یادداشت
گفتگو و گزارش

بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج؛ مدافع نظام یا مدافع هدایت‌خواه؟!

بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج؛ مدافع نظام یا مدافع هدایت‌خواه؟!

بعد از آنکه دکتر محمود صادقی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نسبت به لیست بورسیه های نورچشمی که همراه با فساد علمی و رانت های سیاسی توسط بخشی از نمایندگان مجلس، به ویژه نامه های آقای ستار هدایت خواه که در جامعه به عنوان یک فرد، دینی-سیاسی-اخلاقی شهره بوده، مورد افشاگری قرار گرفته است؛ سکوت عجیب و لکنت زبان برخی تشکل های دانشجویی دانشگاه یاسوج که همواره به بهانه انقلابی گری و دفاع از ارزش های اصیل دین و نظام، به همگان حمله می کردند؛ اما امروز در برابر این عمل ظالمه و فساد آور هیچگونه واکنشی از خود نشان نمی دهند، نویسنده این سطور را بر آن داشت تا نه به اٌمید پاسخویی این تشکل های وابسته، بلکه برای ثبت در تاریخ دانشگاه یاسوج که چه افرادی با چه تفکری این دانشگاه را به ورطه سقوط کشانده اند را به جامعه معرفی و خطر بازگشت این تفکر تمامیت خواه و فسادپرور را به جامعه گوش زد کنند!

باید از بسیح دانشجویی دانشگاه یاسوج این سئوال را مطرح کرد؛ اگر گفتمان شما بر اساس منش و مکتب حقیقی امام خمینی (ره) و بر اساس آموزه های اصیل و حقیقی بسیج پایه گذاری شده است؛ چرا درباره عمل خلاف قانون آقای ستار هدایت خواه نماینده سابق بویراحمد و دنا که برای بی سوادان علمی و نورچشمی های هم حزبی و ستادی خود دست به قلم برده است و حق نخبگان بی پناه و دانشجویان توانمند غیر حزبی را پایمال کرده است امروزه سکوت اختیار کرده اید؟ اگر مسئولین فعلی بسیج دانشگاه یاسوج ، پیرو خط و مشی حقیقی انقلاب و بسیج هستند چرا به عنوان یک نهاد مستقل و انقلابی نسبت به این ظلم و بی عدالتی آشکار موضع گیری شجاعانه و بیانه صادر نمی کنند؟ باید از رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج که این روزها به عنوان یک چشم ناظر نسبت به تعطیلی و معامله کارخانه قند پای خویش را از گلیم خویشتن، فراتر نهاده است و به عنوان یک دستگاه نظارتی، قانون گذاری و امنیتی مسئولین کشور و استان را بازخواست می کند؛ سئوال کرد؛ احقاق حق از کسانی که نور چشمی آقای ستار هدایت خواه نبودند و به صورت آشکار در یک فرآیند غیرعلمی و غیر رقابتی به صورت سیستماتیک فسادپرور در بورسیه های وزارت علوم دولت همفکر و هم سوی شما حذف شدند؛ آیا در دایره مطالبه گری امروز شما تعریف نمی شوند که شما اکنون اٌمید این مظلومین بی پناه باشید؟ مگر به فرموده رهبر فرزانه انقلاب امام خامنه ای؛ قرار نبود که بسیج سیاسی باشد اما سیاست زده و سیاسی کاری و جناحی عمل نکند! پس چرا اکنون اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج بر خلاف منویات رهبر معظم انقلاب گام بر میدارند و در برابر رفتارهای ناصحیح و غیر قابل بخشش آقای هدایت خواه واکنشی نشان نمی دهند؛ تا جناجی و سیاسی کاری بودن اعضای کنونی بسیج دانشگاه یاسوج بار دیگر به افکار عمومی ثابت شود که عده ای به نام ارزش های مقدس و والای بسیج و انقلاب که یادگار شهید طیب هاست، اینچنین دستمایه کسانی شده است که با تابلوی بسیج، در مقابل ظلم ها و تخلف های آشکار در دانشگاه یاسوج، خودی و غیر خودی می کنند و با سکوت مصلحت اندیشانه خود، شرافت بسیج را در پی مقاصد سیاسی هم حزبی های خودشان ذبح می کنند تا به آبروی بسیج و نظام لطمه وارد شود؛ اما به حیثیت و کیان سیاسی همفکران سیاسی-یشان خدشه ای وارد نشود! مگر قرار نبود جوانان مومن و انقلابی و بسیجی؛ در مقابل ظلم و بی عدالتی بدون آنکه به نام و سابقه افراد نگاه کنند؛ برای حفظ انقلاب و اعتماد ملت به نظام، آتش به اختیار عمل کنند؟! پس چه شده است که امروز رئیس و دیگر ارکان بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج که در طی این سالها همواره نسبت به هر امری که حتی سر رشته ای از آن نداشتند؛ خود را صاحب اختیار و آتش می دانستند و دخالت می کردند اما این بار در باره آتشی که به جان عدالت، علم و دانش و فهم جوانان این منطقه افتاده است خود را به خواب می زنند تا مشخص شود، اگر اعضای کنونی بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج نسبت به این ظلم آشکار موضع گیری کنند، در حقیقت همفکران سیاسی و هم قطاران حزبی خود را رسوا کرده اند و بنزین این آتش چنان به جانشان خواهد افتاد که جز خاکستر افشاگری و شرمساری؛ میراثی از خود بر جای نخواهند گذاشت؛ پس امروز مجبور هستند زبان عدالت طلبی خود را نیش بزنند تا بوی بی عدالتی آنان بقیه ملت را بیش از این آزار ندهند! باید از مسئولین بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج سئوال کرد: آیا از سکوت سیاسی خود در برابر خون شهید طیب که یادگار شهیدان دانشگاه یاسوج هست؛ خجالت کشیده اید؟ آیا از شهید میثمی که نام پایگاه بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج با نام مقدسش، مزین شده است، به خاطر سیاسی کاری و سکوت منفعت طلبانه-یتان در راستای حمایت از رفتار خلاف شرع و دین آقای هدایت خواه؛ وجدان درد گرفته اید؟ آیا از پیکر مطهر شهید گمنام اما خوشنام دانشگاه یاسوج که هر هفته بر مرقد مقدسش دعای های زیارتی را قرائت می کنید؛ اما به جای آنکه بلند گوی رسای انسانیت، حق و عدالت باشید؛ شیپورچی تفکرات حزبی، مدافع خلاف های علمی بورسیه های نور چشمی و جان نثار رفتار های نابخشودنی و خلاف قانون آقای هدایت خواه شده اید؛ طلب حلالیت و بخشش کرده اید؟ افسوس که چنین تفکرات مظلومانه ای، اٌمید ملت را نااٌمید کرده است ولی مردم همچنان بسیج را جز جدا نشدنی این انقلاب و نظام می دانند و رفتارهای سیاسی کاری عده ای که به نام بسیج و انقلاب، دست به تسویه حساب های سیاسی و رانتی می برند را جدا می دانند و آنان را هرگز نخواهند بخشید و به خدا و خون شهیدان واگذار خواهند کرد! و شایسته است مسئولین کنونی بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج برای آنکه بیش از پیش با اقدامات نابخردانه خود به هویت و اصالت مقدس بسیج لطمه وارد نکنند؛ ضمن عذرخواهی از مکتب بسیج و شهیدان، دست به استعفای سراسری بزنند تا که شاید مورد بخشش شهیدان قرار گیرند و مردم آنان را ببخشند! از تشکل دانشجویی انجمن مستقل دانشگاه یاسوج تنها یک پرسش را به اٌمید یافتن پاسخی منطقی مطرح می کنیم و آن این است: اگر این دروغِ شیرین، “انجمن مستقل” بودنتان هویت واقعی این تشکل است و شاخک های فکری و سیم های تامین منابع مالی آن به هیچ حزب و تفکر و فرد سیاسی متصل نیست؛ پس چرا تاکنون در برابر نامه افشا گرانه دکترمحمود صادفی نماینده مردم تهران در پی انتشار نامه های سفارشی و نورچشمی آقای هدایت خواه سکوت تاریخی کرده اید؟ آیا حقیقت جز این است که مستقل بودن انجمن دانشجویی دانشگاه یاسوج؛ دروغی بیش نیست و اینان نیز شاگردان مکتب استاد هستند که در آینده ای نچندان دور خواستار دریافت بورسیه در سالهای آینده می باشند و سکوت امروزشان؛ پاداشی شیرین به همراه خواهد داشت! از جنبش عدالت خواه دانشگاه یاسوج نیز تنها به طرح این پرسش بسنده می کنیم که: اگر این جنبش در پی تحقق عدالت است و رنگ تیغ تیز عدالتش، در برابر اصلاح طلب و اصولگرا، همانند آفتاب پرست تغییر نمی کند؛ اکنون جوابگوی مطالبات این مردم باشد که این چه عدالتیست که این جنبش به ظاهر عدالت طلبانه نسبت به محتویات رشته و عدس و لوبیا در آشِ دانشگاه یاسوج موضع گیری می کند اما نسبت به فسادی که راجع به بورسیه های نورچشمی استاد هدایت خواه بر پیکر نحیف دانشگاه تحمیل شده است، چراغ جنبش عدالت خواهی-اش خاموش می شود و طبل عدالتش، بی رمق و پاره می شود؛ تا مشخص گردد جنبش بی عدالتخواهی دانشگاه یاسوج، نیز در پی سیاسی کاری و پنهان کردن رانت های سیاسی-علمی همفکران حزبی خود به زمامت رهبر خویش استاد هدایت خواهست!

اکنون این گوی و میدان است! بسیج دانشجویی دانشگاه یاسوج؛ انجمن مستقل دانشجویی دانشگاه یاسوج و جنبش عدالتخواهی دانشگاه یاسوج در برابر افکار عمومی استان قرار گرفته اند که آیا این سه تشکل و سازمان در برابر رفتار اشتباه و خلاف قانون آقای هدایت خواه که بر خلاف آموزه های دینی عمل کرده است؛ موضع گیری شفاف می کنند و ضمن تقبیح این عمل و دعوت از نهاد های امنیتی و قضایی و بازرسی برای پیگیری این حجم عظیم بی عدالتی، از رهبر فکری خود در استان، آقای ستار هدایت خواه در پی پاسخگویی بر خواهند آمد یا آنکه همانند امروز سکوت می کنند تا بار دیگر بر همگان مشخص شوند؛ دست همه اینا در پخت این آش بوده است و اگر کسی اعتراضی بر زبان جاری کرد؛ در این دیگ قدرت، خواهد سوخت و کاسه اش، تهی و بی آش خواهد شد.

منبع: فصلی نو
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 4 نظر

  • 1 اصلاح طلب قدیمی و خسته از وضع موجود 1398/8/20 8:40:4

    کاش جناب آقای آرام درباره بورسیه دکتری برادر روحانی در دانشگاه شهید بهشتی هم می‌نوشت تا باورش میکردم دیگه کم این سایت را میخونم چون یه طرفه می‌نویسه مثلا درباره استخدام های گسترده فله ای هم چیزی ننوشت جناب آرام حداقل کامنت ها را انتشار بده.

    پاسخ
  • 2 امید 1398/8/20 8:34:29

    بابا با عرضه اند. مثل ما اصلاح طلب ها باشند خوبه؟ برای نیروهاشون کار می کنند. نه مثل ما که فقط دم انتخابات یاد رفقامون می افتیم

    پاسخ
  • 3 همشهری 1398/8/20 7:47:23

    همه میدانیم و میدانند که حامی هدایت هستنند همه میدانیم و میدانند که حامی هدایت هستنند

    پاسخ
  • 4 اصلاح طلب طیبی 1398/8/20 0:47:20

    این دوستان کی می خواهند دست از این صحبت ها بکشند. ۶ سال است ما اصلاح طلب ها داریم میگم بورسیه ها. همشون هم با رای دیوان عدالت اداری تأیید شدند و سرکارند. چرا اینقدر خودمان را خسته می کنیم و به جای آنکه دنبال یک مسأله و رفع مشکلی از جریان خودمان باشیم فقط دنبال حاشیه سازی هستیم. علت عدم اقبال مردم به ما همین عدم نقد درون گفتمانی است. یک موضوع کهنه ای که هزار بار طی چند سال گفتیم را رها نمی کنیم و بعدش انتظار داریم مردم که دنبال رفع مشکلات زندگیشان هستند به ما نخندند. ما چون میان مردم نیستیم اصلا نمی دانیم خواست مردم چیست

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها