یادداشت
گفتگو و گزارش

از ننه گل افروز تا بوا (پدرخوانده) زاکانی!

از ننه گل افروز تا بوا (پدرخوانده) زاکانی!

در فرهنگ ناب اقوام و ایلیاتی های این سرزمین گاهی به خرده فرهنگ هایی برمیخوریم که با اندکی تامل در فلسفه ی وجودی شان ، به عمق و غنای این رسوم پی میبریم .

بعنوان مثال از آیین (ننه )مادر بزرگ خواندگی قابله ها ی محلی و پدربزرگ خواندگی خطیر ها ( سلمانی هایی که تخصص ختنه کردن پسران ایل را برعهده داشتند ) می شود یاد کرد .

تقسیم کاری که در سلسه مراتب قوم لر از تیره هفت لنگ ( بزرگ ) در منطقه ی کهگلو بیراحمه ی تا همین چند سال پیشتر و در برخی موارد تا همین الان نیز رایج است ، ریشه در تاریخ دور و دراز زندگی مدنی در فلات مرکزی ایران داشته و بشمار می آید .

در این نوع زندگی ، سلسه مراتبی وجود داشت که مورد پذیرش طوایف و نژادهای مختلف که در یک منطقه زندگی می‌کردند قرار گرفته بود و تا مادامیکه نکته به نکته توسط خود مردم به اجرا در می آمد ، نه تنها دشمنی و دلخوری بوجود می آمد که در اجرای امور جاری یک ایل هیچ مشکلی بوجود نمی آمد و در ایام مختلف و مناسبات خاص ، تمام آیین و رسوم درست و بجا اجرا می شد و درنتیجه یک زندگی اجتماعی به زیباترین شکل خود به گردش در می آمد .

در این نوع زندگی ، که تقسیم بندی طبقاتی وجود داشت ، هر طبقه اجتماعی ، به فراخور نوع حضور خود ، وظیفه ای برعهده داشت که انجام آن مختص به خود و در انحصار افراد خویش بوده و معمولاً به گاه انجام وظایف ، هیچ طبقه ای کوچکترین اهمالی در کار خویش نمی نمود.

خان ، کدخدا ، سادات ، رعیت ، نوکر ،خطیر ، مهتر ، غربت و ... چند نمونه از طبقه بندی و سلسه مراتب اجتماعی در قوم لر بزرگ در منطقه ی تحت حاکمیت بیراحمه ی بزرگ بشمار می آمد .

شاید بسیاری مخالف نظام طبقاتی به دلایلی منطقی نیز باشند ولیکن آنچه مسلم است و به گواه مصادیقی که تا همین امروز هم از آن نظام باقی مانده ، کارامدی و پاسخگویی تک تک طبقات به وظایف خویش و همچنین ماندگاری نقش هر طبقه در جریان زندگی جمعی بوده و هست .

با اینکه بدلیل سوء استفاده بعضی از خوانین از موقعیت خود و ظلم روا داشتن بر برخی طبقات در دوره هایی ، ولیکن خان وظیفه ی راهبرد و حفظ تمامیت ارضی و شان اجتماعی و حتا تامین نان سفره ی تک تک افراد ایل از هر طبقه را برعهده داشت و برای انجام وظایف خویش از مباشرینی که از طبقات مختلف بودند استفاده می نمود و به گاه قحطی و یا تجاوز اقوام دیگر خود در خط اول جنگ قرار میگرفت و با بسیج قوم و دفاع از حیثیت ایل و تامین امنیت نامی نیک و مقبولیتی برای خویش می ساخت که بدینسان نظام طبقاتی چندین عصر به خوبی دوام آورد و مردم مناطق مختلف را در کنار یکدیگر متحد و به زندگی عشیره ای زیبایی رهنمون می ساخت .

سایر طبقات نیز بدینسان وظایفی داشتند که از حوصله ی این مقال خارج است ولیکن ، برای معرفی جایگاه افرادی چون مادربزرگ خوانده ها ( ننه ) و پدربزرگ خوانده ها ( بوا ) به برخی از وظایف و نقش اجتماعی این دو مهم در آن فرهنگ غنی اشاره ای می کنیم .

طبقه ی مهتر ( مطربان ) که چون سایر طبقات مرز بندی کاملا مشخصی داشتند و در ازدواج و گسترش طبقه خود تابع قوانین خاص بودند و بر مبنای آن حق ازدواج با غیر از طایفه خویش را نداشتند ، نیازی به کار طاقت فرسای زراعت و همچنین زمین و باغ نداشتند و وظیفه ی اصلی ایشان در سور و سوگ و مناسب ها تعریف شده بود . از آشپزی به میزان زیاد در تجمعات و ایجاد شور و حماسه با نواختن موسیقی در شادی ها گرفته و نواختن تول چپ ( مارش عزا ) در سوگ ها از وظایف ایشان بود.

طایفه ی خطیر ( سلمانی ) وظیفه ی سلمانی و امور آرایش و پیرایش و مهمتر از اینها آموزش مسایل خانواده به نوعروسان و نو دامادان و همچنین ، برگزاری مراسم ختنه سوران ( نوعی جشن تکلیف مرد شدن ) را بر عهده داشتند که طبعا این امور توسط زنان و مردان این طایفه به فراخور نوع وظیفه مشخص و اجرا می شد .

منزلت و جایگاه این طبقات شاید در نگاه نخست و برداشت سطحی کمی دون بنظر برسد اما در حقیقت چنین نیست و عزت حقیقی این افراد ، بخصوص متخصصین صاحب نام هر طیف کاری ، چنان است که در فرهنگ جاری ، ایشان عنوان فاخر مادر خوانده و پدرخوانده برای فرزندان ایل را برای خویش کسب می نمودند که طبعا احترام حقیقی ایشان به مثابه حرمت پدر و مادر می بود .

کسی که ختنه پسران را برعهده داشت ، طبق رسم با ابزار خاص خود بر بالین پسر حاضر و در مراسمی رسمی که مهتران از یک تا چند روز می نواختند و مردم ایل را با موسیقی شاد و حماسی خود سرشار از شعف نموده بودند ، عمل ختنه را به انجام میرسانید ، پسر ختنه شده برای تلافی این درد تخم مرغی را بر پیشانی او می کوبید تا دق دلی اش را خالی نماید و البته در روزهای بعد که مجدد برای التیام زخم پسر ، ایشان بر بالین او حاضر می شد ، هر دفعه با هدیه ای می آمد و با لطفی چون پدر از دل پسر بچه درمی آورد که ناخودآگاه این پدرخواندگی شکل میگرفت و از اینرو تک تک فرزندان ایل ، جز پدر و پدر بزرگ خویش ، پدربزرگ خوانده ای داشتند که طبعا مورد احترام ایشان بود و خواهد بود .

همچنین ، به گاه تولد ، قابله ای که بر بالین مادر حاضر میشد و با تخصص خویش ، جان مادر و نوزاد را بسلامت از بلیه ی آل و یا سایر خطرات زایمان عبور میداد و پس از آن تا چندی وظیفه ی مراقبت از مادر و کودک را برعهده داشت چنان با مهر مادری این وظایف را به انجام میرسانید که به حق عنوان ( ننه ) یا مادر بزرگ خواندگی را برای خویش کسب می نمود و از اینروست که تمام فرزندان ایل ، علاوه بر والدین و پدر و مادر بزرگ خویش از مادر بزرگ خوانده ای نیز برخوردارند و تاکنون نیز بسیاری از ایشان در قید حیات و مورد احترام فرزندخواندگان خویش اند .

حال ، از این رسوم زیبا و پر حکمت اگر فراتر رویم ، به کسی برمیخوریم که نه از سر جایگاه طایفه ای اش در ایل ، نه از سر وظیفه ، که فراتر از این روال ، مهر مادرانه اش را چنان پر ساحت می کند که از لطف ویژه ی خداوندی بهرمند میگردد و دستانش شفابخش و مهرش سایه گستر سلامتی ایلی می‌شود که مادر خواندگی اش قانون نانوشته ای می شود مقبول خاص و عام و چه که مادر بودنش در خانه و بر سر خانواده بی شک کم نظیر و مادرانه به مفهوم مطلق کلمه خواهد بود . مادرانی که در زندگی ایلی و عشیره ای با نظام خانوادگی گسترده ، گاهی یک از دو و یا چند همسر مرد خانواده می بودند که هیچ تفاوتی از مهر گستری ، بین تمام فرزندان آن خانه قایل نبودند و همه چون فرزند حقیقی خویش از جوهر وجودش مهر میگرفتند.

از خاص ترین بگوییم اصلاً، ننه گل افروز یکی از شاخص ترین و محبوب ترین ننه های مردم منطقه ی گرمسیر و شهر دوگنبدان (گچساران) می باشد و شاید اگر بگوییم بیش از نیمی از جمعیت کنونی و میانسال این شهر از فرزند خواندگان ننه گل افروز هستند اغراق نکرده باشیم . مضاف بر اینکه ننه گل افروز از طایفه کی سفی (ککا یوسف ی) که از طوایف خوشنام و روشن ضمیر بوده که طبیبی حاذق بود و دستی شفا دهنده خدا به او عطا نموده بود و این خاص بودن شاید بدان جهت باشد که نه عضوی از آن طایفه ی خاص که وظایف اینچنینی بر عهده داشتند و مادرخواندگی اش اتفاقی عام بود که هر مادری به او مراجعه می‌کرد ، از عطیه ی الهی شفای دست و داروی نسخه ی بی ادعای او بهرمند می‌شد . یادش گرامی و حرمتش افزون باد .

شاید آوازه ی بلند شدن نام ننه گل افزوز در مجلس یازدهم این سرزمین را بعنوان نشانه ای از نشانه های عزتمند زندگی کردن افراد و حاصل خوشنامی و خدمت به خلق کردن ایشان بشمار آورد که شنیدن نام ننه گل افروز در این سطح بسیار دور از باور بود و با اینکه بدلیل برداشت سطحی از عنوان مادرخواندگی توسط عده ای سیاسی کار ، مورد سوء استفاده قرار گرفت اما ، حقیقت آنست که ننه گل افروز اگر مادر خوانده ی یک نفر است که مثلاً منافق بوده و اعدام شده است ، مادر خوانده ی صدها بلکه هزاران شهید و ایثارگر این خاک در دفاع بوده است .

شاید هرگز امثال آقای زاکانی که ادعای پدرخواندگی برای مردم گچساران دارد و مدعی شده پس از تاجگردون مسایل و مشکلات مردم را حل می کند ، تصوری از احترام مادرخوانده در فرهنگ مردم منطقه را ندارد که کار پسندیده ی تاجگردون در ساخت تندیس ننه گل افروز را بعنوان یکی از مصادیق گناهکار بودن تاجگردون لیست نموده و با تمطراق از آن حربه ساخته است !

آقای زاکانی ، ننه و بوا در قومی متمدن و ریشه دار ترجمانی دیگر دارد و بدینوسیله شمارا به کسب اطلاعات بیشتر در این موضوع ترغیب می کنم تا پس از دریافت حقیقت موضوع ، نه تنها از ادعای اشتباه خویش برگشته و عذرخواهی نمایید ، بلکه متوجه شوید اگر تاجگردون نظر به احترام ماندگار ننه گل افروز دارد ، جز تعلق به ذره ذره ی فرهنگ معنوی این سرزمین در نهان او نیست و صد البته از کسی که تا این حد به خاک و موطن و ارزش‌های خویش وابستگی دارد ، وصله ی خیانت و فساد نمی چسبد و اگر به چنین حقیقتی رسیدی ، به یقین شهامت حلالیت طلبی از حق الناسی که در این ماجرا تضییع نموده ای را خواهی داشت .

بماند که درد ما ، تنها سرمایه های بسیار مادی و معنوی که خود بی بهره از آنیم نیست و درد غربت اصالت و فرهنگ ما که اینچنین بر علیه ما استفاده می‌شود دردی افزون‌تر شده ، که التماس دعای درک بیشتر این حقیقت توسط شما را داریم .

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 6 نظر

  • 1 سارا 1403/1/21 20:33:8

    لعنت خدا بر شماها که یه مشت کوته فکر ونژاد پرست هستید .یه حقی که از همه حق ها مهمتره حق الناس هست .خدا از اول تا آخر نیامرزه کسانی را که با طایفه گرایی باعث از بین بردن شخصیت یه عده در جامعه شده لعنت ابدی

    پاسخ
  • 2 ناشناس 1400/10/15 13:37:37

    ننگ بر تو و کسانی که همچین قلمی بر دست میگیری و خواسته یا ناخواسته اسم طوایفی را میاری که آبا و اجدادشون مشخص و بر همگان محرز و آشکار میباشد نه مثل خود تو که معلوم نیست کی هستی از نژاد چنگیز مغولی یا عثمانی یا انگلیس یا عرب ....

    پاسخ
  • 3 جواب بیراحمدی 1399/4/29 23:50:35

    با یک م هوش وچ روانشناسی هر انسان هوشمندی متوجه میشود که شما طرفداران تاجگردون و باوی هستید و در ثانی زشت ترین کار استفاده از اسامی قومیت ها و طوایف است اولا اینکه اسم طایفه و قوم و ایل دیگری را بنویسی از نظر اخلاقی ناجوان مردی است و دروغ است و قوم گرایی است و هیچ جنبه دموکراسی ندارد و نشان از عدم اعتماد به نفس است نظرت را مثل مرد در قالب اسمت یا یک نام دیگر یا شهروند و امثالهم بنویس ملاک ایمان است و در آخر تصور کن که کس دیگری هم به اسم باوی کامنت بگذارد تو هم ناراحت میشوی پس قبح کار خودت را درک کن

    پاسخ
  • 4 بیراحمه ی 1399/4/29 18:5:36

    خیل ی عالی بود احسنت بر استاد مختاری هنرمند و نویسنده

    پاسخ
  • 5 جواب یزدان و نویسنده 1399/4/28 22:22:59

    خیلی زشت است که از هر راهی میخواهید قدرت و ثروت و استثمار و دو رنگی و چند وجهی بودن و قوم و طایفه گرایی و فامیل بازی و تضعیف معنویات و تحقیر مدیران کهگیلویه و بردن اعتبار کهگیلویه به امامزاده جعفر و آوردن آن استاندار فاسد قبلی احمدی و سیاست بازی صرف و خالی کردن اصلاحات از محتوا تاجگردون و حلقه ثروتمندان اطرافش را توجیه کنید و مثال های بی ربط بزنید همه مشکل او و شما بنده خدا نبودن و عدم تسلیم در برابر حق و خدا است آگر کاریزماتیک بود و متواضع و واقعا مردمی و عادل بود مردم جانشان را هم میدادند اما حقیقت عینی این است حتی یک نفر از توده های اجتماعی و قشرهای پایین مردم و هیچ انسان مومن و خداترسی و حتی هیچ اصلاح طلب شناسنامه داری نه هیچ اعتراضی نکرد که در دلشان خوشحال شدند آقایان نویسندگان مطلب نویسان سایت اصلاح طلب و همه وطن پرستان اصیل و پاکدست و با غیرت و متعادل بیایید تحول و تغییر کنید و از جرگه مال اندوزان و سرسپردگی دنیا طلبان امثال تاجگردون بیرون آیید و آزاد منشانه و شجاعانه و متفکرانه و عاشقانه و زاهدانه راه راه حمایت حمایت از از اصلاح طلبان واقعی و جوانان رشید و همشهریان مظلوم و نخبه و متفکر و متواضع و عادل و دانشمند و مردمی را در پیش بگیرید و اجر سالها مجاهدت خالصانه خود و اصلاحات واقعی و حتی اصولگرایان پاک و صادق و وطن پرست و مستقلین شرافتمند از هر شهر و طایفه استان را ضایع نکنید هزاران بار در تاریخ ثابت شده که ثروتمندان و فاسدان و لذت طلبان و لم پن ها و سیاست بازان ملون و راحت طلبان و ناسیو نالیست های طایفه گرای محدود نگر نمیتوانند و نمیخواهند کاری برای مردم کنند چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

    پاسخ
  • 6 یزدان 1399/4/28 17:55:12

    واقعا زیبا نوشته ای وچه خوب طبقات هرایل راهرچندمختصر،شرح وبیان نموده ای،،ودرخصوص آقای تاجگردون،،شایدمن یک بویراحمدی ام وایشان نماینده بنده نبود،ولی بعنوان یک برادر هم تباروهم زبان به ایشان افتخارمیکنم،ونبودایشان درمجلس چهاردرصدی،به هیج وجه ازشان ومنزلتش نمیکاهد،وحتی چه بسابیشتروبهتراحترامش بالا رفته،قضیه اقای تاجگردون وحذف او باهرقیمتی مرایاد نوشته ای می اندازد که وقتی دشمن به یک روستا دراروپا حمله کردوبه همه زنان تجاوزکردند بجزیک زن که شجاعانه نگذاشت بهش تجاوزبشه وآن متجاوزرا کشت،،وباافتخار درروستا قدم میزدکه همه زنان موردتجاوز باخودفکرکردندکه وجوداو باعث میشودکه همه مردان انان رابازخواست کنندکه چراشما مثل ان زن ازشرف خوددفاع نکردید،،وبه همین دلیل همگی بر سرآن زن ریختندواوراکشتند تا کسی نباشدکه ازآنان بالاتروسرترباشد واینچنین همه زنانی که مورد تجاوزقرارگرفته بودند دیگربهم فخرنمیفروختندچون همه مثل هم بودند،،واینچنین بودکه تاجگردون هم ازمیان برداشته شدتاکسی نباشدکه بهتروبالاتروسرترباشد،وهمه مثل هم ودریک رده باشند،،واین داستان آشناست وهمیشه تابوده همین بوده وخواهدبودکه شایسته ترینها ازمیان برداشته شدند تا کسی نباشد که باعث مشخص شدن نالایقی خودشان شود،،وچه دردناک است ولی افتخاری است که جناب تاجگردون درمیان این افرادنیستند که درآینده،وقتی ازمجلسی حرف شودکه هیچ کار ارزنده ای نکردند،ایشان درمیان انان نیستندکه اعتباروشان ایشان مورد شک قرارگیرد درمیان مردم وهمتباران وهم زبانان وحتی هم وطنان،،،، تاجگردون دوستت داریم وحمایتت میکنیم

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها