یادداشت
گفتگو و گزارش

تاریخ کهگیلویه بی‌مهری‌های استاندار را به خاطر می‌سپارد

تاریخ کهگیلویه بی‌مهری‌های استاندار را به خاطر می‌سپارد

تاریخ سازی ورزش هندبال دهدشت و مجموعه فرازبام نه برای استاندار مهم بود نه برای فرماندار کهگیلویه و معاونش!که حتی زحمت حضور در سالن در شهید باهنر را ندادند و ترجیح دادند در اسفند دل انگیز بارانی در کنار خانه و خانواده خود باشند.

در میان همه این بی مهری‌ها و بی توجهی‌ها تیم فرازبام خائیز دهدشت موفق شد نخستین سال حضور خود در لیگ برتر هندبال را با کسب رتبه سوم سپری کند.

دل‌ها در سالن شهید باهنر بود و چشم‌ها و امیدها در نصف  جهان؛این جمله شاید خمیر مایه  جمعه ۱۰ اسفند ماه تاریخی دهدشت بود و هندبال.

سکوت سرد و سنگین سالن شهید باهنر به واسطه ندانم کاری و یا شاید کم تجربگی نوجوانانی که به جای تشویق حاشیه ایجاد کردند و هم خود و هم مشتاقان تیم هندبال فرازبام را در آخرین بازی لیگ برتر که اتفاقا حساس و سرنوشت ساز بود محروم کرده بودند،آزارمان می‌داد.برق امید در چشمان مجید پارسایی و مجموعه فرازبام نشان لبخندها و هوراهایی بود که قرار بود ساعتی دیگر در میان همهمه و در کنار حضور کم رنگ هواداران و رقص نور و آتش بازی افتخاری برای دهدشت رقم زده شود که پیش از این هیچ کس نتوانست و یا نمی‌خواستند که بتوانند.

بازی مردانه و جوانمردانه مس کرمان در دهدشت که لحظه‌ای عقب نمی‌نشست و بازی جوانمردانه‌تر سپاهان اصفهان در نصف جهان مقابل تیم مدعی رتبه سوم نیروی زمینی کازرون امیدوارمان می‌کرد ؛ استرس ،اضطراب و ضربان شدید قلب‌ها به اوج رسیده بود در دهدشت فرازبام با اختلاف یک گل جلو بود و در اصفهان سپاهان با اختلاف چهار گل.دلشوره عجیب بود و استرس فراوان ؛ نکند اتفاق تلخی بیفتد و اصفهان وجدانی بخوابد ! نه،اصفهانی‌ها اختلاف را بیشتر و بیشتر می‌کردند و در اردوگاه جوان فرازبام بام آتش امید هر لحظه گرم و گرم تر می‌شد و برق امید درخشان‌تر؛ پیشانی‌های عرق کرده کادر فنی و مجموعه فرازبام خائیز در کنار رقص پنهانی پاهای و دل‌های امیدوار به دلنوازی اسفند تاریخی می‌افزود و جمعه تاریخی را تاریخی‌تر می‌کرد. با هر سوتی معدود حاضرین در سالن به هوا می‌پریدند و با هر گلی در اصفهان درخت امید کازرونی‌ها بیشتر بی‌جان می‌شد و امید در دهدشت به اوج می‌رسید. فرازبامی‌ها تا افتخار تاریخی قدمی بیشتر فاصله نداشتند،بله  اتفاق افتاد  ؛ فرازبام برد با اختلاف هم برد و سپاهان با اختلافی دیگر فاصله دهدشت تا سکوی سوم را حداقل فاصله رساند و سوت پایان بازی در دهدشت.شادی آغاز شد ؛ مجید پارسایی سرمایه‌گذار دلسوز دهدشتی پسر خوش قلب هندبال بلاد شاپور به اشک شوق نزدیک شده بود که حضور دوربین صدا وسیما مجال باریدن را از او گرفت،کادر فرازبام شادی می‌کردند یک فصل تلاش،یک فصل تنهایی و استرس،یک فصل نداشتن حامی، یک فصل سخت و سرد و تنها پایان یافت.گوشه گوشه سالن برخی مدیران آمده بودند همه خوشحال بودند اما خوشحالی شهردار ، رئیس شورای شهر و برخی از اعضای شورای شهر بیشتر بود،خیلی‌ها نیامده بودند و شاید برای آنها مهم نبود، نه دهدشت مهم بود نه مردم دهدشت نه هندبال مظلوم دهدشت و تنهایی‌های مجید پارسایی و دوستانش.فرماندار دهدشت مانند معاون و بخشدار مرکزی دهدشت فضای گرم خانه و خانواده و شاید تفریح در اسفند زیبایی ۹۷ را به هندبال و شهر و شهروندان ترجیح دادند و استاندار که برای کهگیلویه هیچ‌گاه اهمیتی قائل نمی‌شود تماشای فرازبام خائیز و بودن در کنار مجموعه دلسوز هندبال را بی‌خیال می‌شود و در آرامش زیبایی خانه خود در پایتخت و یا شاید سودای کرسی سبز بهارستان در کنار بارش برف دل انگیز روزهای آخر زمستان به خواب شیرین می‌رود و کهگیلویه می‌ماند و مردمان رنج کشیده و رنج دیده و مظلومش.هر چه بود ننه سرما در اسفند ۹۷ افتخار آفرینی هندبال دهدشت را دید و کوله بارش می‌بنند و می‌رود ؛مانند استاندار کهگیلویه و بویراحمد که احتمالا در بهار ۹۸ می‌بندد و می‌رود ؛ اما نه اسفند یادمان می‌رود نه بی‌مهری‌های یک فصل تنهایی و تنهایی و تنهایی. رقص دستمال با نماینده قدر گچساران در آئین افتتاح خیابان بلادیان و حضور در جشن تولدی ساده در گچساران مهم است و اما افتخار آفرینی هندبال دهدشت با نداری و محرومیت هیچ ارزشی برای تیم مدیریتی استاندار و استاندار ندارد.هندبال دهدشت تاریخی شد و تاریخ کهگیلویه  بی‌مهری‌ها را هرگز فراموش نمی‌کند و مردم دهدشت بی مهری‌های ادامه دار استاندار را. پایان شاهنامه  هندبال دهدشت خوش بود و کسب رتبه سوم لیگ برتر هندبال در میان همه نامهربانی‌ها اتفاق افتاد ولی باید بدانیم شهر خوب شهروند خوب می‌خواهد و شهر و شهروند خوب مدیرانی می‌خواهند که دلسوز، مستقل و با برنامه باشند. هندبال دهدشت تا سال‌ها با کار تخصصی و علمی مجموعه فرازبام بیمه شده است ولی عمر مدیریت خیلی‌ها بیمه نیست و روزی باید در تنهایی خود و در مقابل وجدان امروز خوابیده و شاید فردا بیدار پاسخگو باشند.

دلی سربلند و سری سر به زیر از این دست عمری به سر برده‌ایم

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها