یادداشت
گفتگو و گزارش

دوسالگی کی عطا طاهری

دوسالگی کی عطا طاهری
مردی خوش تیپ و جدی ومهربان با موهای سفید ونگاهی کنجکاو با راهنمایی مردی فهمیده وفروتن که به او نظام میگفت ،به نشست شاهنامه شناسی هفتگی یاسوج آمد ،همینجا که خالی بود نشست. نظام معرفی کرد کی عطا طاهری است. این آغاز شناخت من با کسی بود که هروقت او را میدیدم مبهوت بودم که چگونه این همه معرفت یکجا جمع آمده است. کی عطا طاهری چکیده ی فرهنگ ومنش یک ایل بود.پرنده ای بود که شب وروز بی خواب وقرار بر فراز آسمان ایل پرواز کرده ،همه لوازم زندگی در فراز وفرود جغرافیای استانی را در وجود خود کاشته بود. کی عطا در آغوش مهر مادربا خشونت زائده ی جهل و فقر چشم باز کرد، چشم گشود پدر را بخون خفته دید . عمر او بسیار طولانی تر از ۸۰ و۹۰ سال بود ، این کودک سفید لاغر با چشمانش، همه ی دور وبرش را به درون مغزش فرو می‌برد. آموخت باید زوتر از زمان بر پای خودش بایستد و ایستاد. از خانه ی زحمت کوچ رو بی گاو وگله تا هیاهوی خانه ی خان وزمزمه ی رودخانه ی خروشان بد گدار تا آفتاب سوزان ، آدم ،زمین، سردی وگرمی را بجان خویش فرو می برد، همه جا حاضر در ده ،در شهر ،در کنار غازه ی مرغ تخم گذار پیر زن تا نشست شاهی به میانه ی تعظیم کنندگان قدرت وثروت در کاخ ،حضور داشت. زمانی از هرچه بود و حتی از خود گریخت :این صوفی ومرتاز در پی چیست ؟ درویش چه می جوید؟ خان چیست؟ کوچ یعنی چه؟ و...... همه را تجربه کرد،معلم شد، حزبی شد ،به محفل وزیر وکیل پا نهاد، کی عطا این دیده ها بود. کی عطا شاه بود ،خان بود، کدخدا بود،رعیت بود، چوپان بود،پیر زن بود ، عیار مرد بود ،معلم بود و.... او هنگامی مرد که یک کودک معصوم بود. آخرین درخواستش : در همه ی عمرم آرزوی نهفته ام این نشستهای هفتگی شاهنامه شناسی بود .در آن حضور پیدا کنید ، این راهیست که منتهی به نجات ایران است . دو سال است که درکنار ماست ولی اورا نمی‌بینیم، سلام مرد ما تورا احساس میکنیم ،ما در نشستهای شاهنامه شناسی تو را میبینیم خوش آمدی...همه به احترام کی عطا طاهری قیام کنید. ۹۹/۱/۹فیروزحسنی
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 دهدشت 1399/1/11 7:30:41

    اسم سایتتون را بزنید کی عطا طاهری

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها