یادداشت
گفتگو و گزارش

ریل های کج؛ نامه ای به سعید حجاریان

ریل های کج؛ نامه ای به سعید حجاریان
جناب آقای حجاریان!! ، سالهاست که عده ای به نام اصلاحات و به کام دشمن، ریل گذاری می کنند و قطار اصلاحات را به کج راهه و بیراهه منحرف می کنند. اما چون با خود می اندیشند که این قطار، جز عده ای مسافر ساده لوح، کسی را سوار نکرده، به خودشان اجازه می دهند، ریل های اشتباه بگذارند و سوزنبانان نا سالم، استخدام و قطار اصلاحات را به ایستگاه بدهکاری، سوق دهند. متاسفانه همراهی و همکاری و گرا دهی امثال حضرتعالی، در مسئله ۸۸، باعث شد، که یک جریان زحمت کش و دلسوز، به جریانی بدهکار و فتنه گر تبدیل شود. رفتارها و راهکارهای لجوجانه امثال حضرتعالی، باعث شد، فرزندان ایران عزیز، در شرایط امنیتی به روی هم شمشیر بکشند و عده ای سر از کهریزک و عده ای در گمنامی تمام، گم شوند و.... در همه این خونهای به ناحق و برحق ریخته، امثال حضرتعالی، دخیل و بدهکار بوده و هستید. آنچه مایه تأسف است، این است که در سال ۸۸، با ندانم کاری های جنابعالی و اتاق فکر اصلاح طلبان و مقابله و مواجهه در مقابل امنیت ملی و ایران عزیز و هم نوایی با سلطنت طلبان کوته فکر و منافقان کور دل، چه گل ها که پرپر نشد، و چه دیوارهای اعتمادی که فرو نریخت. مردم ما، هر اشکالی بر جمهوری اسلامی وارد می دانستند و می دانند، به تلاش جمهوری اسلامی برای بهبود اوضاع اعتماد داشتند. اما این اعتماد و اطمینان، در سایه ندانم کاری های شما و امثالهم، به تاراج خزان رفت و بوی خوشآیند رایحه امید، جایش را بوی متعفن نومیدی و بی اعتمادی واگذار کرد و فضای دل انگیز اعتماد و همدلی را به فضای توطئه و تخطئه و تحقیر تغییر داد. تاریخ، رفتارهای نادرست را فراموش نخواهد کرد، سیستمی که با خون هزاران شهید، جان گرفته بود، می رفت تا بدست فرزندانش به قتلگاه برود و ذبح غربی بشود. جمهوری اسلامی هرگز نباید، دگرگون شود، هرگز نباید تغییر کند. ملت ما، انقلاب کرده و نتجه آشوب و خونریزی و ناامنی را چشیده و خار در چشم و استخوان در گلو، صبوری کرده است. در این بین، عده ای آرمانهای دروغین تراشیدند و به جوانان ما گفتند: که اگر انقلاب شود، کشور گل و بلبل خواهد شد و دموکراسی غربی از کشور ما، مدینه فاضله خواهد ساخت و... اما، تاریخ به یاد دارد که بسیاری از قیام ها و قتل عام ها، تقریبا کور و بی حاصل، بوده و خواهند بود ولی، رفورم ها و اصلاحات تدریجی، عموما به بهبودی و بهزیستی جامعه، خواهند انجامید. شمایان که برای قطار اصلاحات، ریل های معیوب گذاشتید، جریان مقبول و حامی انقلاب را به جریانی معیوب و بدهکار تبدیل کردید و هرکسی را که نسبت به انقلاب زاویه ای داشت، به جای مبدل کردن به دوست و خیرخواه انقلاب، به معاند و دشمن تبدیل کردید. بسیاری از فعالین اصلاح طلب را ستاره دار کردید، تا هرگاه جمهوری اسلامی، احساس خطر کند، ابتدا، به سراغ ستاره دارها برود و آنها را در بخش ها و شهرها به زندان بفرستد و فرصت را از دلسوزان حافظ نظام بگیرد و به دوستان مشغول شوند و از دشمن مغفول بمانند. بدون تردید، این رفتار خیانت آمیز بوده و جز برادر کشی حاصلی نخواهد داشت. جمهوری اسلامی، هرگز!! نباید از طرف اصلاح طلبان احساس خطر بکند، زیرا آنان باغبانانی مهربانند، که هدفشان، شکوفایی و پرباری درخت انقلاب و حذف شاخه های هرز برای باروری بهتر است. متاسفانه، عده ای که تریبونهای اصلاح طلبان را غصب کرده اند، مرزها را در هم پیچیدند وکلاف سردرگم بافتند تا اصلاح طلب و سلطنت طلب و منافق و معاند، در یک آبشخور و بر سفره دشمن بنشینند و حق و باطل در هم آمیزد. این در حالی است که مرز ما اصلاح طلبان، با همه این اقشار، بصورت روشن و تعریف شده، جدا بوده و جدا خواهد ماند. اگر قرار باشد، براندازان به میدان بیایند و حاصل خون برادران شهیدمان را به تاراج ببرند، ابتدا اصلاح طلبان، جان و مال و آبروی خود را سپر می کنند، تا از درخت انقلاب، محافظت کنند. رابطه ما اصلاح طلبان، با رابطه همه اقشار، متفاوت است، ما دلسوزانه و مهربانانه، به هرس شاخه های هرز مشغولیم و رنج همه خارها و سموم و آفات و امراض درخت انقلاب را به جان می خریم، ولی هرگز نخواهیم گذاشت که نامحرمان و نااهلان، ایران عزیز را به قربانگاه تیغ و دشنه و خشونت و دلتنگی ببرند. ملت ما، انرژی فراوان، برای انقلاب، جنگ ، سیل و زلزله و ... هزینه کرده است. هرنوع دگرگونی جدید، توان ملت ما را برای سازندگی و بلوغ خواهد گرفت و آنرا به عقب خواهد برد. خنده دارترین رفتار سیاسی این است که ملتی، چهل سال پیش ، برعلیه جور و ستم و استبداد شاهنشاهی، به پا خواسته، دوباره خود را در دامن کسانی بیاندازد که قادر به مدیریت زندگی شخصی خودهم، نیستند و دم از سلطنت و شاهنشاهی می زنند و می اندیشند، با سوء استفاده از احساسات میهنی مردم ایران می توانند، احیاگر امپراطوری شکوهمند هخامنشیان باشند. اگر چه امپراطوری هخامنشیان و ساسانیان و شکوه کاخ های برجای مانده شان، گوش تاریخ را کر خواهد کرد و بر تارک تاریخ برای همیشه خواهد درخشید، و برای همیشه قابل احترام خواهند ماند، اما ملت ما، از نظام تک رأیی واستبدادی، گذر کرده و به دموکراسی نوین، رنگ اسلامی و مذهبی داده است. بدون شک الگوهای غربی، در جامعه ای که دین، در تمام نظامهای اجتماعی و شخصی آن ریشه دوانیده، قابلیت اجرایی ندارد. امام خمینی ره ، به درستی این موضوع را دریافته بود و براساس بنیانهای مذهبی، دست به ابتکار عمل زد و نظام سلطنتی را دگرگون کرد، زیرا مذهب، در تمامی سطوح اجتماعی و برای سالیان متمادی، روییده و رشد کرده است . بدون شک، بنای الگوهای اجتماعی بر ساختاری غیرمتناسب، منجر به شکست و گسست ساختاری و اجتماعی، خواهد شد. در جهان امروزی، تکیه بر ملی گرایی، برای احیای روح ملی ما، لازم است و باید از این پتانسیل، برای بلوغ و شکوفایی، استفاده شود. امروز هنگامه تحقیر اقوام ایرانی نیست، امروز هنگامه همدلی و اتحاد و جهت دادن به احساسات میهنی و ملی، برای قوام و دوام جامعه، درمقابل هجمه ها و شبیخونهای فرهنگی و امنیتی است. به شما و همه آنهایی که داعیه دار رهبری اصلاحاتند، توصیه می کنم، خودرأیی را کنار بگذارید و به خرد جمعی مراجعه کنید، اگر قرار است، جریانی داعیه دار اصلاح جامعه و مخالفت با خودرأیی باشد، نباید رهبرانش، در چارچوب تنگ لجاجت و عناد و کینه شخصی، گرفتار آیند و جریانی اصولی و ریشه دار را در کشتارگاه لجاجت شخصی و استبداد رأی، قربانی کنند. بدون شک ملت ایران، راهی جز اصلاحات تدریجی، مراجعه به خرد جمعی، احترام به علم و تخصص و رهایی از خرافه و ریاکاری ندارد. متاسفانه وقتی ریاکاری، عادت مردم شود، ریاکاران، تلاش می کنند، با ایجاد چند عادت رفتاری و ریش بیش گذاشتن و داغ پیشانی نهادن، برجایگاه متخصصین تکیه بزنند و مردم را به سرزمین مه آلود، خرافه و رمالی ببرند و به جای برنامه ریزی و اعتقاد و اعتماد به علوم دقیقه، به دود مبهم فلان رمال، اعتماد کنند. کسانیکه، از حال خویش، بی خبرند، اما می خواهند، آینده دیگران را پیشگویی کنند. کار امروز اصلاح طلبان، توجه به تخصص، دوری از ریاکاری، شفافیت در عرصه سیاست و مدیریت و پاکدستی و پاک دامنی است. این قطار، سرنشینانی فرهیخته دارد که آنقدر بزرگمنش هستند که فرصت را به دیگران داده اند تا به رانندگی لوکوموتیو، دل خوش دارند، اما دیگر، زمانه خودرأیی، سر آمده است. به شما و همه داعیه داران توصیه می کنم، در زمین دشمن و با نقشه دشمنان، بازی نکنید وگل به خودی نزنید. ایران عزیز ملک ِطلق کسی نیست که برایش برنامهٔ خاص داشته باشد، منافع استعمارگران پیر را که در قالب دوست، مشورت می دهند، تأمین نکنید، آنها دنبال منافع ملی خویشند و دوستان غافل ما، خریداران سلاح و سهام بنگاههای روسیه و انگلیس.... خودم را و شما را توصیه می کنم، به شفافیت، زنده کردن روح حماسی مردم ایران، توجه به قهرمانان و اسطوره های میهن، تکریم و احترام ریش سفیدان و گیس سفیدان کشورمان. زیرا تحقیر و تخریب بزرگان قوم، تخم یأس را در کشتزار جان جوانان، خواهد رویاند. جوانان ما، نباید دنبال نسخه برون وطنی فلان فراری و نوحه خوان های کاباره ای باشند. اشتباهات بزرگان ما، تجریبات تلخ و تلنگر هایی هستند که می توانند هنگام خواب آلودگی، بیدارمان کنند، اما بزرگان ما با هر اشتباهی، برای کشور ما بزرگند و جزء تاریخ سیاسی ما و سند و گواه تجربه های ما، در میدان سیاستند. نباید تجربه هایمان را دور بریزیم و دوباره وقتمان را برای تجربه های جدید، هدر بدهیم، جهان به همه ملت ها، فرصتی برابر داده است، الگوهای نیکویشان را بومی سازی کنیم و از تجربیات مسیحیت و تلخی های فرقه گرایی، تجربه بیاندوزیم. می بایست، زیر بیرق ایران اسلامی، گرد هم آییم و سکان کشتی را به فرزندان ایران بسپاریم و به آنان اعتماد داشته باشیم..... ای عقل، خجل، ز جهل و نادانی ما درهم شده خلقی ، ز پریشانی ما بت در بغل و سجده، به پیشانی ما کافر، زده خنده، بر مسلمانی ما ... شیخ بهایی
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 3 نظر

  • 1 ناشناس 1397/10/5 23:16:54

    بسمه تعالی مطلب شاعرانه ای است فقط معلوم نیست از کدام جهت قافیه برشاعر عزیز مان تنگ آمده است!!!!!

    پاسخ
  • 2 ناشناس 1397/9/28 21:32:48

    کاش امثال جنابعالی از نظر اندیشه سیاسی تکلیفتان با خودتان مشخص بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخ
  • 3 آیدا 1397/9/27 11:25:38

    مثل همـیـــــــــــــــــــــــــــــشه عالـــــــــــــــــــــــــــــــی

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها