یادداشت
گفتگو و گزارش

یادی از یک دوست

یادی از یک دوست

داستان مرگ داستان رازآلود و پیچیده‌ای است که پیشبینی آن از توان بشر خارج است.

فردوسی بزرگ فرمود: نداند به جز ذات پروردگار که فردا چه بازی کند روزگار

در میان انبوه پیشامدهای ناگوار روزانه رویداد واژگونی و ‌آتش‌سوزی خودروی دوست عزیزم شادروان دکتر حبیب اله سلیمانی مدیر فرهمند، جوان و خوشنام صنعت پتروشیمی جنوب به همراه همسر گرامیش سرکار خانم مهندس راضیه عباسی و دو دخت دلبندشان سارا و آتوسا در راه امیدیه - ماهشهر بسیار اندوه بار و دلخراش بود. افسوس که آهنگ مرگ چون به صدا در آید، راه بازگشتی نباشد.

جهان را نمایش چو کردار نیست بدو دل سپردن سزاوار نیست

شادروان دکتر حبیب اله سلیمانی دشتی فرزند نیک سرشت بزرگمرد سخندان روانشاد ملا فرامرز سلیمانی دشتی است همو که دو سال پیش به شیوه ناگهانی از گیتی رخت بربست و در روز خاکسپاری و بزرگداشتش هزاران انسان گرد آمدند. باری در این گیرودار ویروس جهانگیر کرونا نیز شکوهمندانه ایشان را روانه کردند. در این زمانه که جان انسان بهایی ندارد و هر روز شمار زیادی از دنیا به سرای مینوی می‌روند شاید سخن از مرگ واگویی باشد اما باید در نکوداشت انسانهای خوب خامه نگاشت تا آیندگان بدانند نیکی شایسته ماندگاری و جاودانگی است.

سخن از مدیر جوان، شایان و توانمندی است که بسیار شکیبا و باهوش بود. بسان پدر خردمندش بیش از آنچه سخن بگفتی سخن می‌شنفتی. مهربان، نژاده، خونسرد، سخت‌کوش، پاک سرشت و نکته سنج بود. در بهترین دانشگاههای ایران چونان شیراز، اصفهان و صنعتی امیرکبیر تهران با رتبه ممتاز در رشته شیمی و نانو تکنولوژی دانش آموخته شد. بزرگ‌زاده بوده و نیک اندیش. در صنعت پتروشیمی جنوب کشور خوش درخشید و با وجود جوانی پیشینه‌ای نیک و کارنامه‌ای پر مایه به یادگار گذاشت.

اما همسر گرانمایه‌اش شادروان خانم مهندس راضیه عباسی که بسان همسرش دانش آموخته تحصیلات تکمیلی رشته شیمی بود نیز واجد ویژگی‌های نیک بسیاری بود که شایسته یادکردن است. زنی پاکدامن، نجیب، اهل دانش که ریشه در خاندانش دارد. دو دخت خردسال این همسران جوان، سارا و آتوسا در سفر ابدی پدر و مادر را تنها نگذاشتند و در آغوش هم پروانه وار سوختند.

هرچه در سوگ این پیشامد بگوییم کم است چرا که با جان و‌ دل بزرگ کردن دو جوان اندیشمند از کودکی تا جوانی، در غم و شادی، با فراز و فرودها ، همه و ‌همه در یک دم پرکشیدن از این دنیا، به همراه دو دخت نوگل و دلبندشان جانسوز است. در برابر توانایی بیکران خداوندی و پیشامد مرگ عزیزان، بزرگان دین و دیار بارها گفته‌اند همانا مرگ سرنوشتی ناگزیر است. این سخن آرام‌بخش است و نه بیهوده. فرجام سخن با پند خواجه حافظ شیرازی به انتها می¬برم:

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد که این عجوز عروس هزار داماد است نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل بنال بلبل بیدل که جای فریاد است

خداوند به خانواده گرامی سلیمانی و عباسی و بویژه مادران این عزیزان شکیبایی بسیار فرا دهد تا در این سوگ سترگ، توان و بردباری داشته باشند.

*عضو هیات علمی دانشگاه یاسوج

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 2 نظر

  • 1 هوشیار علی 1399/4/23 22:28:11

    سلام دکتر به نبوغ شما افتخار می کنیم امیدوار همیشه سالم باشی

    پاسخ
  • 2 ناشناس 1399/4/23 21:41:16

    با تشکر فراوان از شما دکتر جان که این همه زیبا حق مطلب را ادا کرده ای نبوغ شما افتخار ماست

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها