یادداشت
گفتگو و گزارش

دشمنانم، موذیانه خنده‌های فتح‌شان بر لب

دشمنانم، موذیانه خنده‌های فتح‌شان بر لب

شب سختی بود. برای فرزندان زن مقتول. برای محمد علی نجفی. و بعد برای ملت، بیشتر آن بخش از ملت که با نجفی در یک طیف سیاسی قرار داشتند. هیچ کس باندازه جرم شناسان که ماهیت جرم را می دانند، با شنیدن خبر وقوع یک جرم، واکنش آرام ندارند. هرجا جامعه هست، جرم هم هست. تنها چیزی که مساله را تا این حد بزرگ جلوه می دهد، گذشته مردی است که امشب در پیشگاه ملیون ها وطن دست کم «عاقبت به خیر» نشد. سقوط از یک جایگاه خیلی بالا. به یک جای خیلی پایین و در واقع ته دره. جوری که انگار او به خودش شلیک کرده باشد. نگارنده با خرده هوشی که بهره دارم، بار نخستین زمانی به وجود یک گره در زندگی این مرد پی بردم که بناگاه پس از کش و قوس های فراوان شورا باتفاق آرا نجفی را به خیابان بهشت رهنمون کرد، خیلی زود وضع جسمانی را بهانه کرد برای قطع همکاری. خیابانی که دوازده سال، نه چهارده سال بود بهشت مفسدان متصل اقتصادی شده بود. یک و نیم دهه زمان کمی نیست که از جایی حتی آب هم خورده باشد، چه رسد به منفعت و رانت. پس تا اینجای کار، یک مرد آکادمیک که سابقه مالی کاملا تمیزی دارد، به محیطی کاملا آلوده می شود. طبیعی است اگر محیط اورا پس بزند. وصله ناجور؟؟ اما از آنجا که ما انسان ها هر کدام، یک جاذبه دلمان را می برد و برای مان جاذبه و دافعه ها یکسان نیست، گویی این مرد در جای دیگری آزمون داده بود که آنجا نمره امتحانش به خوبی آزمون های سی چهل ساله مالی و سیاسی نبود. دست بر قضا، این یکی امتحان عمری به درازای عمر بشر دارد. همزاد خود ابوالبشر. اساسا اولین قتل عمد رخ داده هم میان فرزندان آدم، از بهر طره و خط خال اقلیما بود. همان که بر رقابت بر سر آن قابیل برادر خود هابیل را کشت. (فریاد که در رهگذر آدم خاکی بس دانه فشاند ند و بسی دام تنیدند.) نجفی در دامی افتاده بود و ما به درستی نمی دانیم مقتول آنروز و معشوق دیروز، از چه تاریخی اول دل اورا اسیر کرد، آنگاه خودش را. عدم اعتماد به نفس او که در همان دوره کش و قوس های بمان و نمان در منصب شهرداری، حالا بهتر درک می شود. اتفاقی که شاید برای بسیاری از مردان ایرانی آشناست. یکی در نوجوانی دیگری در جوانی و آن یکی در اوج قدرت. در جامعه ای بسر می بریم که گره روابط زن مرد در آن، به سرانگشت آموزه های دینی ها باز نشد و هر روز بسته تر هم شد. در چنین بازار سیاهی است که هزینه یک دیدار ساده حتی در یک کافه، بعد از به تصویر در آمدن، گاه هزینه ای گزاف دارد. و شکارچی هم برای تعیین بها، گاه به جیب شکار خود نگاه می کند و گاه دیگر به نام و آوازه او. نجفی تا این لحظه مرده است. دست کم در زندگانی اجتماعی اش. ولی به باور من همان وقت که تصاویر خصوصی اش بی اذن او، تنها به اراده معشوق فریبکار او صفحه آرای مجازی شد، او مرد. آنقدر له شده بود که نای پاسخ گفتن به میلیونها ایرانی منتظر را هم نداشت. و اما آخر کار، جرم او یک جنایت است. برای چنین جرایمی، داشتن وکیل اجباری است. حتی اگر کسی وسع مالی نداشته باشد، وکیل تسخیری بر او نصب می کنند. اما گویا طیف میلیونی هم فکران او، بیشتر نیازمند داشتن وکیل هستند. ملیونها ایرانی با افکار مختلف که باقتضای زمانه در یک نام می گنجند. (اصلاح طلبان) دیشب اگر شب شوک و ناباوری اصلاح طلبان بود، برای اردوگاه مقابل که اصولا با مرگ و اعدام و کشتار و گروگان گیری و نقض حقوق بشر سازگاری بیشتری دارد، شب خوشی بود. دشمنانم موزیانه خنده های فتح شان بر لب.... باید هر نگارنده آزاده ای امروز به وکالت از ملیونها انسان شریف بپردازد که چند دهه است بخاطر هوس بازی های سیاسی این طیف ماجراجو، جامعه آرام و منطقی ایران را اول به فقر و فاقه کشانده سپس به جرم و جنایت سوق داده اند. کسانی که چند دهه است هرگز بی مسولیت نبوده اند. آنهایی که مانند سدی بزرگ راه تعالی را مسدود کرده و مانند بختک خواب آرام از چشمان ملت زدوده اند. چنین افرادی امروز نباید به حق حق بدهند که مانند.... تویت کنند که «اصلاح طلبان یک قاتل کم داشتند، آن هم جور شد». بهتر است خفقان بگیرند تا روند رسیدگی قانونی به درستی انجام بگیرد.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 5 نظر

  • 1 ه 1398/3/10 8:39:59

    اصلاح طلبها دیگه از شرف حرف نزنن کافیه ی نگاه به روزی نامهاتون بندازید ببینید اصلاحاتچی ها بی اخلاقی کردند یا اصولگراها ببینید اصلاحاتچی ها درباره اون مرحومه چ حرفهایی که نزدید وتوهین ها نکردنید واقعا بی شرفیدشما

    پاسخ
  • 2 سجادحسيني 1398/3/10 8:9:2

    اقای زرین تو خفه بشی بهتره اصولگرایان با کدوم کشت وکشتار اشناهستند؟فعلا که شما ولیدرتانقاتل هستید درفتنه٨٨خونهای زیادی راشماها به زمین ریختید وجنایتکاری درخون شماهاست افکر کردید این ولنگاری اقتصادی که ملیونهاجان ادم را گرفته جنایت نیست؟؟؟؟؟

    پاسخ
  • 3 شهروند 1398/3/8 19:10:42

    آفرین به این قلم. به حق بسیار زیبا نگاشته اید.

    پاسخ
  • 4 يه دوست 1398/3/8 17:59:44

    زرین جان اتفاقاً مشکل نجفی این بود که اونم مثل شما خودش رو دارای هوش میدونست.

    پاسخ
  • 5 ناشناس 1398/3/8 9:58:55

    این مطالب مزخرفاتی بیش نیست! و این خطا به هیچ وجه قابل توجیه نخواهد بود ! خیانت خیانت است چه اصولگرا ! و چه اصلاح طلب! دشمن داشته؟ یک سیاستمدار چابک همه جوره مواظب اعمال و رفتار خودش هست

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها