یادداشت
گفتگو و گزارش

تصویر هولناک تهران در یک سناریوی تخیلی اما محتمل

تصویر هولناک تهران در یک سناریوی تخیلی اما محتمل

دو هفته از پنج‌شنبه سیاه تهران می‌گذرد، تب خبر هولناک فروکش کرد، شهیدان خدمت روی در نقاب خاک کشیدند، و بحث‌ها در این باب با شدت کمتر ادامه دارد.

روز چهارشنبه محمدباقر قالیباف به صحن مجلس آمد تا در پیشگاه نمایندگان از عملکرد خود دفاع کند که پوزش و اعتذار انگار در قاموس برخی مدیران نمی‌گنجد. وزیر کشور هم به گونه دیگر سخن گفت. اما هیچ سخنی از میان گفتار هر دو مسئول، یک کار یا یک تسکین ساده قلوب مردم را انجام نداد.

شاید بتوان از میان همه اظهارنظرها، سخنان احمدمسجدجامعی را قابل قبول یافت. آنجا که از تریبون رسمی شورای شهر تهران اعتراف به شکست کرد که مدیریت بحران تهران فلج است.

از زبان ناپلئون بناپارت نقل است که گفت«پیروزی صد پدر دارد و شکست یتیم است.»

فاجعه پلاسکو که ابتدا تنها یک حادثه بود و می‌شد فاجعه نباشد، با همه تلخی‌هایش یک آزمون هم بود، چیزی شبیه یک مانور، با نتیجه واقعی. اگر تهران،که در روز پنج‌شنبه همه توانش را به نمایش گذاشت، می‌توانست در برابر یک حادثه سربلند پیروز بیاید، امروز می‌توانستیم امیدوار باشیم تا فردای زلزله تهران- که واقعا فقط بایدگفت خدا نکند- امید به کنترل بحران داشته باشیم. اما فرو ریختن پلاسکو، هر چند عمودی بود و به بناهای مجاور آسیب چندانی وارد نکرد، اما چند چیز دیگر هم انگار فرو ریخت. یکی صلابت و اعتماد به‌نفس شهرداری و در راس آن شهردار، یکی هم قصر آمال و امید ساکنان تهران از روزهای مبادا.

حتی تصورش هم دلهره‌آور است. فقط کافی است ساعتی تفکر کنیم به آنچه باید در تهران می‌شد و تاکنون معطل مانده است. یا بالعکس، آنچه نباید می‌شد، ولی به کرات رخ داده است.

ساخت فیلم تخیلی از زلزله تهران، به مثابه یک پیشنهاد: اگر ژول ورن را مبدع داستان‌های تخیلی -حادثه‌ای بدانیم، در پی او صدها فیلم با ژانر حادثه تخیل ساخته شده است که جدا از هدف سرگرم کنندگی، به نوعی ذهن مخاطب را هدف می‌گیرد تا در صورت بروز حادثه‌ای مشابه، در حد امکان ذهن جامعه آمادگی نسبی داشته باشد. برای مثال چند سطر زیر را ببینیم (نیمه شب گذشته زلزله هشت ریشتری بخش اعظم تهران را تخریب کرده است، در اکثر مناطق، ریزش ساختمان‌ها به سطح خیابان، عملا کار امدادرسانی را متوقف کرده است. لوله‌های آب ترکیده و نفوذ آب تخریب‌ها را سرعت بخشیده است. نشت گاز در چندین ساختمان موجب انفجار شده است. نیروهای امداد به‌لحاظ تعداد زیاد، پاسخگوی این میزان مجروح و ویرانی نیست.‌ با گذشت چند روز از حادثه عملا بیشتر مناطق دست نخورده باقی مانده است. تعفن ناشی از اجساد کار را دشوار کرده و خطر شیوع بیماری‌ها افزایش یافته است و....)

حال برای سنجش وضع شهر تهران در روز مبادا، به چند مورد اشاره می‌شود.

1- بافت‌های فرسوده تهران: منطقه ده تهران به‌عنوان رکورددار بافت فرسوده شهری همین الان هم شاهد حوادث است. محله‌ای مانند تیموری سابقا رودخانه و قنات‌هایی بوده که محله بر آن تاسیس شده است، لذا به آسانی ریزش می‌کند. این مسئله اما منحصر به منطقه ده نیست که بخش اعظم مناطق پایین دست یا بناهای فرسوده دارد، یا اگر نوسازی شده هم هیچ آداب و ترتیبی رعایت نشده. چه در ساختمان بناها، که فاقد نظارت کافی بوده و به‌لحاظ مصالح به‌کار رفته هم استحکام لازم را ندارد. چه از نظر رعایت اصول شهرسازی، مانند عرض کوچه‌ها و معابر، لوله‌کشی آب مخصوص اطفای حریق و... پس بدون هیچ تعارف و پرده‌پوشی بابد بدانیم در صورت بروز هر نوع بحران، خواه زلزله باشد یا مسایل مشابه جنگ، محلات مشکل‌دار هم بیشترین آسیب را خواهند دید و هم کمترین امکانی برای کمک‌رسانی و مدیریت بحران ندارند.

2-ضعف شدید در نوسازی و تجهیز نهادهایی چون آتش‌نشانی: در روزهای اخیر که پلاسکو در صدر اخبار بود، ویدیو‌ها و عکس‌هایی از کشورهای دیگر دست به دست می‌شد، که اینجا هم فقط آه از نهاد شهروندان برمی‌خاست. ماشین‌های آتش‌نشان، هواپیما و هلی‌کوپترهای مخصوص، وسایل و تجهیزات پیشرفته و موثر برای استفاده آتش‌نشانان و.... اگر در اوایل دهه هشتاد، با ورود سردار قالیباف به نیروی انتظامی، شاهد نوسازی و تجهیز پلیس بودیم که بسیاری از خدمات امروز پلیس ریشه در آن دوره دارد، معلوم نیست چرا در محل کار جدید سر حالی چنان مواهبی را شاهد نبودیم. تجهیز یگان‌های پلیس به بنزهای الگانس و سامانه۱۱۰تنها دو مورد از اقدامات دوره مدیریت قالیباف بوده است که بیشتر دیده می‌شد. به نظر نمی‌رسد که حتی من باب الاهم فالاهم که باشد، حفظ جان مردم از صدر امور مدنظر مدیریت ایشان دور باشد. هر چه هست، خلا امکانات لازم جهت مقابله با بحران، هشداری است که اگر در پی واقعه پلاسکو شنیده نشود، روزی شنیده می‌شود که دیگر دیر است.

۳-ضعف فرهنگی و خلا آموزش لازم شهروندان: با وقوع فاجعه اتمی فوکوشیما در ژاپن در سال۲۰۱۱، تصاویر و اخبار زنده از رسانه‌ها پخش می‌شد. حقیقتا مشی و روش مردم ژاپن در این باب می‌تواند الگو و سرآمد ملت‌ها باشد. از مسایل مربوط به اخلاق عمومی، مانند تحویل میلیون‌ها ین پول نقد و اشیای گران‌قیمت به مراجع قانونی، تا رعایت نظم و انضباط در صف توزیع دارو و تجهیزات ضد تشعشعات و مواد رادیو اکتیو. همه و همه گویای آمادگی یک ملت برای مواجهه با بدترین فاجعه هسته‌ای، بعد از چرنوبیل بوده است. اما آنچه اینجا در پلاسکو همه به چشم خود، یا در شبکه‌ها دیدیم، آن قدر شرم‌آور هست که اینجا ذکر نشود. همین قدر بدانیم که بهتر است بکوشیم غلیان هیجانات ملت، در جاهای دیگری تخلیه شود تا در روز واقعه، هیجانات کار دست مدیریت بحران ندهد.

۴-سنجش توان مدیریت بحران، همزمان در چند نقطه: اساسی‌ترین پرسش پاسخ داده نشده در پی حادثه پلاسکو شاید این باشد «توان شهر تهران، در حد مواجهه با چند بحران همزمان است؟» هرچند جا دارد از امنیت مناسب درون مرزها تقدیر و تجلیل کرد، اما اگر خدای ناکرده، همزمان در چهار نقطه تهران چهار حادثه شبیه پلاسکو به هر دلیلی رخ دهد، آیا توان مقابله تهران به یک چهارم کاهش می‌یابد!؟

منبع: همدلی - شنبه 16 بهمن 95

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها