یادداشت
گفتگو و گزارش

صدای پای سرمایه‌داری در حیات خلوت کمونیسم

صدای پای سرمایه‌داری در حیات خلوت کمونیسم

کره شمالی را شاید بتوان عروس نابه کار سیاست بین الملل نامید . این عجوزه شرقی که دیرزمانی به حجله کمونیسم شوروی خزیده بود اینک آرام آرام دل به گیسوی بلوند و بلند چشم آبی های امپریالیست می سپارد. خبر کوتاه اما بسیار هیجان انگیز بود . ورود پرزیدنت ترامپ به خاک کره شمالی . این سنت شکنی بی سابقه گویی عادت مألوف رئیس جمهور آمریکاست . اما "کیم ایل سونگ" و فرزندش؛ رئیس جمهور ابدی "کیم جونگ ایل" در مخیله شان هم نمی گنجید که روزی این پسر بد، کیم جونگ اون" رویای کمونیسم را بر باد دهد. او اینک به فکر نشستن بر میز ضیافت سرمایه داری است و آن را بر عمود لرزان مارکسیسم – لنینیسم یا همان جوچه خودکفا شده کره ای ترجیح می دهد.

ظاهر امر آشتی آمریکا و نیمچه کشوری اعصاب خورد کن و موی دماغ است. اما در پس این پیش نمایش حیرت انگیز و در لایه های زیرین سیاست باید به دنبال همان جنگ همیشگی بلوک کمونیسم و امپریالیسم بود.

سالها پیش اما، میراث داران مائو در جمهوری خلق چین در برابر دکترین حاکم پرچم سفید برافراشتند و دروازه چین را بر روی غول مهیب سرمایه‌داری گشودند تا دیوار چین را در ساحت سیاست برای خود نگه دارند و اگر چنین نمی کردند خاک چین و ماچینشان زیر سم ستوران سرمایه‌دار به یغما می‌رفت. اکنون چین که در سیاست دکترینش مائوئیستی ظاهرا اصلاح شده و در اقتصاد یک پای بازار آزاد است ابر قدرت نوظهوری است که آمریکا را جنگ فرا می خواند. هر چند هنوز تا برآمدن آفتاب در سپیده دمش و غروب خورشید در سواحل آمریکا زمان زیادی مانده است.

حال این پسربچه شرور کمونیست راه بزرگی را از دنگ شیائوپنگ آموخته است. و با کدخدا از سر مصالحه درآمده است آن هم بر سر کفن پوسیده ای که هر یک به یکسو می کشد.

ترامپ بیش از آنکه نماینده ارزشهای لیبرال باشد، محافظه کاری نوظهور از دل پوپولیسم و فاشیسم آمریکاست. او اینک افسار ارابه امپریالسیم را در دست دارد و با چکمه های چرمینش به حیات خلوت کمونیسم وارد شده است. یقینا پوتین هم این عجوز مجوز را از نظر دور نمی دارد. طبیعی است که با وجود چین دوگانه در سیاست و اقتصاد و پسربچه ناخلف کمونیسم و ونزوئلایی که تابوتش را هم ساخته اند، پوتین بر ارزشهای نظام لیبرالی بشورد. حال روسیه پوتین، در برابر هژمون دلار دو راه دارد: یا باید عروس بدکاره شرقی اش را به داماد پیر دهد تا دلبرک نوباوه آمریکای جنوبی اش را حفظ کند و یا شاید او را به سان پدری خودخواه و مستبد به سیلی بنوازد و سپس اوکراین؛ این دختر باکره اروپا را به ضرب چکمه های ارتش سرخ به عقد خویش درآورد. بیچاره اوکراین

در این گیر و دار بازی سیاست، کدخدا و مدعیان و دیگران به هم می آویزند و به هم می سازند تا از خرمن سیاست دانه های منفعت ملی خود را برچینند و ما هم لی لی کنان سوار بر اسب چوبی چون کودکی تخس، 《قطار را سنگ می زنیم.》

منبع: اینستاگرام نویسنده

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها