یادداشت
گفتگو و گزارش

فرصت سوزی در شبکه دنا، این بار با قیمت جان شهروندان

فرصت سوزی در شبکه دنا، این بار با قیمت جان شهروندان
کرونا ویروس محصولی است از میان میلیون ساخته های جهان مدرن امروز. ولی آفریده ای مهلک، نه چندانکه به حفظ جان بشر و داشتن زندگی بهتر بیانجامد. به همان نسبت که بواسطه گسترش ارتباطات بشری میان مردمان جهان سرعتی بی سابقه یافته، ویروس جهش یافته هم خیلی زود از آن گوشه دنیا به چهارگوشه دیگر عالم جهید. زودتر از آنچه پیش بینی می شد، به ایران حمله برده و بهمین نسبت در  استان ما هم اعلام وجود کرد. کرونا در حالی می تازد که هنوز نه دارویی برایش ساخته شده نه واکسنی. تا این لحظه بهترین راه مقابله با آن، یک سری دستورهاست. که رساندن  این هشدارها و دستورها نیازمند ابزار است. باید شکرگزار بهره مند شدن مردم جهان از گوشی های هوشمند بود که علیرغم همه انتقادهای وارده، این ایام جان های زیادی را نجات می دهند. ولی هنوز به گستره ایران، رسانه های تصویری سپهر اجتماعی مردم را در تصرف خود دارد. مردم استان توسعه نیافته کهگیلویه و بویراحمد از جهات زیادی در معرض خطر بیشتری قرار دارند. مسائلی از قبیل ( نظام اجتماعی عشیره ای،که موجبات برگزاری آیین های غم و شادی می شود، جمعیت زیاد کم سواد، نبود زیر ساخت هایی چون جاده و درمانگاه و نیروی انسانی متخصص، و...) سبب سخت تر شدن کار پیشگیری و درمان می شود. همه اینها بعلاوه یک مساله حیاتی تر نقش رادیو و تلویزیون استانی را حیاتی تر می کند. وآن ضرورت خانه نشین شدن اجباری شهروندان در این ایام است. وقت فراغت زیاد و احتیاج به برنامه هایی جذاب که بتواند برای ساعات آزاد هزاران شهروند، چاره ای بیاندیشد. سال‌ها بود اهالی رسانه منتقد کیفیت برنامه های صدا و سیمای استان خصوصا تلویزیون دنا بوده اند. از یک چشم انداز، می توان ضعف در تولید برنامه های متنوع را درک نمود. اگر مثلا برای شبکه تهران، چهار محدودیت اساسی (از جمله مساله حجاب، انطباق با آموزه های دینی، انطباق با ایدئولوژی کلی، و مساله قومیت ها) تصور نمود، این لیست در برابر متولیان شبکه دنا گویا بلندتر هم می شود. چندانکه که می توان گفت شبکه تهران نسبت به شبکه دنا، یک شبکه تلویزیونی نسبتا آزاد محسوب می شود. اینجا باید مراقب فرهنگ سنتی استان بود که مبادا از مدرنیته  «آسیب» ببیند. این مراقبت گاه تا آنجا پیش می رود که تصور می شود مخاطب اصلی و غالب برنامه های رادیو و تلویزیون دنا، جمعیت عشایر استان است. و جمعیت شهرنشین دیده نمی شود. انگار اراده ای وجود دارد که جمعیت شهرنشین یا تحصیل کرده استان را تشویق به زندگی عشایری کند. امری که عملا ممکن نیست. و عکس آن در حال رخ دادن است. در باب لهجه گویندگان و مجریان حتی هنرمندان هم می توان قائل به یک لهجه خاص در محوطه صدا و سیما بود. لهجه ای که در بیرون از محوطه این سازمان شنیده نمی شود. شاید علت این مساله این باشد که تولیدکنندگان برنامه ها باید بنحوی سخن بگویند که هم اکثریت بومی استان با برنامه ها ارتباط برقرار کنند، و هم اقلیت غیر بومی مقیم استان. و لهجه ساختگی که شبیه هیچ کدام از مناطق چندگانه استان نیست. هرچند نگارنده هم مانند هزاران نفر از شهروندان استان، بخاطر همین ایرادات، کمتر جذب برنامه های شبکه دنا شده ام، ولی چه خوب می شد اگر این روزهای بهار خاکستری که سایه مرگ و بیماری همه کشور و جهان را در بر گرفته، شبکه دنا با یک چرخش اساسی هم یاری گر کوشندگان عرصه بهداشت و درمان استان می شد. و هم برای آینده، با افزایش مخاطب نقش کمرنگ خود را در توسعه فرهنگی و اجتماعی استان پر رنگ تر می نمود. خلاصه اینکه، امیدواریم متصدیان امر صدا و سیمای استان، دریابند که تا کنون هر اندازه قصور یا تقصیر داشته اند دیگر کافی است. با تغییر مشی اساسی، دست مردم خصوصا توده های کم سواد تر استان را بگیرند و به سلامت از این دام بلا برهانند. تا بلکه در رقابت برای کاهش آمار قربانیان، گوی سبقت را از سایر استان ها بربایند. سخت است ولی خواستن توانستن است. محمد زرین
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 ناشناس 1398/12/28 17:10:39

    جناب زرین خودت می دونی چی گفتی .مطلب شماتنهاازروی بغض وکبنه بوده ومعلوم است نه رسانه رامی شناسی ونه فلسفه وجودشبکه های استانی رامی دانی ونه بیننده این شبکه هاهستی که بدون ازکارشناسی نقدمی زنی. دراین شبکه مجریان باگویش وپوشش اصیل لری اجرامی کنند واین خوب بودن امثال شمابه اصطلاح روشنفکرانی راکه طبل توخالی هستیدرابرنمی تابد

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها