یادداشت
گفتگو و گزارش

قصه پر غصه نظام علم در ایران/فیلم

قصه پر غصه نظام علم در ایران/فیلم

اخیرا کلیپی را در فضای مجازی دیدم با این مضمون که شخصی ۲۲ ساله ۳۰ عنوان کتاب نوشته و ۲۲ عنوان کتاب دیگر نیز در دست چاپ دارد! بخش جالب ماجرا آنجاست که به تازگی متوجه شدم شخص مذکور که الان در سن ۲۴ سالگی قرار دارد، رقم تالیفاتش را به عدد ۷۷ ارتقا داده است. اما جالب ترین بخش قضیه این است که کلیپ مذکور، مصاحبه ای است که از طرف مرکز صدا و سیما، شبکه استانی کهگیلویه و بویراحمد (دنا) تنظیم شده است.

با توجه به مشکلاتی که پیرامون چاپ کتاب در ایران وجود دارد، نوشتن این حجم از کتاب، از عهده هر کسی بر نمی آید؛ کیست که نداند نوشتن یک مقاله در مجلات علمی، بعضا چند سال طول می کشد تا اجازه چاپ بگیرد. کیست که نداند، نوشتن یک کتاب چه مقدار زمان می طلبد. حتی اغلب پژوهشگران برتر دانشگاهی هنوز موفق به نوشتن تنها! یک جلد کتاب هم نشده اند، چه برسد به ۷۷ عنوان کتاب.

همانطور که جامعه دانشگاهی اطلاع دارند، در جامعه امروزی، بر اساس اصل تمایز کارکردی، در علوم، تقسیماتی به منظور تخصص گرایی ایجاد شده است و دیگر مثل گذشته یک فرد نمی تواند به عنوان حکیم و فیلسوف، مدعی توانایی در همه علوم شود. رشته خودم را برایتان مثال بزنم؛ در دوره دبیرستان از بین چندین رشته، باید علوم انسانی را انتخاب کنید. سپس در مقطع کارشناسی، از بین صدها کد رشته علوم انسانی (دانشی بس گسترده) باید علوم اجتماعی را برگزید، سپس در مقطع کارشناسی ارشد، خود علوم اجتماعی، نسبتا به ۱۴ گرایش تقسیم می شود؛ جامعه شناسی یکی از این ۱۴ گرایش است‌. و در نهایت در مرحله آخر، مقطع دکتری، از بین ۴ گرایش اصلی، جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران.

حالا همه این مقدمات را گفتم تا این را بگویم که امروزه در اثر تخصصی شدن رشته های دانشگاهی، کسی نمی تواند ادعا کند که همزمان در دو یا سه رشته علمی تخصص دارد و صاحب تالیف و ترجمه است. به هر حال اگر محال نباشد، دست کم کار بسیار سختی است. در کلیپی که ماجرایش را تعریف کردم، نویسنده ۷۷ عنوان کتاب، در پاسخ به این پرسش که چه شد این کتابها را نوشتید (نقل به مضمون)، پاسخ میدهد که «به خاطر علاقه ای بود که من در چهار حوزه علوم انسانی، فنی و مهندسی، پزشکی و پیراپزشکی داشتم این کتابها را نوشتم» (نقل به مضمون).

حالا شما فکر کنید که اگر علوم انسانی دربرگیرنده دست کم کم ۱۰۰ کد رشته باشد، فنی و مهندسی و پزشکی و پیراپزشکی هم بر روی هم کلا ۱۰۰ کد رشته داشته باشند، مولف قصه ما باید بر این ۲۰۰ کد رشته، اگر نگویم احاطه، باید دست کم شناختی نسبی داشته باشد. با این مقدمات، بسیار جالب خواهد شد، که نویسنده ۷۷ عنوان کتاب، تجربیات خود را در اختیار جامعه علمی گذاشته، تا بر همگان روشن شود که نخبگی کار ساده ای نیست؛ اصطلاحا گاو نر میخواهد و مرد کهن! خیلی دوست دارم بدانم، این حجم از نخبگی چطور در یکش نفر یکجا جمع شده است. امید است که نویسنده قصه ما، راههای «نخبه شدن» را به افراد کم بضاعت مثل را نشان دهد، شاید فرجی شد و توانستیم همچون جنابشان، مولف محسوب گردیم!

در تحلیل نهایی می توان دو حالت منطقی نسبت به این پدیده متصور شد

حالت اول: یا این شخص، تمامی کتابها را با تلاش مداوم و مستمر خود، نوشته، که در این صورت، بلاشک باید از او نه صرفا در سطح استانی که در سطح کشوری تجلیل و تقدیر و تشکر صورت گیرد. این کمترین هدیه به شخصی است که یک تنه بار ۷۷ کارشناس رشته های مختلف و متفاوت را به دوش کشیده. و هم انگیزه ای می شود برای امثال بنده، که در این مقطع تحصیلی هنوز توانایی تالیف تنها یک جلد کتاب را هم نداشته ام، و نکته غم انگیزتر آنجاست که متوجه شوید نویسنده قصه ما، هنوز دانشجوی مقطع کارشناسی است و آخرین مدرک تحصیلی اش دیپلم!

حالت دوم: شق بعدی قضیه این است که گمان می رود این شخص یک شیاد و کلاهبردار است که ماحصل کارهای دیگران را به اسم خود چاپ کرده است‌. مگر امکان دارد یک نفر در چندین زمینه ی مختلف علمی توانایی نوشتن کتاب داشته باشد. اگر حالت دوم صحت داشته باشد باید به حال نظام تولید علم در این کشور نشست و زار زار گریست. اگر چنین شخصی به حال خود رها شود، باید فاتحه علم در ایران را خواند و برایش مرثیه سر داد.

بنده به عنوان یک دانشجوی کم بضاعت، دو درخواست بسیار کوچک را می خواهم مطرح کنم؛ نخست، با فردی که کلیپ مذکور را تهیه کرده، این پرسش را مطرح کنم که چه شد با نویسنده قصه ما مصاحبه کردید؟ آیا از صحت و سقم ادعاهای نویسنده ما آگاهی داشتید و یا بی هیچگونه اطلاعی، دست به ساخت این کلیپ زدید؟!

درخواست دوم، که سفت و سخت آن را پی خواهم گرفت این است که با نویسنده ۷۷ عنوان کتاب، مناظره ای ترتیب داده و در مورد صحت و سقم تالیفاتش با او مناظره و گفتگو کنم، باشد که شک و شبهات من و مردم برطرف شود. چرا که به گمان من، در خوشبینانه ترین حالت، اگر نوشتن هر کتاب، یک سال طول بکشد، تالیف، ترجمه و گردآوری ۷۷ عنوان کتاب، نیازمند ۷۷ سال کار مداوم است. بر فرض اینکه فرد در ۷ سالگی سواد خواندن و نوشتن را بیاموزد، اگر در همان سن ۷ سالگی شروع به نویسندگی کند. کار نوشتن ۷۷ عنوان کتاب، تا سن ۸۴ سالگی ادامه خواهد داشت.

ناگفته پیداست، دو حالت گفته شده صرفا فرضیاتی هستند که بر عهده نویسنده گرامی ما است که یکی از آنها را تایید و دیگری را رد کند. خیلی خوشحال خواهم شد که حالت اول تایید شود تا با افتخار همه جا در بوق و کرنا کنم که چند صباحی همنشین جوان ترین نخبه کشور بوده ام‌. اما اگر حالت دوم تایید شود، نه فقط من، که بر تمامی جامعه علمی کشور لازم است رخت سیاه بر تن کرده و چند مدتی عزای عمومی بابت مرگ علم در این کشور اعلام کنند.

همانطور که گفتم بنده تا روشن شدن قضیه از پای نخواهم نشست‌. از همه مسئولین و مدیران امر هم خاضعانه تقاضا دارم که این داستان را همراهی کرده و در صورت صحت حالت اول، نگذارند حق این نخبه جوان پایمال شود. و یا در صورت صحت حالت دوم، با مجازات ایشان، مانع ادامه کلاهبرداری و سرقت علمی در چنین حجم گسترده ای شوند.

(فیلم زیر مربوط به گزارشی است که از شبکه دنا پخش شد)   [video width="338" height="360" mp4="http://www.aftonews.com/wp-content/uploads/2019/08/WhatsApp-Video-2019-08-11-at-18.15.14.mp4"][/video]
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها