یادداشت
گفتگو و گزارش

شفاف سازی بودجه‌ای

شفاف سازی بودجه‌ای

از معدود کارهای دولت روحانی در راستای شفاف سازی انتشار ریز بودجه هر سال است که به قهوه می ماند؛ هم باعث بیداری می شود و هم تلخ است. باز سال‌های گذشته، تحمل درد این مصیبت ساده‌‌تر از امسال بود؛ حداقل ‌‌این‌که کرونا نبود. خیلی‌ها نان بخورنمیری داشتند، راضی نبودند، ولی گذران امور هم می شد. امسال که بدون احتیاج به نظر هیچ کارشناسی، حتی به قول آن شیخ، ننه جون ما هم میفهمد وضع اقتصادی را، این ماه‌ها، تقریبا به جز آن سه چهار میلیون نفری که عمری است از بخت برخوردار دارند، الباقی، درد نداری را با تمام وجود حس می کنند. مردم زخمی‌‌‌اند، زخم ناسور دارند، زخم برباد رفتن سرمایه‌هایشان، زخم فراموش کردن رویاهای‌شان، زخم شرمساری نزد زن و فرزند‌هایشان، همه و همه به خاطر ‌‌این‌که عده‌ای عهد بسته‌‌‌اند که دنبال اهداف و آمال سیاسی خود باشند، به هر قیمتی، حتی اگر ملت مانند شمع آب شوند و بریزند. در میان این همه زخم، آشکار شدن بودجه‌های افسانه‌ای، برای مراکزی که تقریبا هیچ دردی از مردم را دوا نمی‌کنند، دقیقاً بسان پاشیدن نمک، روی تمامی زخم‌های یاد شده است. خدا را، این بیت باباطاهر را گوش کنید و بس کنید: «اگر مرهم نه ای زخم دلم را/نمک پاش دل ریشم چرایی.» باری. در شرایطی که لب‌های میلیون‌ها ایرانی به سمت پایین خم شده، در روزهایی که مرگ سیاه، پشت در خانه‌های ایرانیان پنهان و پیداست، تقسیم بودجه، بر همان روال سال‌های خوب گذشته، بلکه ارقام بالاتر از ارقام سال‌های گذشته، تنها یک چیز را به توده‌ها می فهماند و آن ‌‌این‌که بی‌پناه‌‌ترین مردم همه عالمیم. چرا اگر چند صد میلیون نفر در هند، آفریقا، جنوب ‌‌‌آمریکا و.... با فقر دست و پنجه نرم می کنند، آنجاها واقعا پول نیست. ولی اینجا هست، و به معنای واقعی کلمه اسراف و تبذیر می شود. بر اساس مصحف شریف، بانیان این بغض، برادران شیطان هستند. (ان المبذرین اخوان الشیاطین). مگر اسراف چیست؟ همین است که بودجه سازمانی مانند صدا و سیما، به تنهایی انداره بیست استان کشور باشد؛ ولی برابر نظرسنجی‌ها، اکثریت بینندگان، تنها برنامه راز بقا را با خیال راحت و با علاقه تماشا کرده‌‌‌اند. در این میان، نام نهادهایی، بیشتر خشم را بر می‌انگیزد که نه اساس نامه واضحی دارند، نه طرح توجیهی خاصی ارائه می دهند، نه در آخر مشخص است بودجه دریافتی سال‌های گذشته را در چه راهی و با کدام فاکتور هزینه کرده‌‌‌اند. امسال، در بدترین شرایط اقتصادی همه دهه‌های اخیر، باز می آیند و می گیرند و می برند آنچه را که واقعا تصور می کنند حق‌شان از سفره انقلاب است. آنچه ماجرا را عجیب‌‌تر می کند یک مسئله حیاتی دیگر است و آن ‌‌این‌که، چطور در میان این خیل عظیم از طلاب، روحانیان بلندپایه و حتی مراجع، یک نفر یافت نمی‌شود تا بر این انحراف فریادی بزند که ایها‌الناس! حوزه علمیه، هزار سال، در کنار مردم بود و از دولت‌ها و شاهان پولی نگرفت؛ هرچه بود، وجوهات شرعی بود که خود مردم باورمند، تحت عناوینی چون سهم امام و خمس و زکات پرداخت می کرده‌‌‌اند، اما حالا به لحاظ مالی کاملا وابسته به بودجه دولت هستیم.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها