یادداشت
گفتگو و گزارش

جنون «تفنگ و قطار» در ادبیات تاجگردون

جنون «تفنگ و قطار» در ادبیات تاجگردون

تفنگ را باید بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و تاریخ معاصر عشایر کهگیلویه و بویراحمد دانست.

کمتر حادثه و اتفاقی از دل تاریخ نانوشته و جزیی این سرزمین چه به صورت شفاهی و چه مکتوب به جا مانده است که تفنگ در آن حضور نداشته باشد؛ حتی در شعر و ادبیات عشایر نگاه خاص و منحصر به فردی به تفنگ حاکم بوده است و در جایی که شعر همه چیز را به پای معشوق قربانی می کند حماسه سرای عشایر حاضر به تقدیم تفنگ خود نمی شود.

پرداختن به تفنگ و بررسی نقش آن در تایخ استان و مناسبات بعد از آن نیازمند تحقیقی اساسی و مفصل است اما سوال تاریخی که در طول دهه های اخیر در اذهان بسیاری بوده است آن است که چه اصراری بر احیای تفنگ و فرهنگ تفنگ در سپهر عمومی استان آن هم توسط مدعیان بوده است؟

اصرار و تعصب و نمایشی که همچنان برقرار است و کماکان و بعد از دهه ها از گذشت دوران اقتدار بیرونی تفنگ کسانی با رجعت به همان زمان و ادبیات و مناسبات آن در پی احیای سنت هایی هستند تا از دل آن منافع مدرن را به یغما ببرند.

انتخابات مجلس و جنگ بر سر آن محمل اصلی زنده شدن مناسبات ملوک الطوایفی شده است و شانس از آن کسانی است که از ایل و طایفه پر جمعیت تری برخوردارند و مناسبات خوبی با سایر ایلات و طوایف دارند.

غلام رضا تاجگردون را باید یکی از اصلی ترین بازیگران این میدان دانست؛ نگارنده پیشاپیش قائل به توانمندی های کاری و ظرفیت های تخصصی تاجگردون هستم اما اینکه تاجگردون چرا تا این اندازه درگیر مناسبات ملوک الطوایفی و تفنگ و شکار است سوال مهمی است که شاید از دل آن بتوان به آسیب شناسی شرایط عمومی استان و فهم چرایی عدم توسعه استان کمک کرد.

در اینکه آیا تاجگردون با شناخت از فضای عمومی استان وارد چنین فضایی شده است و یا خود بخشی از این فضا است و جدا شدن از این فضا برای وی سخت است شق دوم محتمل تر به نظر می رسد.

"مباشرخان" آخرین کلید واژه تاجگردون است که شاید تقطیع شده باشد و شاید با کنار هم گذاشتن جملات قبل و بعد از آن چیز خاصی به نظر نرسد ولی دقیقا چنین کلمه ای در کنار میر شکار، برنو به دوشان، فرزند کجا بودن را فقط تاجگردون می تواند استعمال کند و گویا به این کلمات و چنین فضایی علاقه مند است.

با توجه به جایگاه سیاسی تاجگردون انتظار می رفت وی نه تنها درگیر این فضا نبود که کاملا برکنار از این فضا وعلیه آن می بود و به بهبود اوضاع تفنگ زده استان کمک می کرد.

انتظار آن بود میدان کنش گری تاجگردون در سطح ملی و در تقابل با چهره های ملی باشد ولی او انگار استان و مچ اندازی با امثال عدل هاشمی پور که اتفاقا هیچ ادعایی ندارد را بر ریسک های بزرگتر ترجیح می دهد.

این موارد بیشتر یک واقعیت تلخ را بیانگر هستند و آن اینکه تاجگردون سیاسی نیست و نمی خواهد همان چهره ملی بماند که در ذهن مردم نقش بسته است.

تاجگردون چه سیاسی باشد و چه نباشد چه اقتصادی باشد و چه خیلی اقتصادی باید بداند تفنگ و میر شکار دون شان انسان مدرن و مدعی نمایندگی مردم است و مردم قطعا در واقعیت تفنگ نمی خواهند بلکه امکانات و مفاهمه و آگاهی مدرن را مطالبه گر هستند.

مردم نیازی ندارند که با زبان "برنو به دوشان" با آنان سخن گفته شود مردم دوست دارند نماینده شان با زبان منطق و گفت و گو و آرامش و صلح با آنها و هدف هایشان سخن بگوید.

تاجگردون اگر چه به تاریخ گذشته ی خود می نازد ولی کاملا مشخص است تاریخ را خوب نمی داند و گر نه به خوبی می دانست از لول هیچ برنویی در طول تاریخ صلح، توسعه و دوستی بیرون نیامده است.

تاجگردون شاید گمان برد "تفنگ" و "میرشکار" در مسیر قدرت به او کمک می کند و احتمال زیاد نیز تا الان به او کمک کرده باشد ولی بدون شک این موضوع و این سطح از تکرار آن پاشنه آشیلش برای ماندگاری خواهد بود و دیر یا زود خود نیز قربانی همین وضع آشفته ای خواهد شد که میرشکاران دیگر خلق خواهند کرد.

منبع:کانال گلبونگ

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها