یادداشت
گفتگو و گزارش

یادی از یک بازمانده کهن‌سال

یادی از یک بازمانده کهن‌سال

به نام آفریدگار لوح و قلم

جهان یادگار است و ما رفتنی به گیتی نماند به جز گفتنی

شادروان کربلایی آقا ولی راد بابکانی یکی از آخرین بازماندگان کشتار کوه سیاه در سال 1318شمسی در واپسین روزهای سرد پاییز سال 1397 خورشیدی به سرای ابدی شتافتند. پیکر پاک این بزرگ¬مرد کهن¬سال که بیش از یکصد بهار عمر با عزت از خداوند گرفته بود در میان انبوه بدرقه¬کنندگان در شهر یاسوج به خاک سپرده شد. کهن¬مردی که در زندگی فراز و فرودهای فراوان داشت و شاهد بسیاری از رویدادهای این دیار در سده اخیر بوده است. بی¬گمان بی¬باکی یکی از صفاتی است که مانند لوحی زرین در کوران رویدادها به یادگار می¬ماند. روان¬شاد کربلایی آقا ولی شخصیتی آگاه به روایت¬ها و رویدادهای تاریخی، خردمند و سخن¬ور، بی باک و آزاده، نجیب و شکیبا بودند. نیاکان ایشان از عهد قجر از کلانتران و سپهسالاران این دیار بودند که هماره از موثرترین تصمیم-سازان و تصمیم¬گیران رویدادهای تاریخی و اجتماعی منطقه به شمار می¬رفتند.

نژاد از دو کس دارد این نیک پی ز افراسیاب و ز کاووس کی

همانند پسوند خانوادگی خود متصف به جوانمردی بود و جانانه بر عهد و پیمان خویش پای می¬فشرد. آداب نیکوی همسایگی را تمام و کمال به جا می¬آورد و در پیشامدهای سخت روزگار دوشادوش مردم در شادی و شیون آنها شریک بود. حافظه قوی ایشان در بازخوانی رویدادهای تاریخی کهگیلویه - بویراحمد و ممسنی مثال¬زدنی بود. اهل دین بود و بر سلوک مسلمانی استوار. در نهایت بلاغت و نرمی سخن می¬راند.

فریدون فرخ فرشته نبود زمشک و زعنبر سرشته نبود به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی

در متن نبرد گجستان در دوران اصلاحات ارضی که خود کتابی است مجزا، حضوری فعال داشت و عموی شجاعش زنده¬نام آقا لهراسب موسی¬پور (حکمتی) نخستین کشته قوای بویراحمدی و ممسنی (طایفه¬های جلیل، بابکانی ، ده¬تینی انصاری و سایر طوایف بویراحمد) در آن نبرد سهمگین بود. قصه این پدر دلسوز و پوران دلیرش حکایتیست شگفت و شنیدنی. در این سی و چند سال اخیر دو فرزند برومند خویش را به طرزی جان¬سوز از دست داد و در سوگ فرزند رزمنده سرافراز دیگرش کربلایی آقا حسین راد آیین سوگواری و ختم برگزار نمود، غافل از اینکه او زنده است. بعدها از سوی صلیب سرخ جهانی خبر زنده بودن فرزند در اسارتگاه¬های دولت بعث آمد و سرانجام پس از سال¬ها بی¬قراری یعقوب¬وار دل¬بند آزاده خویش را ملاقات کرد. فرزند اولش شهید جاویدالاثر علی¬محمد راد بود که در جنگ هشت ساله با رژیم بعث عراق شجاعانه از خاک پاک وطن ایران اسلامی دفاع نمود و جان خویش را تقدیم نمود. به روایت دقیق¬تر دومین شهید استان بودند و در پاسگاه مرزی خرمشهر دربرابر دشمن بعثی مردانه ایستاد و شهد شهادت نوشید. دگر رویداد سخت زندگی ایشان که جهان¬گیر شد سقوط هواپیمای شرکت آسمان بر بلند¬ی¬های بلندترین قلل دنا در زمستان 1396 خورشیدی بود. در این تلخ رویداد فرزند برومند و پاک¬سرشت دیگرش روان¬شاد مهندس آقا اردشیر راد به همراه عموزاده خویش روان-پاک بانو نرگس خوبانی فرزند مهندس آقا امیرحسین خوبانی شخصیت دین¬دار، مردمی، نیک¬بنیاد و متنفذ استان و پوران نوجوان آن بانو طاها و ایلیا دانشی با 62 همسفر آسمانی عزیز دیگر به پروازی ابدی رفتند. البته داغ فرزند طاقت عظیم می¬خواهد و از هر¬کس ساخته نیست و به قول فردوسی بزرگ:

مرا بود نوبت برفت آن جوان ز دردش منم چون تن بی‌روان شتابم همی تا مگر یابمش چو یابم به بیغاره بشتابمش برآمد چنین روزگار دراز کزان همرهان کس نگشتند باز

باری، جا دارد در این هنگامه، که هشتاد سال از یک نبرد نابرابر تاریخی می¬گذرد به نقل از یک نوشتار مکتوب اشارتی شود تا در حافظه تاریخ بماند. ایستادگی و وفای به عهد صفتی است که مشمول کهنگی و گذشت زمان نمی¬شود چون ریشه در خون و روان آدمی دارد. سخن از سخت¬ترین سال¬های این قوم است، در سال¬ 1316 و 1317 خورشیدی، که در ارتش کشور خدمت سربازی مردان باب گردید. حسب روایت¬های موثق دو جوان از ایل باوی که خواهرزاده طایفه بابکانی بودند برای فرار از خدمت نزد دایی¬های خود آقا فرامرز، پناه آوردند. در سال 1318 خورشیدی پناه¬آوردگان در حفاظ حفیظ قوم قرار گرفتند و البته سابقه این رسم به قدمت تاریخ این دیار است. همین اقدام عاطفی و انسانی بهانۀ نبرد سهمگینی شد. بی¬شک این رویداد از تراژدی¬های این دیار این است. قوای دولتی به همراه سیاره¬های محلی به بهانه دستگیری دو سرباز و پناه¬دهندگان آنها در اوقات بامداد که همگان در خواب خوش آرمیده بودند ناگهانی شبیخون زدند. مهاجمان از چهارطرف آبادی راه را بسته بودند و آتش سرخ گلوله¬های مرگ¬بار در دامنه کوه سیاه زبانه کشید. شمار زیادی از نظامیان مهاجم کشته شدند و کسان دیگر همچون آقا عبداله دانشمند، آقا جهرم راد (پدر آقا ولی)، ملا کوچک فروزان و سایرین به زندان اهواز منتقل و اعدام شدند و هیچ¬ اثری از آنها به دست نیامد. افزون بر 70 تن کشته و سربدار هزینه طایفه بابکانی در آن تلخ رویداد بود. آقا فرامرز، آقا طوفانی و کسان دیگر از کشته¬شدگان صحنه نبرد بودند (جهان¬بین 1392). بعد از آن واقعه تلخ، باقی¬مانده طایفه در جای¬جای این مرز و بوم از بویراحمد تا ممسنی پراکنده شدند و طایفه را سرنوشت دیگری آمد. سرانجام با مقاومت دیگر بزرگان و آحاد مردم این مرز بوم حکومت وقت ناگزیر به تشکیل استان کهگیلویه و بویراحمد شد. لازم است از الطاف بی¬کران آحاد مردم بویراحمد، سایر طوایف استان و قوم لر در مدت این پیشامد و پیشامدهای پیشین به رسم ادب سپاس¬گزاری شود. روحشان و یادشان گرامی باد.

جهان¬بین امراله (1392). ایل و خانواده در بستر طبیعت. انتشارات فرهنگ مانا، سی¬سخت، ایران.

*دکتر محمد صدقی اصل عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها