -البته مورد علاقه اش - به باد تهمت گرفته و به پيروي از بزرگان ِ خود سيد محمد خاتمي را " باغي " خوانده است و ...

سازمان عدالت و آزادي منطقه ي كهگيلويه و بويراحمد بعنوان يك تشكل سازماني اصلاح طلب و عضو كوچكي از جريان بزرگ و ماندگار اصلاحات بمنظور ايفاي نقش روشنگري ِ احزاب در جامعه ، در پاسخ به سخنان آقاي هدايت خواه نكاتي را جهت تنوير افكار عمومي به شرح ذيل مطرح مينمايد تا مردم فهيم استان بخصوص جوانان عزيز و انديشه ورزان گرامي به داوري بنشينند.

١- آنچه از باب تنافر ِ"مشروعيت "و " مقبوليت " در سخنان جناب هدايت خواه آمده است به صد زبان و اشاره در سخنان طيف اصولگرا بارها تكرار شده ،چيز جديدي نيست ، اما مشكل اصلي ِآقاي هدايت خواه و هم مسلكانش اين است كه مفاهيم مدرني كه خاستگاه ِ عرفي دارند و برآمده از تجربه ي انساني ست را لباس ديانت ميپوشانند . مفهوم مشروعيت از بدو تولد در علم سياست مرادف مقبوليت بود ، ابزار مقبوليت سنجي هم عبارت بود از رأي ، البته با انتخابات آزاد . اكنون پرسش اساسي اين است كه جناب آقاي هدايت خواه ، آيا شما معناي مشروعيت را غير از اين ميداني ؟يا به مفهوم "نصب الهي " معتقدي ؟ اگر چنين است ابزار ظهورش را چه ميداني ؟ قاعده تاً خواهي گفت "از طريق فقها يا خبرگان بر سر شخصي خاص "، در اين صورت چنين قاعده اي در حل و عقد در تاريخ اسلام سابقه اي ديرينه دارد . پرسش اساسي تر اينكه در عصر غيبت كه انسانها متصل به وحي نيستند و هيچ فردي در عداد معصومين نيست ، بر اساس كدام برداشت آدمها ( بخوانيد حاكمان )خطا نميكنند ؟! آيا ابزار مورد نظرتان خطا پذير است يانه ؟! منَت خداي را كه نميتوانيد مقام "عصمت " را براي خود يا دوستان تان بعد از ائمه عليهم السلام قائل باشيد . اگر مقام حكومتي اهل عصمت و مشروعيت، الهي بود آيا مجلس ِ خبرگان موضوعيت داشت ؟! پس در اين ميان " امر به معروف و نهي از منكر " چه ميشود ؟! مهمتر آنكه ملاك مشروعيت از نظر شما چگونه تحقق ِ خارجي دارد؟! و ميزان مشروعيت سنجي از نطر شما چيست ؟! فقط و فقط شوراي نگهبان ؟!!! شوربختانه خلط مبحث كرده ايد ، به نظر مي رسد كه مشكل شما با غلامرضا تاجگردون و مشكل ِسيد احمد خاتمي با سيد محمد خاتمي در مناظره حل نمي شود ، ميدانيد چرا ؟!!! زيرا اين همه فقر ، فلاكت ، فساد ، بيكاري ، فاجعه ي اقتصادي و ... ، ارث بجاي مانده از رئيس كميسيون برنامه و بودجه مجلس نيست ، اين همان آش ِ نظام ِ البته "اسلامي " ماست براي اين ملك و ملت ، آن هم از نوع ِ نابش ( حالا شور باشد يا بي نمك ) كه يك شبه پديد نيامده و محصول يك يا دو رئيس جمهور هم نيست بلكه مولود ناقص الخلقه ي معدل ِ كل ِ نظام اسلامي ست ، لذا صادقانه به شما پيشنهاد ميدهيم كه اگر برايتان مقدور است و ترك عادت موجب ملالتان نيست ،در برج ِعاج ِديانت ننشينيد و به راحتي آب خوردن ديگران را باغي ، فتنه گر ، كودتا گر و عوامل خارجي و ... نناميد . ممكن است بافته ها و تراوشات ذهني امثال شما در يك فضاي آزاد انديشه اي رنگ باخته و فرصت خودنمايي نداشته باشد البته شايد سرّ اينكه جريان شما عميقاً مخالف آزادي ست همين است. اينكه از قرآن مثال آورده ايد عالي ست و ميدانيم كه با قرآن عجين ايد ، اي كاش كمي هم در سنت مولايمان علي ( ع) در مواجهه با مخالفانش غور ميكرديد.

"طالب ِهدايت " را مي گوييم كه بهشت را به بها دهند نه به بهانه زيرا بهاي انسان ها در طريقي است كه با حرّيت انتخاب كرده اند نه با زور و چماق ِانقلابيگري. اينكه خود را "بهشتي " بدانيم يا " جهنمي " ، لابُد از عهده ي كساني كه خود را نمايندگان خدا در زمين ميدانند برمي آيد ولي باور بفرمائيد كه اصلاً و ابدا به ماها چنين موهبتي نميدهند زيرا از سنّت نبي تا سنّت علوي به ماها ياد داده اند كه نسبت به ايمان ِفردا يقين ِ كامل روا نداريم و شك ميكنيم كه مبادا آنكس كه خود را بهشتي دانَد به آفت ِ عُجب گرفتار آيد ؟ يا نكند خداي نكرده قضاوت ايماني در باب ِانسانها هم ناشي از "بهشتي " قلمداد كردن ِخويش باشد؟ به آنكه " هدايت " را از دريچه ي تنگ ِانقلابيگري مي جويد ، مي گوييم كه ماها تمام ِ مسائل ديني (كه صد البته از آموزه هاي علوي و پدرانمان آموخته ايم نه از انقلابيگري ) را از نگاه ِسياست نمي بينيم و قطعاً بين سياست ِديني و دين ِسياسي تفاوت معناداري قائليم ماها مخالفين سياسي ِخود را از دايره ي اسلام خارج نميكنيم. به جناب "هدايت خواه ِانقلابي " ميگوييم اي برادر مسلمان ، ماها در " باغي " نمي نشينيم و ديگران را " باغي " بناميم . وقتي كه آقاي خاتمي را باغي ميناميد بفرمائيد كه بغي خروج از حاكم معصوم است يا حاكم غير معصوم ؟!!وقتي واژه ي باغي را در كلام - البته هدايتگرتان - به پيروي از بزرگان ِخويش نسبت به سيدمحمد خاتمي ديديم نميدانيم چرا تأسف خورديم از فاصله ي كهكشاني اي كه ميان ِبرداشت ِضيق تان از دين با برداشتِ ابوالحسن خرقاني هويداست ، كه " هر كه بر سفره ي بوالحسن آيد نانش دهيد و از ايمانش نپرسيد كه هر كس نزد خدا به "جاني " بيارزد نزد بوالحسن به " ناني " مي ارزد. راستي هرگز از خود پرسيده ايد با اين برداشت تنگ از ديانتي كه پيامبرش رحمهٌ للعالمين است جز ايجاد زحمت - البته با تهمت هاي قربهً الي الهي - هنري نياندوخته ايد ؟!!! بعيد ميدانيم كه در مقام ايمان به باريتعالي وصل باشيد كه اسرار درون بدانيد . به نظرتان اين چه سرّي است كه پا از گليم احتياط بيرون نهاده و هرآنچه بر روان داريد بي ترس از عقوبت دنيا و آخرت بهتان وارد مي كنيد ؟!!! اگر شما نامش را انقلابيگري ميدانيد ما نامش را وحشت از فراموش شدن ميناميم ، البته دايره وسيع آمرزش الهي را با متراژ "پايداري " سنجيدن ره به جايي نميبرد.

٢- اي برادر انقلابي ، لطفاً بفرمائيد چه رابطه اي بين مشروعيت و انقلابيگري وجود دارد ؟! ابداً نميگوئيم كه مفهوم انقلابيگري در ايران اولين بار از سوي ماركسيستها يا توده اي ها مطرح شد ، مگر مفهوم انقلابيگيري قبل از هر چيز بر "روش " تأكيد ندارد ؟ آيا اين مفهوم غايت نگر است يا فاقد غايت نگري است ؟ مگر نه اين است كه انقلابيگري در تنافر با اصلاحگري خلق شد ؟ مگر تغييرات تدريجي در حكم اصلاح و تغييرات سريع و ناگهاني در حكم انقلاب نيست ؟ آيا خشونت و ترور و مبارزه ي مسلحانه مولود ناميمون ِانقلابيگري نيست ؟ مگر در نگاه انقلابي خشونت تقديس نمي شود و آنگاه بعنوان يك پارادايم دايمي در " روش" بكار برده مي شود ؟ انقلابيگري بعنوان يك روش از حيث نظري ناقص و نارس است زيرا ويژگي ممكنات را در نظر ندارد ، بعبارتي انسان همواره در دايره ي امكان است نه دايره ي فعال ِمختار تنها و اثرگذار ، انديشه ي انقلابيگري معمولاً فهمي ساده و نارس از جهان دارد به همين خاطر روشهاي انقلابي عمدتاً با بن بست مواجه اند رابطه ي انقلابيگري با مشروعيت در تنافر است زيرا عمل ِ انقلابي به مفهوم ناديده گرفتن ِ واقعيت موجوداست در حالي كه مشروعيت بر اساس پذيرش بخشي از واقعيت حاصل مي شود . از آنجايي كه در انقلابيگري " پاسخگويي " در آغاز سالبه به انتفاع موضوع است تلاش ميشود تا بنيان مشروعيت را صرف دارا بودن ِپيشينه ي حضور در انقلاب يا تبعيت تام از نظام بداند چرا كه هر نوع نقدي به شكاف در ساختار بسته ميانجامد ، مشروعيت در اين معنا فاقد معيار سنجش است . ما معتقديم كه ملاك كار آمدي نظامهاي سياسي در انقلابي گري نيست بلكه در اصلاح پذيري تدريجي است ، نظامهاي انقلابي به سرعت به فساد و ناكارآمدي كشيده مي شوند . قصد تعقيد نداريم ولي معتقديم تداوم انقلابي گري يعني تداوم يك وضعيت خاص براي شرايط خاص و "صد البته " به سود گروه خاص و بهمين دليل به سرعت گرفتار انحصار طبقاتي ، گروهي و خانوادگي ميشوند و چرخش قدرت را بر محور مردم تاب نمياورند و لذا دائماً بر طبل جنجالي انقلابي گري ميكوبند. از مباحث نظري كه بگذريم اگر انقلابيگري بمعناي حذف دگر انديشي در سايه ي دُگم انديشي ست ما انقلابي نيستيم اگر انقلابي گري از ديوار سفارتخانه ها بالارفتن و هزينه تراشيدن بر ملك و ملت است ما انقلابي نيستيم، اگر انقلابي گري مخالفت با fatf است آري ما انقلابي نيستيم اگر انقلابي گري بر مبناي " النصر به الرُعب " ِ اعراب جاهلي ست ، آري برادر ما انقلابي نيستيم

والبته اگرهاي بسيار ديگري كه در اين مقوله نميگنجد

اي كاش به جاي وهميات بر بديهيات و واقعيات تكيه كنيم . شما كدام نظام انقلابي را ميشناسيد كه مشروعيت در معناي مورد طبع ِ شما را مد نظر داشته و در عرصه ي حيات بشري موفق عمل كرده است ؟!

٣- چطور وقتي شما وهم مسلکان سیاسیتان درفهم امور جزیی درمانده و از رتق وفتق امورساده ي دنيا وامانده ايد ، مدعی اشراف وشناخت بر عقبي و آخرتيد ؟! جناب آقاي هدايت خواه بدانيد كه مفهوم " قدرت "را با نگرش ديني به درستي نمي توان فهم كرد زيرا سنت نبوي در تأسيس حكومت نشان داد كه رسول مكرم در اين عرصه بر عرف زمانه رفت و احتجاح علي (ع) در باب مشروعيت حكومتش در مقابل معاويه نيز تمسك به انتخاب شدن توسط مردم و شورا بود نه نصب الهي ، يعني مولا نفرمود "چون خداوند مرا نصب كرده ... " بلكه فرمود "چون مردم مرا پذيرفتند ..." حرف ما اين است كه در يك نظام سياسي با هر عنواني هيچ شخصي نبايد خود را در جايگاه قوه ي قضائيه بنشاند و حكم صادر كند و قضاوت ايماني كند . نه شما در جايگاه قاضي هستيد كه حكم باغي صادر كنيد و نه در جايگاه رسول كه از اسرار درون واقف .

٤- در عجبيم از اينكه وقتي رأي هاي ميليوني بني صدر و خاتمي و روحاني را در كنار هم ميشمردي چطور آراي ميليوني " مرد هزاره ي سوم تان " را فراموش كردي ؟!

٥- وقتي استقبال مردمي از نماينده ي محبوب و مورد علاقه ي مردم را كارناوال انتخاباتي ميداني آيا اين شائبه پيش نمي آيد كه هزينه هاي سنگين ِ از بودجه ي آستان قدس در روستاها در قالب عناوين مختلف (البته خيلي هم متنوع) يك شوي انتخاباتي ست ؟!!!

٦- قطعاً هستند كساني كه جهنم ِتفكر "تاجگردون و جريان متبوعش " را بر بهشت تفكر امثال شما ترجيح ميدهند و شما نميدانيد.

٧- كساني به شعور مردم توهين ميكنند كه خود را قيّم و صاحب همه ي منابع كشور ميدانند و به هيچكس پاسخگو نيستند و بزرگترين دشمنشان " فهم " ِ ملت است.

٨- ببخشيد يادمان رفته بود تمام مناسبتهاي ائمه معصومين عليهم السلام و نوازش ِمخالفان سياسي خود در حد اعلاي كلمه مختص ِعنايات ِمخصوص شماست و ماها اگر در جشن ِميلادي شركت كنيم پيراهن ِعثمانيم !!!

والسلام علي من التبع الهدي

سازمان عدالت و آزادي ايران اسلامي منطقه ي كهگيلويه و بويراحمد

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها