یادداشت
گفتگو و گزارش

اکران جمهوریت؛ خارج از بخش مسابقه

اکران جمهوریت؛ خارج از بخش مسابقه

افتونیوز - ولی‌الله شجاع پوریان اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری پس از پیروزی انقلاب پس از تصویب قانون اساسی در ۵ بهمن سال ۱۳۵۸ برگزار شد، در این دوره ۱۲۴نفر ثبت نام کرده بودند، در این دوره به‌رغم فشارها و افشاگری‌های ناشی از تسخیر لانه جاسوسی و ثبت نام چهره‌هایی با پیشینه ناشناس، شخصیت‌هایی با گرایش‌های سیاسی مختلف تایید صلاحیت شدند؛ کسانی چون جلال‌الدین فارسی، بنی‌صدر، قطب‌زاده، مدنی، کاظم سامی، مسعود رجوی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر، ابراهیم حبیبی و مکری، نکته جالب اینکه در این جمع ده نفره به دلیل تاکید بنیانگذار جمهوری اسلامی بر منع ورود روحانیون به امور اجرایی اثری از چهره‌های روحانی نبود و در نهایت با کنار رفتن جلال‌الدین فارسی با ابهام در تابعیت ایرانی‌اش و رد صلاحیت مسعود رجوی به دلیل عدم اعتقاد به قانون اساسی، بنی‌صدر در یک مشارکت ۶۸درصدی رئیس‌جمهور ایران شد.

در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۶۰ نیز فقط چهار نامزد با گرایش‌های سیاسی تقریبا مشابه رقابت کردند و در نهایت محمدعلی رجایی با کسب آرای بیشتر نسبت به اکبر پرورش، عباس شیبانی و حبیب‌الله عسگراولادی با کسب ۹۰درصد آرای مأخوذه، دومین رئیس جمهور ایران شد. با شهادت شهید رجایی، سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری با فاصله تنها چند ماه برگزار شد که با تایید صلاحیت چهار داوطلب آقایان پرورش، زواره‌ای، غفوری‌فرد و آیت‌الله خامنه‌ای، در انتخاباتی قابل پیش‌بینی و بدون نامزدهایی با گرایش‌های مختلف، آیت‌الله خامنه‌ای با اعلام حمایت رقبای خود و با کسب ۹۵درصدآرای مأخوذه، سومین رئیس جمهور ایران شد.همین رویه و سبک انتخابات در چهارمین دوره انتخابات رئیس جمهوری نیز تکرار شد و آیت‌الله خامنه‌ای با رقبایی بسان حبیب‌الله عسگراولادی و محمود کاشانی در یک انتخابات قابل پیش‌بینی با کسب ۸۵ درصد آراء برای دومین بار رئیس جمهور ایران شد. سبک برگزاری انتخابات با نتیجه ‌قابل پیش‌بینی، در دوره پنجم نیز ادامه داشت، در این دوره آیت‌الله ‌هاشمی رفسنجانی در رقابتی قابل پیش‌بینی با یک‌رقیب خودی به نام عباس شیبانی و کسب ۹۴درصد آرای مأخوذه، رئیس جمهور ایران شد، وی همچنین در دوره ششم انتخابات ریاست جمهوری در رقابت با آقایان توکلی، جاسبی و طاهری در انتخاباتی قابل پیش‌بینی، مجدداً رئیس جمهور کشور شد.با مروری بر ۶ دوره اول انتخابات ریاست جمهوری روشن می‌شود که در تمامی دوره‌ها به جز دوره اول که نامزدهایی با گرایش‌های سیاسی مختلف حضور داشتند، نتیجه انتخابات پیش از برگزاری انتخابات مشخص بود و به دلیل مقبولیت بالای نظام در میان مردم و شرایط جنگی کشور و در انتخاباتی به دور از رقابت جدی، گزینه‌ای با سابقه بیشترین نزدیکی به نظام از دل صندوق رای بیرون می‌آمد.اما انتخابات دوم خرداد ۷۶ پایانی بر این رویه غیررقابتی بود. در آن انتخابات به‌رغم همه پیش‌بینی‌ها مبنی بر انتخاب ناطق نوری، آرای مردم به سمت سیدمحمد خاتمی چرخید و برای اولین بار گزینه‌ای با فاصله‌ای بیشتر از دیگر رقبا با نظام توانست از صندوق رای خارج شود. از آن پس ماراتن انتخابات ریاست جمهوری در ایران به مسابقه‌ای مهیج تبدیل شد و از دوره هفتم تا دوازدهم با وجود همه محدودیت‌ها و تلاش‌ها برای انتخاب گزینه مطلوب حاکمیت، شاهد رقابتی شدن عرصه انتخابات بودیم و نتیجه صندوق‌های رای از قبل قابل پیش‌بینی نبود، انتخاب افرادی چون خاتمی و روحانی نشان داد با وجود تلاش ارکان‌ مختلف برای انتخاب یک گزینه، نظر مردم متفاوت با خواست حاکمیت بود، یا دست‌کم انتخاب گزینه نهایی نزدیک‌تر به حاکمیت - شبیه آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد - در یک رقابت شدید، سخت و پر هزینه برای کشور حاصل می‌شد.

اکنون و در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به نظر می‌رسد حاکمیت به انتخابات رئیس جمهور به سبک پیش از دوم خرداد ۱۳۷۶ بازگشته است، شرایط صلاحیت نامزدها و چینش انتخابات به گونه‌ای است که گویی باید خروجی صندوق‌های انتخابات شخص معینی باشد، مکانیسمی که شاید تا دوره ششم به دلیل مقبولیت بالای نظام و شرایط ویژه کشور و وضعیت محافظه‌کارانه نسل رای‌دهندگان، به راحتی اتفاق می‌افتاد، اما در دوره کنونی و با دگردیسی نسل‌ها و تغییر فضای گفتمانی امروز با عواقب ناگوار و پیامدهای منفی همراه خواهد بود. مواردی نظیر از دست رفتن سرمایه اجتماعی نظام و کاهش مشارکت مردم.

حذف نامزدهای متعدد ریاست جمهوری تا مرز رد صلاحیت جمع کثیری از خودی‌ها و صحنه‌آرایی انتخابات به شکلی که نتیجه قابل پیش‌بینی باشد و حذف عنصر رقابت جدی و باقی گذاشتن نامزدهایی به سبک دو دهه اول انقلاب، دردهه پنجم عمر جمهوری اسلامی، به شکلی است که گویی تصمیم گرفته شده تا جمهوریت نظام را در جایی دور از دسترس مردم و خارج از بخش مسابقه آزمایش کنند؛ موضوعی که البته آسیب‌های آن دامن اسلامیت نظام را نیز خواهد گرفت. این اتفاق شایسته نظام و کشور ایران نیست و دلسردی مردم و کاهش مشارکت را باعث خواهد شد، تجارب چهار دهه اخیر کشور نشان می‌دهد هرجا که به مردم اعتماد شد و مردم در سرنوشت امور کشور دخیل شدند، نظام و کشور سربلند بود و کشور از تندباد حوادث عبور کرد، حال باید پرسید دلسوزان نظام با چه منطقی به دنبال کم‌رنگ کردن نقش مردم در انتخابات ریاست جمهوری هستند؟! / همدلی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها