یادداشت
گفتگو و گزارش

درک و مدرک

درک و مدرک
امروز با مراجعه به یکی از ادارات، برخورد نادرست و نچسب فردی به شدت آزارم داد. سلام وعلیکی گرمی کردم، ولی او در پاسخ فقط کمی سرش را تکان داد. گویی، زمان به عصر فراعنه مصر برگشته و من برده هستم و او خدای آمون !!! وقتی از وضعیت شغلی اش پرس وجو کردم، همکارش گفت دکتر... معاون اداره است...ناگهان سوالی در راهروی ذهنم پیچید که چرا *مدرک* نباید *درک* ایجاد کند و فرهیختگی و تواضع و شخصیت خوب بیافریند؟ آیا اشکال از ساختار آموزشی ماست که فارغ التحصیل دانشگاهی، بی ادبانه برخورد می کند؟ اگر قرار است دانش آموزی سالها در مدرسه، درس بخواند و پرورش یابد ولی مهارت های ساده زندگی را نیاموزد، آموزش او به چه درد می خورد؟ در ادبیات ما، در معنی کلمه تحصیل آمده است: بدست آوردن و جمع کردن و فراهم کردن، یعنی محصل کارش جمع کردن علم است. جمع کردن علم در ظرف ذهن که طبیعتا شایسته است بر رفتار وکردار آدمی تاثیر بگذارد. در قدیم مثالی در فلسه بود مبنی برتاثیر ظرف بر مظروف ویا مظرف بر ظرف. بدین معنی که وقتی آب در ظرفی ریخته می شود، به شکل ظرف در می آید وظرف بر مظروف تاثیر گذاشته است... در جامعه ما که محصلین ودانشجویان ظرف علم هستند وبه جمع آوری علم مشغولند، چرا علم برآنها تاثیر لازم را ندارد؟ چگونه است که اگر فردی مدتی شاگرد مکانیک باشد ، کارش بر لهجه ودایره کلماتش اضافه می کند ولی دانش آموزانتمایلی به اینکار ندارند یا ما مشاهده نمی کنیم؟ بالاخره حتی اگر ذغال را در ظریفی بریزیم، ظرف را سیاه و آلوده می کند. اما گویی علم هایی که محصلین ودانشجویان جمع می کنند، کمتر بر آنهاتاثیر می گذارد یا تاثیرش موقتی است. متاسفانه هزاران فوق لیسانس ودکترا می بینیم که افکارشان مانند مادربزگشان است، دیدگاهشان کارشناسی نیست، هنوز از زور بازو سخن می گویند. هنوز به طایفه و قبیله و نژاد ورنگ پوستشان، افتخار می کنند. اگر قرار باشد محصلی کلاس آموزش تست زنی برود و روش تست زنی بیاموزد و در فلان مجموعه علمی درس بخواند، ولی دیدگاهش علمی نباشد یاتحصیل در او نفوذ نکند، به قول" اریک فروم" فقط داشته هایش افزایش یابد و بودنش همچنان دست نخورده باشد، تحصیل چه سودی دارد؟( داشتن وبودن - اریک فروم) متاسفانه بعضی افراد، علیرغم تحصیلات بالا و دارای عنوان بودن، رفتارهایی انجام می دهند که کودکان پیش دبستانی هم انجام نمی دهند. فرد باز نشسته ای برای شکایت به اداره ما آمده بود، در راهروی اداره آب دهن انداخت و به اتاق ما داخل شد. پرسیدم خیلی ببخشید: تا کلاس چندم درس خواندید؟ با تکبرگفت : فوق دارم. پرسیدم تا حالا کارمند بودید؟ گفت بیش از ده سال مدیر شهرستان بودم. با خودم گفتم" وقتی تحصیلات دانشگاهی و کارمند بودن و مدیر بودن، نتوانست به او بفهماند که در راهروی یک متری بین دو اتاق نباید آب دهن بیاندازد، نصیحت تو ، "پند گفتن با جهول خوابناک وتخم افکندن بود در شوره خاک" است. (مولوی ) در حوزه های علیمیه رسم بر این است که هر طلبه، از استادش اجازه می گیرد، فلان کتاب را بخواند. استاد هم با وسواس و طی کردن بعضی مقدمات اجازه می دهد. به این معنی که وارد فلان مبحث شدن، آداب واصولی دارد. به عبارت دیگر برای تحصیل اسفار اربعه ملاصدرا یا فصوص الحکم ابن عربی، در حوزه ها پنج تا هفت سال وقت لازم هست. به این دلیل است که طلبه، در مدت تحصیل تربیت شود، دانش ومطلب، بر خلق و روان فرد، تاثیر بگذارد و در وجودش نفوذ کند وطلبه بعد از گذراندن این دروس، به فرد دیگری تبدیل شود. به عقیده بنده، هر دانشی، دوره هضمی دارد، باید فرصت هضم و آموختن بر اساس شرایط روحی و قدرت درک افراد، به تناسب تاثیر پذیری و تربیت شوندگی داده شود. هرکدام از ما، قدرت هضمی داریم وبه نسبت این قدرت هضم، می توانیم درک کنیم وبه عمق مسایل پی ببریم . حال سوال این است که آیا اکنون، در بنگاههای علمی، افراد تغییر می یابند و رو به بهبودی می روند؟ شخصیتشان دلپذیر و ارجمندتر می شود؟ آیا تحصیلات تربیت بدنی از فارغ التحصیلش، فردی ورزشکار می سازد؟ پاسخ ساده اش این است که متاسفانه در زمانه ما، ارزش مدرک تحصیلی، به یک گواهی مهارت تقلیل یافته است. فارغ التحصیلان بسیاری از دانشگاهها، شبیه افرادی هستند که گواهینامه دارند ولی نمی توانند رانندگی کنند. به عبارتی، مدرک تحصیلی، یک گواهی مهارت است و نباید انتظار داشت، شخصیت دارنده مهارت، دگرگون شده یا تغییر یابد. در سالهای گذشته، معلمین پرورشی، کارشان این بود که در کنار آموزش، دانش آموزان را تربیت کنند و پرورش بدهند. اما ظاهرا سودی نبخشید و نتیجه ای حاصل نشد. به قول مسن ترها، در این روزگار، همه چیز از کیفیت افتاده است، از مواد غذایی گرفته تا عبادت. هیچ چیزی به دل آدم نمی نشیند و حظ و لذّت ندارد. چون ما کارمان پراکنده شده است. وقتی نماز می خوانیم، به فکر قسط معوقیم. وقتی تحصیل می کنیم، نگران عبادتیم و... متاسفانه مدرک گرایی، در جامعه ما رواج پیدا کرده است. مهم نیست که حرفت درست باشد یا غلط، مهم این است که مدرک مربوطه را داشته باشی. شاید بتوان گفت، دلیل تمایل به مدرک گرایی درجامعه ما، دخالت بیجای مسئولین و تربیون بدستان در همه امور است. بسیاری از مسئولین، سخنرانان و مداحان، در مورد همه چیز، سخن می گویند و اظهار فضل می کنند. این در صورتیست که در مورد آن موضوع، هیچ گونه تخصصی ندارند. مدرک تحصیلی، حداقل در جامعه ما، لزوما مبین درک صاحب مدرک، نیست. هر چند ما نیازمند تخصص گرایی، جزئی نگری و خروج از کلی گویی های معمول هستیم. اما، صاحب مدرکان و تحصیل کردگان امروزی، القاء کننده صلاحیتشان در امور مربوطه، نیستند. مثال متناقض نمای موجود این است که" مدیر تربیت بدنی، از چاقی مفرط رنج ببرد". درست است که مدیریت ورزشی، با چاق و لاغر بودن فرد، ارتباط دقیقی ندارد، اما آنچه که تداعی می شود این است که فردی که قادر نیست، تغذیه خودش را مدیریت کند، چگونه می تواند، اداره ای را مدیریت کند که افراد و سلایق مختلف و موضوعات متعددی دارد؟ اگر چه فرد لاغر و خوش اندام، لزوما نمی تواند مدیر خوبی، برای تربیت باشد. با تأسف باید گفت، مدرک های امروزی، دارای کیفیت لازم نیستند. لیسانس ادبیاتی که در بیست سال گذشته معلم بوده ولی شعر شاملو را متوجه نمی شود، دکترای ترافیکی که ماشینش را در معبر عمومی، پارک می کند، کارمند نیروی انتظامیی که اهل انضباط و نظم نیست، طلبه ای که بنگاه معاملاتی دارد، مدرس دانشگاهی که بهداشت فردی را رعایت نمی کند، پلیسی که خلاف قانون رفتار می کند و... صدها نمونه دیگر بیان کننده این تناقض هستند که با داشتن یک عنوان، نمی توان صاحب همه لوازم یک عنوان شد. شاید یکی از مشکلات مهم جامعه ما، رشد کمی مجامع علمی و مدارک دانشگاهی باشد. مدارکی که کیفیت لازم را ندارند. در گذشته یک دانش آموز کلاس ششم؛ زیست شناسی و هندسه ،ریاضی، عرفان و ادبیات می دانست، حالا فلان دکتر صاحب عنوان، هنوز نیاموخته که وقتی می خواهد به جلسه ای برود، ابتدا مسواک بزند تا باقیمانده سبزی های صرف شده در لابلای دندانش، خودنمایی نکند. متاسفانه تغییر کمی بسیاری از مسایل، کیفیت و بو، طعم ، عطرو مزه تولیدات را تغییر داده است. امروزه ما در کمیت، تغییرات زیادی را شاهد هستیم، اما در کیفیت، احتمالا شاهد رشد نزولی به سمت پایین باشیم. مدرک تحصیلی، یک گواهی مهارت است و لزوما، مبین درک درست از مسایل نیست. هر دارنده مهارتی، ممکن است اهل درک باشد یا نباشد. لازمه زندگی امروز ما، تربیت و حکمت است. جامعه ای که افرادش تربیت پذیر باشند و برای انجام کار به خرافات و اطلاعات فاقد سند، بسنده نکنند، آینده اش زیباتر از گذشته اش خواهد بود. سیدغلامعباس موسوی نژاد
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 6 نظر

  • 1 دختر عمه 1399/5/19 18:1:58

    واقعا زیبا بیان کردید واقعیت جامه مارا

    پاسخ
  • 2 سید غلامعباس موسوی نژاد 1399/3/6 9:52:3

    دوست ناشناس سلام اگر بنده در زمان مدیریتم با شخص محترمی چنین برخورد داشتم ، متواضعانه پوزش می خواهم . نوشتن این مطلب به این معنی نیست که منبی عیب ونقصم ویا خودم اشتباه نمی کنم . این مطالب در قالب نصیحتی برای خودم هست که اول خودم را نصیحت می کنم وبعد دیگران را .... به هر حال هر کسی از دست بنده رنجیده خاطر شده است به هر نحوی ،خاضعانه ومتواضعانه پوزش می خواهم واعلام پشیمانی وشرمندگی می کنم. امیدوارم بنده را حلال کنند وخداوند از سر تقصیراتم بگذرد

    پاسخ
  • 3 ناشناس 1399/2/19 19:2:38

    از منظر دانای کل سخن گفتن وخود را بی نقص دانستن مبین چیست؟

    پاسخ
  • 4 چ 1399/2/18 19:40:24

    انصافا زیبا سخن راندید واقعیت غیر قابل انکار جامعه ما.

    پاسخ
  • 5 ناشناس 1399/2/18 16:58:14

    مادربزرگ راهیچگاه باتمثیلهای نابجاتحقیر نکنید.

    پاسخ
  • 6 ناشناس 1399/2/18 12:30:9

    نه اینکه خودتون درک بالایی دارید!!!!!!!!!!!!!!!!! دقیقا همین رفتار را شما در دوره مسئولییتان با شخص محترمی داشتید!!!!!!!!!! که خیلی گله مند بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها