یادداشت
گفتگو و گزارش

دوران بلاتکلیفی در آمریکا و جهان

دوران بلاتکلیفی در آمریکا و جهان

زنجیره «ترین‌های»انتخاب چهل و پنجمین رییس جمهوری آمریکا ادامه دارد. «کهن‌ترین» رییس جمهور منتخب در حالی وارد کاخ سفید می‌شود که «کمترین» پیش‌بینی‌ها او را پیروز انتخابات می‌دانست.آیا پوپولیسم آمریکا را فتح کرده است؟ آیا جهان پرآشوب این سال‌ها تاب تحمل یک رییس جمهوری غیرمتعارف را در اثرگذارترین کشور جهان دارد؟ تکلیف مهاجران داخل آمریکا چه خواهد شد؟ اقتصاد جهانی به کدام سو خواهد رفت؟ مناقشات خاورمیانه رو به بهتر شدن خواهد رفت یا بدتر شدن؟ جهان امن‌تر خواهد شد یا ناامن تر؟ این‌ها و ده‌ها سوال دیگر بود که صبح روز شمارش آراء در ذهن بسیاری از مردمان زمین، بذر نگرانی پاشید. هر چه بود پاسخ این سوالات چندان خوشایند نبود، که اول «پزو» واحد پول مکزیک را به زمین زد، سپس بازارهای بورس‌ خود آمریکا را اندکی بیش از ظهر روز وحشتناک یازده سپتامبر به پایین انداخت (روز یازده سپتامبر پانصد و چهل واحد، روز شمارش آرا ششصد واحد سقوط شاخص های بورس را به دنبال داشت) و سپس چون موج‌های خروشان اقیانوس آرام تا سواحل شرقی آسیا و بعد به سایر نقاط زمین از جمله تهران رسید. گویا پیروز انتخابات کاخ سفید بیش از آن‌که باران رحمت باشد، آذرخش هراس بوده است.این پیروزی شگفت، هر چه بود معادلات بسیاری را برهم زد. اگر قرار باشد حاصل جهانی شدن ظهور مردانی چون «دونالد ترامپ»باشد،جهانی شدن بهتر نیست نباشد؟ آیا اگر دموکراسی‌ها و انتخابات‌های مستقیم و غیر مستقیم، یک روز حاصلش خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا باشد و روز دیگر پیروزی مردی که از هیچ قاعده و فرمول سیاسی و حزبی تبعیت نمی‌کند،آیا نقد ناقدان دموکراسی نباید شنیده شود؟ اگر قرار باشد اقتصاد اول دنیا، تا این حد پوشالی باشد که یک‌شبه مردی با انگشت گذاشتن بر ناکامی‌های طبقه فرودست، شگفتی‌ساز مهم‌ترین انتخابات جهان باشد، پس تکلیف کشورهای درحال توسعه و متوسط‌الحال چیست؟ آیا به جز دو نظام اقتصادی اصلی دنیا، گزینه سومی بوده که تاکنون مغفول مانده است؟یک دنیا سوال پیش روی کسانی است که که تا چندساعت قبل از اعلام نتایج، خیال‌شان ازبابت شکست ترامپ کاملا راحت بود. با همه این وجود، ترامپ پیروز شد،پیام های تبریک یکی پس از دیگری در رنگ‌های مختلف به کاخ سفید می‌رسد.بعضی توام با دلخوری،مثل آلمان.برخی چون روسیه کاملا راضی. و فرانسه هم که موضعش را از زبان فرانسوا اولاند بیان کرد«آغاز دوره بلاتکلیفی در آمریکا» این جمله آنقدر سنگین بوده که گویا از زبان همان شهروندان آمریکا بیان شده، آنها که با اشک و آه گفتند آماده مهاجرت به کانادا،یا حتی به کشورهای سابق خود هستند. هرچه هست ملغمه‌ای از شگفتی،بهت و حیرت، ترس و دلهره وسرخوردگی گستره وسیعی از عالم را دربرگرفته است.چگونه آمریکا ترامپ را برگزید؟ واقعیت این است که همان شکاف سنتی میان روشنفکران و توده‌ها بیشترین اثر را در این انتخابات بر جای گذاشت.عملکرد ترامپ را ازیک منظر می‌توان به مائو و انقلابش در چین تشبیه کرد.از منظری دیگر با آنچه احمدی نژاد با پابرهنگان ایران نمود. مائو رهبر پیشین چین، با جادو کردن توده‌های عظیم روستانشینان چین، بر شهرنشین‌ها و هرآنچه رشته کرده بودند، پیروز شد. ترامپ هم قبل از هرچیز، مغز میلیون‌ها آمریکایی را هدف گرفت، که نگاهی حسرت‌آلود به دوران صنعتی آمریکا می انداختند و اکنون که آمریکا در دوران پساصنعتی روزگار می گذراند، کار و تلاش آن‌ها به زندگی مطلوب‌شان ختم نمی‌شود،چه رسد به آن‌که منجر شود به «رویای آمریکایی.»همین نارضایتی بود که بدل به خشم شد و چونان سیلی بنیان‌کن همه چیز را باخود برد و باخود مردی را آورد که تن همه را لرزاند. کارشناسی برج معروف «ترامپ»در نیویورک را مصداق شگرد او در پیروزی دانست . او که روزی قصد داشت در آن محل برج مجلل خود را بنا نهد،بانگ برداشت که «این محله مخروبه است و باید برای تغییر چهره محله هم که شده،به جای این مخروبه‌ها بنای زیبایی ساخته شود» و آن‌قدر بر طبل این خیرخواهی (!) خود کوفت تا شهرداری را قانع کرد که او را به میزان زیادی مورد بخشودگی جرایم قرار دهد و از ان پس بود که برج ترامپ برخرابه های ان بخش سر برآورد و از او چهره ‌ای ساخت که نمی‌شد او را نادیده گرفت. در انتخابات هم «سیاه‌نمایی» شگرد اصلی او بود. بزرگ‌ترین اقتصاد جهان را به تضعیف توان اقتصادی توده‌ها متهم کرد. حتی اگر سی درصد این اتهام متوجه دولت‌های فعلی و قبلی آمریکا بوده‌باشد،این یک برگ برنده مهم محسوب می‌شد. اول همه را از همه چیز و همه کس دلزده کرد،آن‌گاه خیلی ساده گفت که«آمریکا به یک رهبر قدرت‌مند نیاز دارد» و انگشت نشانه را به سمت خود گرفت. مردم خسته از تکرار مکررات و دست به دست شدن قدرت نیز،برخاستند تا این بار تخم مرغ ها را در سبد این مرد بگذارند، ولی هرگز این‌ را محاسبه نکردند که حتی اگر دردها همین باشد که ترامپ فریاد می‌زند،دلیل نمی‌شود که او را درمانگر این دردها بدانند.

منبع: روزنامه همدلی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها