یادداشت
گفتگو و گزارش

مصایب سبحان؛ کودکی که زانو ندارد

مصایب سبحان؛ کودکی که زانو ندارد

سبحان پسر شش ساله به دلیل وجود تومور در پای چپ خود مجبور به عمل شده که بر اثر همین عمل جراحی 8 سانتی متر پای چپش از پای دیگرش کوتاه تر می شود. اسفندماه 1393 به یک باره پای سبحان شش ساله ساکن روستای “دو راه سادات محمودی از توابع شهرستان دنا استان کهگیلویه و بویراحمد” بدون هیچ دلیلی ورم می کند و خانواده پس از آن که داروها و طبیب های محلی اثری بر پای سبحان نداشت او را به یاسوج منتقل می کنند. سبحان در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج بستری می شود و پزشکان یکی پس از دیگری بر بالینش می روند و هر کدام به زعم خود دردی تشخیص می دهند و دارویی تجویز می کنند، حتی بر اثر فشارهای معاینه یکی از پزشکان متخصص پای سبحان در محل ورم دچار شکستگی می شود. خانواده سبحان پس از چند ماه و هزینه حدود 6 میلیون تومان وقتی هیچ اثری از بهبودی در فرزند خویش نمی بینند به پیشنهاد دیگران سبحان را به اصفهان منتقل می کنند. سبحان در آن جا تحت درمان قرار می گیرد و پس از آزمایش های اولیه مشخص می شود که در پای سبحان و کمی بالاتر از زانوی سمت چپ توموری در حال رشد بوده که بلافاصله دکتر به دلیل شدت و حساسیت این موضوع تنها راه بهبودی سبحان را عمل جراحی و قطع عضو این کودک شش ساله عنوان می کند و می گوید اگر این عمل صورت نگیرد سبحان تا دو سال دیگر زنده نخواهد ماند. خانواده سبحان برای تامین عمل جراحی مجبور می شود دست یاری خود را به سمت خدا و بنده خدا دراز کند تا هزینه عمل جراحی سبحان شش ساله از سوی نذورات و کمک های مردمی و خیری تهرانی تامین شود. پای سبحان پس از درد و رنج و خون دل خوردن خانواده و با لطف خداوند با صرف هزینه ای حدود 38 میلیون تومان با کوتاه شدن هشت سانتی متر از پای چپش و از بین رفتن کامل زانو در یکی از بیمارستان های خصوصی و با هزینه آزاد به صورت پیچ و پلاک عمل می شود. هزینه های عمل جراحی سبحان دردی بر دردهای پدر خانواده که از بیماری هپاتیت و کبدی رنج می برد افزود. پدر سبحان که خود نیز حال روز خوشی ندارد و همواره خود آواره بیمارستان ها بوده و همین بیماری ها نیز باعث شده که محمدتقی راهی جز کارگری و چوپانی برای امرار معاش خود و خانواده نداشته باشد درباره عمل سبحان می گوید: آن روزهای اول که سبحان را به بیمارستان شهید بهشتی یاسوج انتقال دادیم اگر پزشکان زودتر به وجود تومور در پای پسرم پی می بردند شاید تا این حد بیماری پیشرفت نمی کرد و مجبور نبودیم پس از چند ماه فرزندم را اینگونه و پس از دردهای مهلک زیر تیغ جراحی ببریم. محمدتقی در حالی که بغض سنگینی را در گلو خاموش می کند سخنانش را ادامه می دهد و از درد و رنج آن روزها به سختی یاد می کند و با حالتی مغضوبانه از آن پزشک متخصص می گوید که بدون هیچ آگاهی و صرفا برای آموزش پای دانشجویان را تکان و فشار می داد و همین فشارها در محل تومر باعث شکستگی پای سبحان شش ساله شد. محمد تقی بدترین لحظه زندگی خود را اینگونه بیان می کند: چند روز پس از رفتن به اصفهان برای گرفتن نتیجه آزمایش ها نزد پزشک معالج رفتم، پزشک درحالی که برگه های آزمایش را به من می داد گفت که آقای دکیا پای فرزند شما تومور دارد و باید پای سبحان را برای جلوگیری از پیشرفت تومور از بالای زانو به پایین قطع کنیم و در همان وقت بود که من دیگر چیزی حس نکردم و نقش بر زمین شدم و چند ساعت بعد به هوش آمدم. وی افزود: پس از نتیجه آزمایش تنها و سرگردان در دیاری غریب فقط از خدا طلب کمک کردم و موضوع را به خانواده و اقوام گفتم. پس از این ماجرا به لطف خدا و کمک مردم و اهالی روستا و یکی از خیرین سبحان را به تهران انتقال دادیم و به دلیل این که آن جا کسی را نداشتیم خواهرم به عنوان مراقب بر بالین سبحان و من نیز شب ها را در محوطه بیمارستان سپری می کردم و بالاخره در بهار سال گذشته تحت عمل جراحی قرار گرفت. محمدتقی اشاره ای طعنه وار به کمک های دولتی می کند و می گوید: پس از رشد بیماری و انجام عمل صورتحسابی از هزینه ها به مبلغ 38 میلیون تومان به همراه اسناد پزشکی سبحان را به بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد بردم و آن ها تنها لطفی که به من کردند پرداخت 100 هزارتومان به من بود که آن پول حتی هزینه کرایه یک بار رفتن ما به تهران هم نمی شد. وجود تومور در پای یک کودک شش ساله و تحمل آن درد حتی برای یک انسان بالغ هم قابل تصور نیست. به دلیل شرایط سنی سبحان و تزریق داروهای مختلف برای جلوگیری از رشد تومور و پیشرفت بیماری اکنون سبحان هشت ساله با مشکلات عصبی و روحی جدی مواجه شده تا جاییکه پزشک معالج تاکید کرده که به هیچ وجه نباید هیچ گونه فشار عصبی به این کودک هشت ساله وارد شود و یا در معرض کوچکترین احتمال بیماری های حتی ساده مثل سرماخوردگی قرار گیرد. این روزها اما حال و روز خانواده سبحان خوب نیست و به گفته یکی از اهالی روستا این خانواده حتی در تامین ابتدایی ترین نیازهای خود از جمله خوراک و پوشاک نیز دچار مشکلات زیادی هستند. این خانواده چهارنفری که روزگار سخت و پیچیده ای را سپری می کنند مجبور شده اند در خانه یکی از اقوام مستقر شوند و اما سخت تر از این سختی ها شرایط و آینده نامعلوم سبحان هشت ساله است. سبحان هشت ساله باید تا چهار سال تحت نظر پزشک معالج باشد و در هر دوره مشخص نتیجه آزمایش ها و سی تی اسکن ها باید جهت روند پیشرفت یا پسرفت بیماری و تومور به پزشک ارسال شود ولی طی ماه های اخیر به دلیل عدم توانایی مالی و تامین هزینه 500 هزارتومانی سی تی اسکن وقفه ای در این روند پیش آمده است. درد و رنج کودک هشت ساله ای در یکی از دورافتاده ترین روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد با چنین شرایط مالی و معیشتی چه توجیهی می تواند داشته باشد آن هم با تمام مشکلات خانواده و پدری که به دلیل مشکلات و بیماری های خاصی همچون هپاتیت و کبدی روزگار سخت می گذراند. سبحان به دلیل طی مراحل درمان و عمل جراحی یک سال از تحصیل باز ماند و اکنون به گفته خودش باید کلاس دوم باشد ولی کلاس اول است.

گزارش و عکس: سید امین صداقتی نیا - سایت استان

photo_2016-11-20_22-26-34-1024x683 photo_2016-11-20_22-26-49-1024x683 photo_2016-11-20_22-27-09-1024x683 photo_2016-11-20_22-27-28-1024x683 photo_2016-11-20_22-27-21-1024x683

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها